به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، رخداد11 سپتامبر ، واقعه اي شگرف و تاثيرگذار در تحولات ديپلماتيك و سياست خارجي كشورها است. تاثير اين واقعه در سياست خارجي خيلي از كشورها بعد از اين حادثه نمايان شد. در سياست بين المللي اتحاديه اروپا ، ايالات متحده، چين ، روسيه و كشورهاي عدم تعهد.
اولين تاثير مرتبط به رابطه اتحاديه اروپا با ايالات متحده است. 11 سپتامبر باعث گرديد كه اروپا در وضعيت دوگانه اي قرار بگيرد و بحث اتحاد كامل آن زير سئوال رود. همراهي انگليس ، اسپانيا و ايتاليا و برخي ازكشورهاي كوچك اروپا با آمريكا در جنگ با تروريسم و مخالفت آلمان و بويژه فرانسه باعث اختلاف سياسي در اتحاديه اروپا شد.
كشورهايي چون فرانسه و آلمان از همكاري و همراهي ديگر كشورهاي اروپايي بويژه انگليس نگران بودند و عنوان مي كردند كه اروپا استقلال خود را در مقابل آمريكا از دست داده است . پاريس از همراهي كور انگليس شديدا انتقاد مي كرد و شيوه تقابل آمريكا با تروريسم را قبول نداشت. اين مخالفت فرانسه و آلمان پيامدهاي منفي بسياري براي اتحاديه اروپا به بار آورد
ترس اساسي اروپا بعد از 11 سپتامبر اين بود كه يكجانبه گرايي آمريكا وضعيت سياسي جهان را پيچيده تر مي كرد. فرانسه و آلمان بيان مي كردند در مبارزه با تروريسم لازم است ابتدا اقدامات شايسته و همه جانبه اي براي شناسايي دقيق ريشه هاي تروريسم انجام پذيرد و استراتژي هاي مدبرانه اي براي مقابله با آن تنظيم شود، همچنين بايد از آموزه هاي رخداد 11 سپتامبر درس عبرت آموخت و اتحادي مستحكم و منطقي از نظام بين الملل براي حل مسئله تروريسم بين الملل شكل داد.اين دو كشور مطرح مي كردند كه هيچ كشوري نمي تواند با اقدامات يكجانبه اين مشكل را حل كند، همه اقدامات بايد با همكاري همه جانبه كشورها و بازيگران بين المللي صورت گيرد.
11سپتامبر از سويي فرصتي براي تثبيت يكجانبه گرايي آمريكا بود و از سوي ديگر فرصتي براي چندجانبه گرايي اروپا ، روسيه و چين نيز بود. تقابل دو سياست مذكور آينده تحولات سياسي جهان را مبهم كرد.
11 سپتامبر باعث روشن شدن سياست هاي دوگانه آمريكا در سطح جهان در تقابل با تروريسم و گسترش دموكراسي شد. سياست هاي تبعيض آميز و دوگانه آمريكا در مبارزه با تروريسم باعث خشم ملتهاي مسلمان خاورميانه شد. مردمي كه در سياست آمريكا عاملان پرورش و گسترش تروريسم معرفي مي شدند حمايت هاي واشنگتن از اسرائيل به عنوان "ترورسم دولتي سازمان يافته" وضعيت را خطرناك تر مي كرد.
بر خلاف ادعاي آمريكا مبني بر گسترش دموكراسي، حمايت آمريكا از رژيمهاي غيردموكراتيك و اشغالگر، در عمل موجب بي اعتباري دموكراسي و ليبراليزم و سبب گرايش مردم به ايدئولوژي هاي ديگر براي حل مشكلات خود شد. اين واقعيت، بويژه در كشورهاي خاورميانه محسوس است . اكثريت مردم اين كشورها با توجه به سوءسابقه آمريكا در حمايت از رژيم هاي غيردموكراتيك و متجاوز ، آمريكا را مسئول اختلافات ، برخوردها و مشكلات دروني خود مي دانند.
سياست هاي ميليتاريستي آمريكا در خاورميانه و حمايتش از رژيم هاي استبدادي موجب انسداد فضاي باز سياسي و راههاي مسالمت آميز براي تغيير و تحولات سياسي و اجتماعي شده است..
مخالفان حكومتهاي منطقه براي مقابله با استبداد و تجاوز، ناگزير به روشهاي خشونت آميز و راديكال رو مي آورند و به دليل اينكه ريشه مشكلات را در سياستها و حمايتهاي آمريكا مي دانند ، فعاليتهاي راديكال آنها علاوه بر دولتهاي مستبد منطقه، آمريكا را نيز هدف قرارمي دهد.
11 سپتامبر باعث متهم كردن اديان و مذاهب خاصي به تروريسم شد. در صورتي كه افزايش انگيزه هاي مذهبي اختصاص به مذهب خاص ندارد. همچنان كه تروريستها هر كدام به نوعي به گروههاي خاص مذهبي و افراطي از يهوديت ، مسيحيت و اسلام وابسته هستند. اما متهم كردن يك دين يا مذهب خاص بيشتر ريشه اي سياسي و تضاد آميز دارد تا واقعي و منطقي.
سخن نهايي در مورد عملگرايي پس از 11 سپتامبر اين است كه هيچ نشاني از يك دستورالعمل جامع و كارساز براي رويارويي با تروريسم بين المللي وجود ندارد، با وجود اين ، اقدامات مسلحانه تنبيهي و تلافي جويانه نيز به تنهايي راهگشاي صلح و عدالت نيست. از اين رو با توجه به عملگرايي افراطي آمريكا تروريسم مانند آتش زير خاكستر مستعد فوراني ديگري است.