در ادامه برگزاري نشست هاي ادبي ماهانه خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در دهلي نو ، سومين نشست سال جاري با حضور جمع كثيري از استادان ، پژوهشگران ، دانشجويان و علاقه مندان زبان و ادبيات فارسي در اين شهر برگزار شد.

 

به گزارش مهر و بنا بر اعلام اداره كل فرهنگي آسيا و اقيانوسيه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ، با توجه به درنظرگرفتن چند برنامه براي پرداختن به محتواي شاهنامه فردوسي، موضوع اين نشست به بررسي جنبه هاي ادبي و محتوايي " داستان ضحاك ماردوش " اختصاص يافت.

اولين سخنران اين نشست پروفسور اظهر دهلوي ضمن بيان اهميت و ارزش شاهنامه و ذكر داستان اجمالي ضحاك، به تحليل محتوايي داستان مذكور پرداخت. وي حضور و نقش مستمر طبقات عامه ايران در جنبش هاي عدالت طلبانه را مهم ترين نكته كليدي داستان برشمرد و در ادامه تقابل مستمر " داد و بيداد " را در تاريخ ايران دومين نكته مهم قلمداد كرد.

اظهر دهلوي سپس با استناد به متن داستان بر وجود نشانه هاي ارتباطات فرهنگي و تمدني ايران و هند در دوردست هاي تاريخ تاكيد كرد.

در ادامه مراسم، پروفسور شعيب اعظمي با ذكر برخي از مندرجات داستان ضحاك شاهنامه فردوسي و شعرهاي فتوح السلاطين آسامي، تأثير درازمدت و چشمگير شاهنامه بر فارسي سرايان هند را يك واقعيت مسلم عنوان كرد.

آقاي راهبين، رايزن فرهنگي سفارت افغانستان نيز پيوستگي عميق فردوسي با فرهنگ ايران را از جمله رموز ماندگاري و شهرت شاهنامه دانست و گفت :  هنر فردوسي در بيان زيبا و منسجم واقعيت هاي گذشته غير قابل انكار و از ديگر رموز ماندگاري اين اثر است. 

گذشته قومي و بازتاب خصوصيات اخلاقي و فرهنگي  در شاهنامه ، تطبيق محتواي داستان ضحاك با بخشي از تاريخ ايران كه به سقوط آخرين پادشاه ماد و روي كار آمدن كوروش انجاميد و ساير وقايعي كه به هر نحو انعكاسي در داستان هاي شاهنامه داشته اند ديگر مضامين مطروحه در اين نشست را تشكيل مي داد.

در پايان برنامه، مظفري مسئول خانة فرهنگ ايران در دهلي نو ضمن تشكر از مهمانان نشست، به جمع بندي مباحث و تبيين چند نكته كليدي داستان ضحاك پرداخت.

وي فردوسي را هنرمندي چيره دست دانست كه توانسته بعضي از واقعيت هاي اجتماعي را بسيار زيبا در قالب مفاهيم انتزاعي بيان نمايد. 

مظفري ادامه داد : آميختگي خير و شر، زشتي و زيبايي، خوبي و بدي از جمله واقعيت هاي انكارناپذير اجتماعات انساني گذشته و حال است و قائل شدن مرز مشخص ميان اين دو طيف قابل تأمل است. آنچه برخي از شعرا در اين زمينه ارائه كرده اند كه يك گروه همه شان خوب خوب هستند و يك گروه همه شان بد بد، فقط زائده خيال شاعران است و با واقعيت هاي جامعه همخواني ندارد. احتمال دارد كه فردوسي آگاهانه اين مرز را ايجاد كرده تا با برقراري تضاد بين چيزهاي ظاهرا خوب و بد، در انتها خواننده را متوجه كشمكش انسان با نفس انساني خود كند.

وي تصريح كرد : هرچند خيال پردازي و هنرنمايي شاعران و هنرمندان با اين واقعيت هاي اجتماعي فاصله دارد، اما هنرمند اين خلاقيت را براي نماياندن ارزش هاي مطلق بشري به كار مي برد و هنرمندانه تابلويي از زيبايي مطلق را در برابر زشتي و بي عدالتي به نمايش مي گذارد؛ تا پيام حقيقت و عدالت را به مخاطب خود انتقال دهد.