خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- پیمان یزدانی: پس از پایان جنگ جهانی دوم که امید می رفت تا کشمکش های قدرت های جهانی پایان یابد دیری نپایید که بر سر مسائلی چون سرنوشت آلمان، اروپای شرقی و ... اختلافاتی بین امریکا و همپیمانانش از یک سو با اتحاد جماهیر شوروی سابق از سوی دیگر پدید آمد که باعث جنگ تبلیغاتی وسیعی علیه یکدیگر شد.
از این جنگ رسانه ای و تبلیغاتی «برنارد باروک» سیاستمدار امریکایى به عنوان جنگ سرد یاد کرد و از آن زمان از این واژه برای توصیف روابط شرق و غرب در فرهنگ سیاسی جهان استفاده گردید.
به بیان دیگر جنگ سرد اصطلاحی است که نخستین بار در مورد جنگ روانی و تبلیغاتی بین شوروی و کشورهای کمونیست از یک طرف و کشورهای بلوک غرب از سوی دیگر به کار برده شد. در این جنگ، کشورهای متخاصم به جای توسل به زور و اقدام به جنگ، به تبلیغات و عملیات ایذایى علیه یکدیگر اکتفا می کنند.
در همین رابطه خبرنگار مهر گفتگویی با دکتر «الریش ماهلرت» رئیس بخش علوم و روابط بین الملل بنیاد فدرال رهایی از دیکتاتوری کمونیست در آلمان داشته که مشروح آن در زیر آمده است.
*نئورئالیست ها بر این باورند که روابط کشورها متاثر از ساختار نظام بین الملل است. بطور مثال در دوران جنگ سرد شاهد این مسئله بوده ایم و اکنون هم به نوعی شاهد این مسئله هستیم. به نظر شما روابط ایران و آلمان در گذشته تا چه حد متاثر از قطب بندی های جهانی بوده است؟
پاسخ به این مسئله کمی سخت است. روابط ایران و آلمان در دو تا سه دهه گذشته تا حدود زیادی نتیجه شرایط داخلی ایران و سیاست های این کشور در قبال جهان بیرون و مواضع آن در قبال اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه بوده است.
*شما اخیرا نمایشگاهی تحت عنوان «جنگ سرد» در دانشگاه تهران برگزار کرده بودید. به نظر شما آشنایی با تاریخ جنگ سرد چقدر اهمیت دارد؟
تاریخ جنگ سرد تاریخ نیمه دوم قرن بیستم است. آلمانی ها و دیگر کشورها از دیدگاه خود به این مسئله نگاه می کنند اما به اعتقاد من ابعاد جهانی جنگ سرد باید بیشتر مد نظر باشد و به آن پرداخته شود.
ما باید توضیح دهیم که جنگ سرد چه تاثیری بر توسعه ملی در آفریقا و آسیا و خاورمیانه داشته است. ما باید بدانیم که بسیاری از وضعیت های موجود نتیجه درگیری بلوک شرق و غرب بوده است. هدف این نمایشگاه و بسیاری دیگر از این قبیل اقدامات در آلمان آموزش در این خصوص است و خیلی خوشحالیم که ایرانی ها و سفارت آلمان در تهران این فرصت را به وجود آوردند که ما این نمایشگاه را در دانشگاه تهران برگزار کنیم.
برای من دیدگاه همکاران ایرانی ام درباره جنگ سرد بسیار جالب بود. همچنین سوالات دانشجویان و بازدیدکنندگان برایم جالب بودند. ما امیدواریم این نوع همکاری ها در آینده بیشتر شود.
*با توجه به تحولات در شرق اوکراین و صف آرایی های آمریکا و ناتو از یک سو و روسیه از سوی دیگر اقداماتی مثل ایجاد سپر موشکی آمریکا در رومانی، الحاق مونته نگرو به ناتو و واکنش روسیه و امثالهم آیا به اعتقاد شما ما شاهد دوره جدیدی از جنگ سرد هستیم؟
شباهت های زیادی در رفتارهای کنونی دو طرف با رفتارهای آنها در قبل از سال ۱۹۹۱ وجود دارد. اما امروز کانال های ارتباطی مردم در هر دو طرف و حتی بین روسیه و غرب بسیار بیشتر از دهه های ۶۰ و ۷۰ است.
خوشبختانه امروز هر دو طرف مجبور به همکاری در بسیاری از زمینه ها هستند مثل همکاری در سوریه که این نوع همکاری ها موجب پیدایش راه هایی برای خروج از بحران ایجاد می کنند. در بحران شرق اوکراین می توان غرب را به علت حمایت های بیش از حد از اوکراین و به حاشیه راندن روس تبارها در این کشور مورد سرزنش قرار داد و در عین حال روسیه را برای برخی موارد.
این روسیه و ناتو نیستند که باید درباره مونته نگرو تصمیم بگیرند این مردم مونته نگرو هستند که باید درباره سرنوشت خودشان تصمیم گیری کنند. به اعتقاد من غرب باید به منافع روسیه بیشتر اهمیت بدهد و روسیه را تحریک نکند و روسیه هم برخی موارد را بپذیرد چرا که به نفعش نیست.
*آیا فکر می کنید رقابت های بین روسیه و غرب تاثیری در تحولات سال های اخیر خاورمیانه مثل درگیری ها در عراق، سوریه و لیبی و .... تاثیر گذار بوده است؟
سوریه به اعتقاد من بهترین نمونه و مثالی است که رقابت بین شرق و غرب در آن موثر بوده است. مخالفان بشار اسد بدون حمایت های غرب نمی توانستند در این کشور کاری از پیش ببرند و در عین حال بشار اسد هم بدون کمک و حمایت های روسیه و متحدانش ساقط می شد. به اعتقاد من این درگیری ها به هر صورتی و نحوی که پایان یابند این جامعه سوریه است که تخریب شده و نابود شده و سال ها با مشکلات این جنگ درگیر خواهد بود. دیدن این صحنه ها در سوریه غم انگیز است.
*با وجود توافق هسته ای ایران و گروه ۱+۵ و لغو تحریم های ایران ما هنوز شاهد آن هستیم که آلمان در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی مثل ایتالیا و فرانسه حضور کمتری در اقتصاد ایران یافته است. آیا می توانیم بگویم علت این رفتار آلمان نزدیکتر بودن آلمان به آمریکا و تبعیت بیشتر از خواسته های آمریکا است؟
به اعتقاد من در فرانسه دولت بیشتر در تصمیم گیری شرکت ها برای سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری موثر است و دخالت می کند و به همین علت ظاهرا شرکت های فرانسوی سریعتر از آلمانی ها اقدام کرده اند اما در آلمان شرکت ها مستقل تر عمل می کنند به همین علت نگرانی ها و ملاحظات آنها بیشتر است. شرکت های آلمانی اگر سودی عایدشان شود به ایران می آیند به نظر من آنها علاقمندی به سیاست ندارند. شما اگر به شمال تهران بروید انواع خودروهای گران قیمت آلمانی را می بینید اینها در همین چند ماه گذشته به ایران نیامده اند اینها در سال های گذشته و حتی در زمان برقراری تحریم ها وارد شده اند. این نمونه ای از این مطلب است که اقتصاد و سیاست دو مسئله مجزا هستند.
من معتقدم شرکت های آلمانی در ماه های آینده با سرعت و قدرت بیشتری وارد بازار ایران خواهند شد.
*در هفته های گذشته دولت آلمان اعلام کرد قصد دارد سرمایه گذاری های خود در بخش نظامی را افزایش دهد. آیا ارتباطی بین این مسئله و دوره جدید جنگ سرد وجود دارد؟
این مطلب مسئله می تواند دو دلیل داشته باشد و من نمی دانم کدام یک از آنها علت اصلی است. یکی دلیل تاریخی و دیگری وضعیت موجود. در شرایط کنونی نیروهای آلمانی در بسیاری از ماموریت های بین المللی مشارکت دارند و این مسئله نیازمند بودجه بیشتر برای بازسازی و تجهیز بیشتر نیروهای آلمان دارد. از منظر تاریخی هم تاریخ درگیری ها با روسیه بیانگر منطقی بودن افزایش توانمندی های نظامی است. در سال های گذشته همواره بودجه های نظامی ما کاهش یافته است. هر چند همواره صحبت از مذاکره با روسیه می شود اما من بر این باورم با روس ها نمی توان از موضع ضعف مذاکره کرد.