وي راجع به علل استعفاي صفايي فراهاني اظهار داشت: صفايي رفت براي اينكه فشار را از روي تيم ملي فوتبال در آستانه بازي هاي آسيايي بوسان كره جنوبي بردارد. در آن موقع مطبوعات فشار زيادي مي آوردند و سازمان نيز به نوعي دنبال نتيجه گرايي بود و از جدايي صفايي استقبال مي كرد. آن موقع نيز دادكان سرپرست تيم ملي بود و تيم بنا داشت در رقابت هاي "جام الجي" در تبريز شركت كند.
مدرس تربيت بدني دانشگاه تهران در عين حال در پاسخ به اين سوال كه چرا با وجود استعدادها و پتانسيل هاي موجود و تجارب قبلي، تيم ملي فوتبال نتوانست در جام جهاني آلمان به نتايج لازم دست يابد گفت: اين نگرش وارد فوتبال ما شده كه "تيم ملي را درياب و باقي را ول كن." بيشك اين نگرش بازاري، توخالي و خطرناك است. البته اين نگرش دو، سه بار براي ما موفقيت آميز بوده و آن هم فوتبال ما را 7، 8 سالي عقب انداخته است. منظور اين است كه تمام توان و نيروي خود را براي تيم ملي فوتبال گذاشته ايم و تيم را مثل يك باشگاه اداره كرده ايم. كاري كه "گاس هيدينك"در تيم كره جنوبي انجام داد و در جام جهاني 2002 هم جواب گرفت. البته اين نوع نگاه به تيم ملي يك كشور به صورت مقطعي است و رشدش پايدار نيست و ديديم كه همين تيم كره در جام ملت هاي چين به تيم ايران بازنده شد. بي شك اين نوع نگاه به فوتبال اصلاً منطقي نيست.
فوتبال ايران در بازي هاي آسيايي پكن قهرمان شد و تيم نتيجه گرفت، اما فوتبال ايران عقبه اي نداشت و رشدش مقطعي بود. درست مثل كشورهايي آفريقايي. سنگال در جام جهاني 2002 مقابل فرانسه به پيروزي رسيد، اما امسال در جام حضور نداشت. يا مثل كامرون در جام جهاني 90 ايتاليا كه موفق به شكست تيمي چون آرژانتين شد. فوتبال اين كشورها عقبه لازم را ندارد و از زيرساخت هاي لازم براي رشد و توسعه پايدار در اين رشته برخوردار نيستند.
دكتر خبيري با اشاره به اينكه تيم ملي فوتبال ايران در جام جهاني آلمان مي توانست اين كار را انجام داده و نتايج بهتري بگيرد، تصريح كرد: در نظر بگيريد كه ما در حالي به جام جهاني رفتيم كه طي يك سال اخير در عرصه رقابت هاي آسيايي نوجوانان، جوانان، اميد و باشگاهي موفق عمل نكرديم. بنابراين همه چيز را در تيم ملي بزرگسالان ديدن و تمام توجهات را معطوف آن كردن، ما را عقب مي اندازد و نبايد تبعات آن را ناديده گرفت.
وي با ريز شدن در دلايل عدم نتيجه گيري تيم ملي فوتبال افزود: حضور در جام جهاني آلمان نياز به ساز و كار مناسب خود را داشت كه مديريت فدراسيون بدان توجه نكرد. نكته اول اين بود كه بايد به تيم ملي به عنوان يك باشگاه نگاه مي كرديم. يعني از دو ماه قبل مي بايست رقابت هاي باشگاهي را يا تعطيل مي كرديم يا بازيكنان مطرح و ملي پوش خود را از ليگ بيرون مي كشيديم. مساله بعدي اين بود كه بايد يك مربي خوب و سطح بالا براي تيم ملي استخدام مي شد. بي شك اگر تيم ملي با پرتغالي بازي ميكند كه "اسكولاري" روي نيمكتش نشسته، بايد يك مربي هم سنگ او نيز روي نيمكت ايران مينشست.نكته سوم به بازي هاي تداركاتي بر مي گشت كه اصلاً فدراسيون نتوانست خوب در اين زمينه برنامهريزي كرده و 4 ديدار خوب را ولو در صورت شكست تيم ملي تدارك ببيند. تيم ملي مي بايست با انجام ديدارهاي خوب تداركاتي حتي با تيم هاي قويتري از تيم هاي پرتغال و مكزيك پيش از جام بازي مي كرد تا متوجه نقاط ضعف خويش شود. به هر حال دو بازي با كرواسي و بوسني نيز نشان داد كه كلاس فوتبالمان كجاست، اما متاسفانه برانكو به نقاط ضعف بي توجه بود. مهم تر از همه اينها مسائل روحي و رواني تيم ملي است كه ما از آن غافل بوديم كه اين خود يك بحث حرفه اي و جداگانه را طلب مي كند.
دكتر خبيري در عين حال در پاسخ به اين سوال كه چه راهكاري را بايد در دوره جديد مديريتي فدراسيون فوتبال مورد توجه قرار داد، گفت: در فوتبال بايد نگاه جامع و استراتژيك داشت و نميتوانيم يك تابلوي بزرگ فوتبال را بگذاريم جلوي رويمان و تنها در آن تيم ملي را ببينيم. اگر باز هم چنين نگاهي حاكم باشد فوتبال كشور دچار خلاء خواهد بود و با هر تلنگري فرو مي ريزد.
وي در پايان تاكيد كرد: كشورهايي كه در جهان فوتبال حرف دارند، نگاهشان جامع و استراتژيك است. يعني آنها در نوع برنامه ريزي شان مجموعه فوتبال را مي بينند نه يك بخشي از آن را. باشگاه ها بايد هويت خاص خود را داشته باشند با امكاناتي تعريف شده. خوب است در اينجا اشاره كنم به صحبت هاي برانكو كه مي گفت در كرواسي يك شهر 200 هزار نفره، 160 باشگاه با تجهيزات بسيار دارد، آن وقت ما در ايران 150 باشگاه داريم با 70 ميليون جمعيت. باشگاه هايي كه عمدتاً دولتي هستند.