تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۸۵ - ۱۰:۱۲

خبرگزاري مهر - امروز جمعه سي ام تيرماه سال 1385 هجري شمسي ، مقارن است با بيست و پنجم جمادي الثاني سال 1427 هجري قمري و برابر است با بيست و يكم جولاي 2006 ميلادي .

قيام ملت ايران به رهبري آيت الله كاشاني ، استعفاي قوام وبه قدرت رسيدن مصدق :


پس از اثبات حقانيت ايران در دادگاه لاهه در خصوص ملي شدن نفت ، دولت مصدق با مشكلات عديده داخلي و خارجي روبرو شد اما به دليل داشتن پشتوانه عظيم مردمي توانست بر تمامي اين مشكلات فائق آيد . مصدق كه خواستار افزودن اختيارات خود بود ، تقاضاي عهده دار شدن وزارت جنگ را از شاه كرد . محمد رضا  با خواسته وي مخالفت كرد و دكتر مصدق در ادامه اين مسير، استعفاي خود را تسليم شاه كرد . شاه نيز كه منتظر فرصت بود قوام السلطنه را به نخست وزيري بر گزيد . قوام پس از به دست  گرفتن قدرت  با اعلاميه شديد اللحني آزادي هاي سياسي را محدود كرد و با ارعاب و تهديد مردم ، مراكز حساس شهر را به تصرف نيروهاي نظامي در آورد. در اين زمان آيت الله كاشاني با صدور اعلاميه اي مردم را به اعتراض عليه حركات مذبوحانه قوام فراخواند . پس از موضع گيري سخت  آيت الله كاشاني ، در روز سي ام تير ماه بازار تعطيل شد و مردم به خيابانها ريختند و خواستار سرنگوني قوام شدند . به دستور قوام در  چنين روزي در سال 1331 مردم به گلوله بسته شدند و عده اي نيز به شهادت رسيدند . در اين واقعه مردمي نيز كه از طرف شهر هاي كرمانشاه ، همدان و قزوين به سمت تهران مي آمدند در كاروانسرا سنگي توسط عمال سرلشكر وثوق فرمانده ژاندارمري وقت به گلوله بسته شدند . سرانجام با مقاومت مردمي و رهبري هاي آيت الله كاشاني و دكتر مصدق ، مقاومت دربار در هم شكست و شاه عاقبت  به بر كناري قوام تن در داد و مصدق بار ديگر با فداكاري مردم به نخست وزيري رسيد .

تاجگذاري احمد شاه قاجار و آغاز سلطنت او :


پس از خلع محمد علي شاه از قدرت ، در چنين روزي مقام پادشاهي به فرزند كوچك او احمد ميرزا اعطا شد .
پس از آنكه تلاش هاي روسيه وانگلستان براي ممانعت از ورود مردم به تهران ، بعد  از گسترش نهضت مشروطه ، بي نتيجه ماند گروههايي كه عازم تهران بودند در سال 1288 شمسي وارد اين شهر شدند وسر انجام  تهران را به تصرف خويش  در آوردند  . نيروهاي شاه مدت دو روز در مقابل آنان مقاومت كردند اما سرانجام شكست خوردند و روز جمعه تهران سقوط كرد و شاه براي اينكه به چنگ مردم نيافتد به سفارت روسيه پناه برد . فاتحان تهران در بهارستان به تشكيل شورايي مبادرت ورزيدند . اين شورا محمد علي شاه را از سلطنت خلع كرد و فرزند دوازده ساله اش را، كه معروف به" احمد شاه " شد ، به سلطنت برگزيد .  نمايندگان شورا به سفارت روسيه رفتند و احمد ميرزا را به دربار آوردند و با تشريفات خاص رسما او را شاه خواندند اما چون وي در اين زمان سن كمي داشت و عملا نمي توانست كشور را اداره كند ، عضد الملك را كه رييس ايل قاجار بود به نيابت سلطنت انتخاب كردند  . پس از انتخاب عضد الملك ،  شورا  منحل شد و سپهدار محمد ولي خان تنكابني فئودال معروف وعامل روسها به نخست وزيري رسيد .

تشكيل دولت علم :
در چنين  روزي در سال 1341 دولت اسدالله علم تشكيل شد . با سقوط علي اميني  و تضعيف جبهه ملي ، شاه فرصت مساعدي يافت تا مهره اي كاملا وفادار به خود را در راس كابينه قرار دهد . به همين منظور دوست ومشاور قد يمي خود ،  اسدالله علم را مامور تشكيل كابينه نمود و شخصا نظارت مستقيم تري بر امور روزمره دولت اعمال كرد . علم استراتژي سياسي خود را بر سه هدف استوار ساخت :اول ، بر گزاري انتخابات مجلس شوراي ملي به شيوه دلخواه شاه پس از يك دوره  طولاني  فترت ، دوم ؛ اجراي اصلاحات تحت رهبري مستقيم شاه و تعد يل شعارهاي تند اصلاحات ارضي به منظور جلب اعتماد طبقات زمين دار و سوم بر قراري محدوديت هاي سياسي جديد عليه رهبران جبهه ملي .اين نكته نيز گفتني است كه نقطه آغاز بر نامه هاي  شاه از جمله انجمن هاي ايالتي و ولايتي  بطور مشخص در كابينه علم به اجرا گذاشته شد . اين طرح كه با اهداف و دلايل ويژه اي مطرح شد با واكنش شديد نيروهاي مذهبي مواجه گرديد . 

در گذشت امام محمد غزالي :


در چنين روزي در سال 505هجري قمري: «امام محمد غزالي» از دانشمندان مشهور ايراني در گذشت .وي پس از طي مقدمات علوم و كسب مدارج عالي در حوزه علوم ديني به تدريس درنظاميه بغداد مشغول شد . از او آثار بسياري به جاي مانده است كه از ميان آنها مي توان به احياء علوم دين ، نصيحه الملوك و... اشاره كرد . 
 بخشي كيمياي سعادت او را با عنوان مقوله شناخت نفس مي خوانيم  :
 بدان كه كليد معرفت خداي - عزوجل - معرفت نفس خويش است ، و براي اين گفته اند: " من عرف نفسه فقد عرف ربه"...درجمله هيچ چيز به تو از تو نزديكتر نيست ، چون خود را نشناسي ديگري را چون شناسي؟ و همانا كه گويي من خويشتن را همي شناسم و از باطن خود اين قدر شناسي كه چون گرسنه شوي نان خوري، و چون خشمت آيد در كسي افتي و همه ستوران با تو درين برابرند.پس ترا حقيقت خود طلب بايد كرد تا خود چه چيزي و از كجا آمده اي و كجاخواهي رفت و اندرين منزلگاه به چه كار آمده اي و ترا براي چه آفريده اند ، و سعادت تو چيست و در چيست ، و شقاوت تو چيست و در چيست؟
و اين صفات كه در باطن تو جمع كرده اند ، بعضي صفات ستوران ، و بعضي صفات ددگان و بعضي صفات ديوان، و بعضي صفات فرشتگان است، تو از اين جمله كدامي؟ و كدامست كه آن حقيقت گوهر تست كه چون اين نداني سعادت خود طلب نتواني كرد: چه هر يكي را ازين غذائي ديگر است و سعادتي ديگر است: غذاي ستور و سعادت وي خوردن و خفتن و گشني كردن است ، اما غذاي ددان و سعادت ايشان دريدن و كشتن و خشم راندن است و غذاي ديوان ، شر انگيختن و مكر و حيلت كردن است و غذاي فرشتگان و سعادت ايشان ، مشاهده جمال حضرت الهيت است ، و آز وخشم و صفات بهايم و سباع را با ايشان راه نيست ، اگر تو فرشته گوهري در اصل خويش ، جهد آن كن تا حضرت الهيت را بشناسي و خود را به مشاهده آن جمال راه دهي و خويشتن را از دست شهوت وغضب خلاصي دهي ، و طلب آن كن تا بداني كه اين صفات بهايم و سباع را در تو از براي چه آفريده اند؟
ايشان را براي آن آفريده اند تا ترا اسير كنند و به خدمت خويش برند و شب و روز سخره گيرند ، يا براي آنكه تو ايشان را اسير كني و در سفري كه ترا فرا پيش نهاده اند ايشان را سخره گيري، و از يكي مركب خويش سازي و از ديگري سلاح خويش سازي، و اين روزي چند كه درين منزلگاه باشي ايشان را به كار داري تا تخم سعادت خويش به معاونت ايشان صيد كني و چون تخم سعادت به دست آوردي ايشان را در زير پاي آوري و روي به قرارگاه سعادت خويش آوري ، آن قرارگاهي كه عبارت خواص از آن حضرت الهيت است و عبارت عوام از آن بهشت است .پس جمله اين معاني ترا دانستني است تا از خود چيزي اندك شناخته باشي ، و هر كه اين نشناسد ، نصيب وي از راه دين قشور بود و از حقيقت و لب دين محجوب بود .
اگر خواهي كه خود را بشناسي ، بدان كه ترا كه آفريده اند از دو چيز آفريده اند: يكي اين كالبد ظاهر ، كه آن را تن گويند و وي را به چشم ظاهر مي توان ديد و يكي معني باطن كه آن را نفس گويند و جان و دل گويند و آن را به بصيرت باطن ، توان شناخت و به چشم ظاهر نتوان ديد و حقيقت تو آن معني باطن است و هر چه جز آنست تبع وي است و لشكر و خدمتكار وي است و ما آن را نام دل خواهيم نهاد . و چون حديث دل كنيم ، بدان كه آن حقيقت آدمي را مي خواهيم كه گاه آن را روح گويند و گاه نفس و بدين دل نه آن گوشت پاره مي خواهيم كه در سينه نهاده است از جانب چپ ، كه آن را قدري نباشد و آن ستوران را نيز باشد و مرده را باشد و آن را به چشم ظاهر بتوان ديد و هر چه آن را بدين چشم بتوان ديد از اين عالم باشد كه آن را عالم شهادت گويند. و حقيقت دل از اين عالم نيست ، و بدين عالم غريب آمده است و همه اعضاي تن ، لشكر وي اند و پادشاه ِ جمله ي تن ، وي است و معرفت خداي - تعالي- و مشاهدت جمال ِ حضرت ِ وي صفت وي است و معرفت حقيقت وي و معرفت صفاي وي كليد معرفت خداي- تعالي -است . جهد كن تا وي را بشناسي كه گوهر عزيز است.

در گذشت ملا احمد نراقي : 


درچنين روزي در  سال1185هجري قمري حاج ملا احمد نراقي ازدانشمندان بر جسته جهان تشيع ديده از جهان فروبست .آيت الله ملا احمد نراقى در سال 1186  ه.ق در روستاي  نراق از توابع كاشان به دنيا آمد .  پدرش حاج ملا مهدى بن ابو‏ذر از استادان علوم اسلامي در روز گار خويش بوده است . ملا احمد پس از فراگيري مقدمات علوم نزد پدر ، به سمت گسترش يافته هاي علمي  خود پرداخت و در اين مسير  از محضر بزرگاني چون علامه بحر العلوم ، شيخ جعفر كاشف الغطاء ، ميرزا مهدى شهرستانى و وحيد بهبهانى در در نجف اشرف و كربلاي معلا بهره جست .او پس از در يافت  درجه اجتهاد به زادگاه خويش بازگشت و به تدريس و تربيت شاگردان بسيار همت گمارد .از او آثار بسياري به جاي مانده است كه از ميان آنها مي توان به  مستند الشيعه فى احكام الشريعه، عوائد الايام، طاقديس، عين الاصول، شرحى بر تجريد الاصول، معراج السعاده، اسرار الحج، اجتماع امر و نهى، اساس الاحكام، سيف الامه، مناهج الاصول، مفتاح الاحكام، خزائن و يك ديوان شعر فارسى اشاره كرد . آن  عالم ربانى سرانجام در چنين روزي در  سال 1244 ه.ق در شهر كاشان بر اثر  بيمارى وبا مبتلا  دارفانى را وداع گفت . پيكر پاكش را در نجف اشرف به خاك سپردند .  

روز ملي بلژيك :


بلژيك كشوري است در شمال غرب اروپا در ساحل درياي شمال، بين فرانسه ، هلند و آلمان .مردم آن اكثرا سفيد ژرمن اند و بيشتر از مذهب كاتوليك پيروي مي كنند . زبان فرانسه و فلاماندر زبان رسمي اين كشور است و نوع حكومت آن مشروطه سلطنتي است . اين كشور در سال 1831 ميلادي در چنين روزي از هلند مستقل شد ودر بيست وهفتم دسامبر سال 1945 به عضويت سازمان ملل متحد در آمد . پايتخت اين كشور بروكسل نام دارد .

تولد پل ژوليوس بارون ون رويترز :
در چنين روزي در سال 1816 رويترز، موسس خبر گزاري معتبر رويترز به دنيا آمد . رويترز توانسته است امروز به عنوان يك منبع بزرگ خبرپراكني در دنيا، اعتبار و شهرت زيادي براي موسس خود به همراه آورد .

تولد فرانسيس پاركينوسون كيز :
اين نويسنده آمريكايي در چنين روزي در سال 1885 به دنيا آمد . "شام در آنتوان" عنوان مهمترين اثر اوست .

تولد جان ريوير :
جان ريوير آهنگساز و موسيقيدان فرانسوي در چنين روزي به دنيا آمد . "پنج" و" نوزدهمين" عنوانهاي مهترين آثار وي هستند .
تولد ارنست همينگوي :


ارنست همينگوي نويسنده پر توان و بزرگ آمريكايي در چنين روزي در سال 1899به دنيا آمد . وي چندين رمان و داستان كوتاه از خود به يادگار گذاشت كه از مهمترين آنها مي توان به رمان" پير مرد و دريا "و"وداع با اسلحه " اشاره كرد . همينگوي در نويسندگي سبك منحصر به فردي را اتخاذ كرده بود و همين امر آثار داستاني او را از ديگر نويسند گان متمايز مي كند . او در سال 1954 جايزه نوبل ادبي را به دست آورد . وسرانجام با شليك گلوله اي به زندگي خود پايان داد.

تولد هارت كرين :
هارت كرين شاعر آمريكايي در چنين روزي در سال 1899 به دنيا آمد . "پل "عنوان مهمترين اثر شعري اوست .

تولد مارشال مك لوهان :
مارشال مك لوهان نويسنده برجسته ، نظريه پرداز و استاد علوم ارتباطات در چنين روزي در كانادا ديده به جهان گشود . نظريه "دهكده جهاني "او كه در حال حاضر در حوزه علوم ارتباطات مطرح است ، شهرت وي را عالم گير كرد . "شيوه پيام رساني" عنوان مهمترين اثر اين استاد دانشگاه است .

تولد ايزاك استرن :
اين آهنگساز و ويولونيست روسي در چنين روزي در سال 1920 به دنيا آمد ."آغاز سمفوني اس اف" عنوان مهمترين اثر اوست .

تولد جان گاردنر :
اين نويسنده آمريكايي در چنين روزي در سال 1933 به دنيا آمد ." گفتگو هاي خورشيدي "عنوان مهمترين اثر اوست .

در گذشت رابرت بورنز :
رابرت بورنز شاعر معروف اسكاتلندي در چنين روزي در سال 1796 دار فاني را وداع گفت .

در گذشت آرشيل گوركي :
آرشيل گوركي نقاش بر جسته روس در چنين روزي در سن چهل و سه سالگي در سال 1948 دار فاني را وداع گفت . آثار او بيانگر سبك اكسپرسيونيسم انتزاعي است .