سرپرست موزه هنرهاي معاصر در مصاحبه با خبرگزاري "مهر" گفته "تعطيلي برنامهها و فعاليتهاي سينماتك موزه هنري معاصر تنها يك شايعه است و بعد از پايان بازسازي اين سالن، قصد داريم به نمايش فيلمهاي مربوط به حوزه هنرهاي تجسمي در سينماتك رونق بدهيم".
اين تكذيبيه در حقيقت تاييد همان شايعه اي است كه "سينماتك تعطيل مي شود" . اگر ما تعطيلي سينما را به معناي جمع كردن صندلي، پرده و آپارات ندانيم و تغيير ماهوي و جهت گيري يك ساختار هنري و برچيدن بنياد و خاستگاه يك پديده را به معناي تعطيلي ارزيابي كنيم، آنگاه به تائيديه جناب صادقي مبني بر تعطيلي سينماتك پي مي بريم.
ايشان مي فرمايند موزه هنرهاي معاصر همواره مجموعه و جايگاه هنرهاي تجسمي بوده و مكان رفت و آمد بسياري از هنرمندان تجسمي است و بايد در اين خصوص فيلم هاي تجسمي نمايش داده شود. در اين باره اشاره به چند نكته و طرح پرسش هايي براي روشن شدن برخي ابهامات ضروري به نظر مي رسد.
1- آيا نام اين موزه، موزه هنرهاي معاصر است يا موزه هنرهاي تجسمي؟ 2- آيا چون سرپرست اين موزه خود نقاش و فعال هنرهاي تجسمي است، بر اساس تعصب حرفه اي و گرايش به نقاشي مي خواهد سينماتك را به نمايش فيلم هاي تجسمي اختصاص بدهد؟ (در اين مورد اشاره به سرپرست هاي قبلي و تخصص آنها پرسش هاي ديگري را ايجاد مي كند) 3- اين رويكرد جديد موزه بر اساس كدام مطالعات كارشناسانه اتخاذ شده است؟ 4- آيا چون رفت و آمد هنرمندان تجسمي به اين مكان بيشتر است سينماتك چنين سرنوشتي پيدا كرده و اگر در آينده مثلا رفت و آمد موزيسين ها بيشتر شد سينماتك به سالن كنسرت مبدل مي شود يا نه؟
اگر بخواهيم به سطرسطر گفته هاي آقاي صادقي بپردازيم قطعا به پرسش هاي بيشتري مي رسيم، اما شايد پاسخ به همين چند پرسش ما را به مقصد برساند.
از منظري ديگر، اين نوع نگرش به هنر تجسمي و سينما نيازمند اصلاح و بازنگري است. در دنياي امروز كه همه پديده ها در ارتباطي تنگاتنگ با يكديگر هستند، مرزبندي هنرها و خط كشي هاي اينچنيني راه به جايي نمي برد. اساسا هنرهاي معاصر به ويژه هنر سينما را نبايد ايزوله ديد. جدا كردن و اختصاص دادن همه امكانات فيزيكي يك مجموعه به يك هنر خاص نه تنها توجه و حمايت از آن هنر نيست، بلكه در حقيقت ظلم مضاعفي است به آن.
حتي نگاهي آماري به ترددهاي اين موزه و بررسي تاثير و تاثرات سينماتك بر مجموعه فعاليت هاي اين موزه به ويژه در همان بخش هنرهاي تجسمي كه اينك در كانون توجه جناب صادقي قرار گرفته همگي مويد اين نكته است كه هنر سينما ( از همان نوع خاص هنري و پژوهشي سينماتك) همواره در جهت تقويت ارتباطات و تردد بيشتر و جذب مخاطبان مشترك اين دو هنر بوده و قطعا بايد اذعان كرد افزايش ميزان مخاطبان هنرهاي تجسمي اين موزه تا حدي مديون مخاطبان سينماتك است.
اين گفته البته اولويت بخشي به يك هنر خاص نيست و قطعا هيچ كسي نمي تواند هيچ هنري را با اتكا بر سليقه خود بر هنر ديگر ارجحيت بخشد، اما سنجش ميزان تاثيرات و بازتاب ارائه هنرها در مقطعي از زمان مقوله ديگري است.