زبان فارسي يكي از زبان هاي غني است و اصالتي چند صد ساله دارد . اگر چه قدرت و دامنه اين زبان تثبيت شده است اما مانند بسياري از زبان ها در طول زمان دستخوش تغييراتي بوده كه بخشي از آن جزو طبيعت زبان و بخش ديگر آن محصول بي توجهي به اين ميراث ارزشمند است .
با درك و تعريفي صحيح از " هويت ملي " اگر بپذيريم كه زبان يكي از اساسي ترين اركان هويت ملي و فرهنگي هر ملت است ، پاسخ به اين سوال ضروري است كه آيا اين مهم نياز به حفظ و مراقبت دارد؟ آيا بايد از هر تحولي استقبال كرد يا بايد منتظر بود تا آنچه مقرر است پيش آيد؟
به طور حتم پاسخ اين سوال هر چه باشد مستقيما بر سرنوشت زبان فارسي تاثير مي گذارد ؛ چنان كه با بررسي كارنامه زبان فارسي در مي يابيم كه در كنار دوره هاي قدرت و شكوفايي زبان فارسي كه با تمايلات عمومي وطن دوستي همراه بود همواره تهديدهايي نيز براي اين بخش از هويت ملي ايرانيان ، چه در گستره تاريخي و چه در مرزهاي جغرافيايي وجود داشته است . بنابراين اگر بخواهيم درباره زبان و ادبيات فارسي به عنوان يكي از علوم انساني كه ارتباط مستقيم با هويت ملي دارد سخن بگوييم ، بررسي فرصت ها و شناخت تهديدها و استقبال از تحولات و تعيين حدود آن از ضروريات ملتي است كه به هر دليل به هويت ملي خود ارج مي نهد .
با توجه به اين كه زبان فارسي زبان دوم عالم اسلام و كليد بخش عظيمي از ذخاير ارزشمند علمي و ادبي تمدن اسلامي اين ملت است و از آنجا كه تامين امنيت مرزهاي فرهنگي و حفظ سلامت و تقويت و گسترش آن نيز از وظايفي است كه ملت ها برعهده دولت ها گذاشته اند ، شوراي عالي انقلاب فرهنگي اساسنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسي را در زمستان 1368 به تصويب رساند .
شايد ذهنيتي تاريخي كه بيشتر درباره وظيفه فرهنگستان زبان و ادب فارسي وجود دارد معادل يابي واژه هاي بيگانه باشد اما جدا از اين وظيفه ، سازمان دادن و تمشيت فعاليت هاي ناظر به حفظ ميراث زباني و ادبي فارسي كمك به معرفي و نشر ميراث زباني و ادبي فارسي به صورت اصيل و معتبر ، اهتمام در حفظ فرهنگ هاي محلي و مردمي و جمع آوري و ضبط و نشر امثال و حكم و كليه اعلام و اصطلاحات فارسي در همه زمينه ها و بهره برداري از آنها براي پرورش و تقويت زبان و ادب فارسي نيز از وظايفي است كه فرهنگستان در گروه هاي مختلف پژوهشي خود تاكنون دنبال كرده است .
آنچه گفتيم بيشتر درباره لزوم ايجاد نهادي است كه در آن عالي ترين سياستگذاري ها درباره زبان و ادب فارسي انجام شود . اما در زمينه اجراي اين سياست ها بدون شك تكليف نه تنها بر عهده فرهنگستان زبان و ادب فارسي است بلكه در اولويت اول همسويي تمام نهادهاي دولتي ، مراكز فرهنگي و دانشگاهي و پس از آن مشاركت هاي مردمي در رسيدن به اين اهداف ضرورتي اجتناب ناپذير است ؛ چنان كه اين امر از نگاه اعضاي محترم شوراي عالي انقلاب فرهنگي دور نمانده و در بندهاي متعدد ماده 2 اساسنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسي درباره سازمان دادن مراكز دانشگاهي ، سازمان هاي علمي و فرهنگي و تبادل تجربه ها و دستاوردهاي مراكز پژوهشي در حوزه زبان و ادب فارسي پيش بيني هايي شده است .
مسلم است كه بدون دستيابي به تعاملي همه جانبه در صيانت از زبان و ادب فارسي نه تنها فرهنگستان بلكه هيچ نهادي راه به جايي نخواهد برد .اما اگر اين اصل - به ويژه در ميان نخبگان جامعه - نهادينه شود فرهنگستان فرصت بيشتري خواهد داشت تا از تمام امكانات و قابليت هاي جامعه براي انجام وظايفي كه برعهده دارد استفاده كند.
اما در مورد اولويت اول ، يعني همسويي تمام نهادهاي دولتي در جهت اجراي سياست هاي فرهنگستان ، دولت ، خود و كليه دستگاه هاي ذي ربط خود را به اجراي ابلاغيه زير موظف كرده است :
1- دستور خط فارسي را كه از سوي فرهنگستان زبان و ادب فارسي ابلاغ مي شود در همه اسناد و مكاتبات رسمي و كتب درسي و نيز روزنامه ها و ديگر انتشاراتي كه با اعتبارات مربوط به نظام و يا يارانه هاي دولتي منتشر مي شوند اجرا نموده و از روش يكساني در نگارش خط فارسي استفاده كنند .
2- معادل هايي را كه فرهنگستان به جاي واژه بيگانه ابلاغ مي كند در گفتار و نوشتار به كار گيرند .
3- دستگاه هاي مربوط بر اجراي دقيق اين ضوابط در جامعه نظارت كرده و از همه روش هاي فرهنگي براي آموزش ، ترويج و تشويق و ترغيب عموم مردم نسبت به كاربرد صحيح خط و زبان فارسي استفاده كنند .
با توجه به اين بخشنامه دفترهاي سه گانه فرهنگ واژه هاي مصوب فرهنگستان و همچنين دستور و علاوه بر آن به منظور سهولت دسترسي به اين مصوبات اجازه انتشار دفترهاي ارسال شده بر اساس نسخه اصلي و به صورت افست به كاربران واگذار شد .