غیر از «نگاه عامیانه» می‌توان از «علاقۀ عامیانه» نیز سخن گفت. علاقۀ عامیانه نیز، اگرچه قابل احترام‌تر است، ولی ممکن است دچار آسیب‌هایی گردد که بعضاً جبران‌ناپذیر هم هستند.

به گزارش خبرگزاری مهر، «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است که حجت الاسلام و المسلمین صدیقی از آن با عبارت «جامع‌ترین کتابی که تاکنون در موضوع انتظار دیده‌ام» یاد کرد و حسن عباسی آن را یک عقبۀ تفکر استراتژیک برای موضوع انتظار و تلاشی حکمی، فلسفی و کلامی در موضوع انتظار دانست. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع انتظار عامیانه و آثار سوء آن پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار می‌شود را برشمرده است. با توجه به تأکید چند سال قبل رهبر معظم انقلاب بر «اهمیت کار عالمانه و پرهیز از کار عامیانه در موضوع انتظار»، برای اولین بار و در آستانۀ میلاد مهدی موعود(عج) هر روز بخشی از فصل اول این کتاب را با عنوان «پرهیز از انواع انتظارهای عامیانه» منتشر می‌شود:

غیر از «نگاه عامیانه» می‌توان از «علاقۀ عامیانه» نیز سخن گفت. البته باید بین این دو تفاوت قائل بود. تا اینجا به برخی از مصادیق نگاه عامیانه در مورد انتظار و برخی آثار سوء آنها اشاره شد. علاقۀ عامیانه نیز، اگرچه قابل احترام‌تر است، ولی ممکن است دچار آسیب‌هایی گردد که بعضاً جبران‌ناپذیر هم هستند.

منظور از علاقۀ عامیانه، علاقه‌های سطحی و یا بدون پشتوانه‌ای است که هر لحظه در معرض از بین رفتن قرار دارد. گاهی از اوقات می‌توانیم تعبیر علاقه‌های عامیانه را در مواردی استفاده کنیم که علاقه‌ای بر مبنای نظریِ غلط و شناخت ناصحیح استوار شده باشد. طبیعتاً این مبنای غلط ناشی از همان نگاه عامیانه است که ذکر شد.

علی(ع): علاقۀ عامیانه پایدار نیست

اصطلاح «علاقۀ عامیانه» در روایتی به صراحت مورد استفاده قرار گرفته و نکوهش شده است؛ آنجا کهامیرالمؤمنین‌(ع) فرمودند: «مَودَّةُ العَوامِّ تَنْقَطِعُ کانْقِطاعِ السَّحابِ، وتَنْقَشِعُ کما یَنْقَشِعُ السَّرابُ؛ دوستی عوام و عامیانه بریده می‌شود مانند بریده شدن ابر، و زایل می‌شود چنان که سراب زایل می‌شود.»(1) در این کلام شریف، به مهم‌ترین آسیب علاقه‌های عامیانه که قطع‌شدنی بودن آن است، اشاره شده است.

لزوم تحسین علاقه‌های ابتدایی و فطری

اما جای نگاه مثبت به این‌گونه علاقه‌ها هم هست؛ آنجا که علاقۀ عامیانه به معنای یک علاقۀ فطریِ طبیعی و هرچند ابتدایی گرفته شود. در بسیاری از عوام، ارادت و معرفت آنها نسبت به اولیای الهی، با همین نوع علاقه آغاز می‌شود. علاقه‌های فطری و ابتدایی موجود در جان جامعه را باید محترم شمرد. اینها سرمایه‌های لازم برای ارتقای همان علاقه‌ها و اعتقادات و علامت سلامت و صفای باطن افراد هستند. باید هم‌زمان، هم آن علاقۀ باصفای عامیانه را که در میان خیلی‌ها رواج دارد، تحسین و حتی در بین اهلش ترویج نمود؛ و هم آن علاقه‌ها را با نگاه عالمانه تعمیق کرد و افزایش داد. چرا که گاهی این‌گونه علاقه‌ها آغاز یک شور و شعور عمیق هستند و نباید به‌سادگی از کنار آنها گذشت و آنها را بی‌مقدار شمرد.

گاهی از اوقات نیز علاقه‌های عموم مردم با قضاوتی ناصحیح دست کم گرفته می‌شوند، در حالی که در میان عوام، افرادی با معرفت‌های عمیق و ایمان راسخ پیدا می‌شوند که نخبگان حسرت آن را دارند. روشن است که آنهایی را که به‌ظاهر از سواد و معلومات کافی برخوردار نیستند، نباید عوام بدانیم و علاقه‌های آنها را نباید در زمرة علاقه‌های عامیانه و انقطاع‌پذیر تلقی کنیم.

نگاه عالمانه، به معنای نفی رابطۀ عاطفی نیست

از طرف دیگر، نباید تصور کرد که اگر به مباحث عقلانی و علمی در موضوع مهدویت و امام زمان(عج) پرداخته می‌شود، به این معنی است که برخورد عقلانی در این عرصه، در مقابل برخورد عاطفی با موضوع امام زمان(عج) است. این اشتباه است که ما این دو موضوع را مقابل یکدیگر تلقی کنیم. کما اینکه بعضی‌ها با کوته‌نظری، در کنار توصیه به برخورد علمی با موضوع امام زمان‌(عج)، موج عاطفیِ گرایش به امام زمان(عج) را، مورد هجمه قرار می‌دهند و اساساً گرایش عاطفی به امام زمان(عج) را امری غیر اصیل و کم‌ارزش تلقی می‌کنند. در حالی که، نه می‌توان این موج عاطفی را خاموش کرد و نه اساساً چنین چیزی مطلوب است.

رشد عقل، شعله‌ور شدن عاطفه را به دنبال دارد

نه تنها برخورد عالمانه و عاقلانه با موضوع منجی، هیچ‌گونه منافاتی با گرایش عاطفی به امام زمان(عج) ندارد، بلکه هنگامی که عقل‌ها روشن شوند، عاطفه‌‌ها هم شعله‌ورتر خواهد شد؛ و معرفت، مایۀ تحکیم و تعمیق همین رابطۀ عاطفی قرار خواهد گرفت؛ و آن را از سطح عامیانه ارتقا خواهد داد.

یک وقت تصور نشود که فهمیدن عقلانی و منطقی امام زمان(عج)،  کلاسش بالاتر از گریه کردن است. اگر کسی فهمش دربارۀ امام زمان(عج) بالا رفت، به جای اشک، خون گریه خواهد کرد. فکر نکنیم اگر عالِم شدیم، گریه را کنار می‌گذاریم؛ دعای ندبه را کنار می‌گذاریم. نه، اتفاقاً اگر عالم شویم، تازه دعای ندبه‌خوان می‌شویم، تازه می‌فهمیم برای چه باید گریه کنیم. این اثر عجیب معرفت است.

علم، خشیت را افزایش می‌دهد/ علم بدون اشک نشانۀ ضعف انسانیت

گاهی برخی از سر ناآگاهی می‌گویند: «آقا! گریه برای امام زمان بس است. حالا دیگر نوبت معرفت است.» غافل از اینکه اگر معرفت بالا برود، اشک هم زیاد می‌شود. لذا اگر کسی آگاهی پیدا کرد، اما اشک و سوز و آهش بیشتر نشد، باید در آدمیت و انسانیت خود تردید کند. این یک اصل مهم است که علم، خشیت را افزایش می‌دهد؛(2) به همین دلیل است که خداوند متعال می‌فرماید: «فقط بندگان عالِم خدا هستند که از خدا خشیت دارند.»(3)

منتها بخشی از این رابطۀ عاطفی که ابتدائاً پدید می‌آید، نتیجۀ فطرت‌های سالم است و بخشی از آن، نتیجۀ آگاهی‌های کلی و ابتدایی است که ممکن است برخی از این آگاهی‌ها، سطحی هم باشند. سخن در این است که باید این آگاهی‌های کلی و ابتدایی تفصیل و تکامل پیدا کند، تا آن رابطۀ عاطفی پایدار شود و در این سطح حداقلی باقی نماند.

رابطۀ عاطفی جامعه ما با امام زمان(عج) بسیار پایین‌تر از سطح مطلوب است

حتی باید گفت این سطح متوسط رابطۀ عاطفی موجود در جامعه با امام زمان(عج)،  آن‌چنان‌که باید باشد نیست. وضعیت موجود، بسیار پایین‌تر از حدّ مطلوب و مورد انتظار است. این موجِ بسیار لذت‌بخشی که الحمدلله برای دعای ندبه‌ها در کشور ما به راه افتاده، تازه آغاز راه است نه سرانجام راه. معلوم نیست ما از نقطۀ صفر چقدر فاصله گرفته باشیم. بله، از نقطۀ صفر عبور کرده‌ایم و دیگر منفی نیستیم، اما تا نقطۀ مطلوب هم خیلی فاصله داریم.

درست است که دعای ندبه خواندن‌ها آغاز شده و مراسم‌های دعای ندبه رونق گرفته است، ولی آن دعای ندبه‌ای که باید برای امام زمان(عج) خوانده شود و به محبت بسیار بالایی احتیاج دارد، که در خود دعا هم اشاره‌های روشنی به آن شده است،(4) با این دعای ندبه‌هایی که ما می‌خوانیم، خیلی متفاوت است. شرح این تفاوت را باید در فرصت دیگری مورد گفت‌وگو قرار داد.

در عین حال، این گرایش ابتدایی به حضرت نیز یک گرایش بسیار معنادار و باارزش است. نام مقدس آقا امام زمان(عج) هر اثر و حلاوتی را در دل‌ها ایجاد کند بسیار قابل احترام است، ولی گلایه از این است که ما بخواهیم این گرایش را در همین حدّ مقدماتی و حداقلی نگه داریم و به آن بسنده کنیم. اینجا است که باید منتظر آسیب‌های عوام‌زدگی باشیم.

چرا باید عواطف دینی را رشد دهیم؟

اگر کسی عواطف دینی خود را در سطح مقدماتی نگه دارد، در حالی که موقعیت اقتضا دارد که او رشد بیشتری داشته باشد، آن‌گاه چه بسا این ایستایی موجب انحراف او گردد. چنین شخصی ممکن است کم‌کم خودش به مقابله با دین خودش برخیزد؛ چرا که پس از مدت زمانی که از پدید آمدن آن عواطف اولیۀ دینی می‌گذرد، مقدماتی و سطحی بودن آن عواطف را لمس می‌کند و در نتیجه سعی می‌کند از این سطحی بودن فاصله بگیرد. آن‌گاه اگر این فاصله گرفتن، به سمت عمیق شدن جهت پیدا نکند، ممکن است به سمت حذف و مقابله سوق پیدا کند. لذا باید به اعماق و ژرفای عواطف دینی رفت و این گرایش ابتدایی را که به امام زمان(عج) پدید آمده، عمق بخشید. باید مراقب باشیم تا مودّت عامیانه کار دستمان ندهد و در لحظه‌ای که به آن محتاجیم، از دستمان نرود.

نمونه‌ای از علاقه‌های عامیانه: اشتیاق دیدار بدون توجه به فلسفه غیبت و انتظار

نمونه‌ای از علاقه‌های عامیانه را می‌توان اهمیت دادن به دیدار حضرت، بدون توجه به ظهور و بدون توجه به فلسفۀ غیبت و انتظار دانست. کسانی که چنین علاقه‌های عامیانه‌ای دارند، کسانی هستند که خود را مشتاق دیدار حضرت می‌دانند اما نه توجهی به بیرون آمدن حضرت از پردۀ غیبت دارند و نه به فواید و برکات فراوانی که بر ظهور حضرت مترتب است، اعتنایی دارند. هرچند با چنین علاقه‌ای نیز باید محترمانه برخورد کرد، اما سؤال این است که چگونه می‌توان ادعای عاشقی و تمنای دیدار داشت، ولی به آرمان‌های حضرت بی‌اعتنا بود؟

کلام آیت‌الله بهجت(ره)

حضرت آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمایند:  «آیا می‌شود رییس و مولاى ما حضرت ولى‌عصر(عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلاى دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم، و در عین حال خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!»(5) «اشخاصی را می‌خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!»(6)  «تنها پیدا کردن و دیدن حضرت مهم نیست ... هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت– که نفعش به همه برمی‌گردد و از اهمّ ضروریّات است - نیستیم!»(7)

این آدم‌ها که تنها مشتاق «دیدن» حضرت هستند و به مصائب عالم بشریت و رسالت آن حضرت کاری ندارند، معمولاً گرهی از کار حضرت باز نمی‌کنند. هرچند ممکن است در صورتی‌که صادق باشند، حضرت به درد ایشان بخورد.

تقاضای دیدار در دعای ندبه، فردی نیست

در دعای ندبه صدا می‌زنیم: «مَتی تَرانا وَ نَراکَ، وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوآءَ النَّصْرِ تُری؟ اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَ اَنْتَ تَاُمُّ‏الْمَلَأ، وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ‏ عَدْلاً؟ کی می‌شود که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم، در حالی که پرچم‏ نصرت و پیروزی را برافراشته باشی و همه آن را ببینند؟ آیا می‌شود روزی را ببینیم که گرداگردت را گرفته باشیم، در حالی که تو امام و رهبر مردم باشی و زمین را پر از عدل و داد کرده باشی؟»(8)

یعنی عاشق دیدن توام، در حالی که تو امام هستی و حاکمیت جهانی داری. نه اینکه کاش من بتوانم تو را در یک گوشه‌ای ببینم. هرچند باید اذعان کرد که معمولاً اشتیاق دیدار حضرت، ولو به صورت فردی، در هر دلی قرار بگیرد، آن دل به ظهور و نجات عالم هم اشتیاق پیدا خواهد کرد و این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند، اما در مقام تبلیغِ یک‌سویه برای دیدار امام زمان(عج)،  رهزنی‌هایی انجام می‌گیرد که نیاز به هوشیاری دارد.

در دعای سلامتی حضرت هم اصلاً تقاضای دیدار نیست

در دعای سلامتی آقا امام زمان هم همین قصه وجود دارد:« اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُک عَلَیهِ وَعَلی‏ ابآئِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً، وَ قَائِداً وَ نَاصِراً، وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا؛ خدایا! برای ولیّ خود، حجّت بن الحسن، که درودهای تو بر او و بر پدرانش باد، در این ساعت و در هر ساعت، ولیّ و نگهبان، و رهبر و یاور، و راهنما و دیده‏بان باش، تا اینکه او را از روی میل و رغبتِ مردم، در روی زمین سکونت دهی و زمانی دراز او را بر روی زمین بهره‏مند سازی.»(9)

در این دعای مشهور، اصلاً برای دیدن حضرت دعا نمی‌کنیم، برای سلامتی حضرت دعا می‌کنیم. دعا می‌کنیم حضرت سلامت باشند، تا اینکه فرج ایشان برسد و از حکومتشان بهره‌مند گردند. این اوج یک خلوص عاشقانه و عارفانه است، که دیگر خود را در نظر نمی‌گیرد و تنها محبوب خود را مد نظر قرار می‌دهد.

در دعای عهد هم، دیدار حضرت مسألۀ اصلی نیست

در دعای عهد هم، که مستحب است هر روز صبح خوانده شود و حضرت امام(ره) معتقد بودند خواندن آن در سرنوشت انسان تأثیر دارد،(10) قبل از اینکه تقاضای دیدار کند و صدا بزند: «اَللّهُمَّ اَرِنی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ؛ خدایا! آن صورت زیبا را به من نشان بده.» (11) بلافاصله قبلش دعا کرده: «اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَینی‏ وَ بَینَهُ الْمَوْتُ ... فَاَخْرِجْنی‏ مِنْ قَبْری‏ مُؤْتَزِراً کفَنی‏، شاهِراً سَیفی‏، مُجَرِّداً قَناتی؛‏ که معنای اجمالی آن این است: خدایا! اگر هم مُردم، من را زنده کن تا پای رکابش پیکار کنم.»

یعنی آن چیزی که برای من مهم است، رکاب حضرت است، حکومت حضرت است، حاکمیت حق است. همین معنا در بخش‌های دیگر دعای عهد و همچنین دعاهای دیگر مربوط به آن حضرت کاملاً مشهود است.

ــــــــــــــــــــــــــ

(1) غررالحکم، حدیث1129.

(2) امیرالمؤمنین علی(ع): «إِذَا زَادَ عِلْمُ الرَّجُلِ زَادَ أَدَبُهُ وَ تَضَاعَفَتْ‏ خَشْیَتُهُ‏ لِرَبِّهِ؛ چون دانش آدمى فزونى گیرد، ادبش افزون مى شود و ترسش از پروردگارش دو چندان مى گردد.» غرر الحکم، حدیث791. و نیز آن حضرت فرموده‌اند: «سَبَبُ الْخَشْیَةِ الْعِلْمُ؛ سبب ترس و خشیت[از خداوند] علم است.» همان، حدیث787.

(3) إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء. سوره فاطر، آیۀ 28.

(4) «إِلَی مَتَی أَحَارُ فِیکَ یَا مَوْلَایَ وَ إِلَی مَتَی وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ أُنَاغَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ الْوَرَی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَی هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُکَاءَ ...هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَی الْقَذَی .... مَتَی نَنْتَفِع‏ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَی؛ تا کی سرگردان تو باشم ای مولای من؟ و تا کی و به چه زبانی وصف تو گویم و راز دل کنم؟ گران و ناگوار است بر من که پاسخ از دیگری جز تو بشنوم و گفتگو کنم، گران است بر من که بر تو بگریم ولی مردم تو را واگذارند ... آیا کمک‏کاری هست که با او فریاد و گریه را طولانی کنم؟.... آیا چشمی هست که خار فراق در آن خلیده و گریان باشد تا چشم پرخار من نیز یاریش دهد؟ کی می‏شود که سیراب گردیم از آب وصل تو که تشنگی ما به درازا کشید؟» اقبال الاعمال سیدبن‌طاووس، ص298، همچنین: مفاتیح الجنان، دعای ندبه.

(5) در محضر بهجت، ج2، شماره267.

(6) همان، شماره276.

(7) همان، شماره26.

(8) اقبال الاعمال سیدبن‌طاووس، ص298، همچنین: مفاتیح الجنان، دعای ندبه.

(9) کافی، ج4، ص162.

(10) برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج3، ص42. برای تفصیل مطلب نگاه کنید به پاورقی چاپ هشتم صفحه 179

(11) مفاتیح‌الجنان، دعای عهد. و نیز: مصباح کفعمی، ص550.