به گزارش خبرگزاري مهر، آقا سيد ابوالحسن ، پدر آيت الله طالقاني در منش وسيره فرزند بسيار موثر بوده است . او از ياران آيت الله حسن مدرس بود و در اواخر دوران سردار سپهي رضا خان جلساتي عليه او برگزار مي كرد. جلساتي كه سرانجام به تعطيلي كشيده شد، اما اقا سيد ابوالحسن همچنان ارتباطش را با مخالفان رضا شاه از جمله مدرس حفظ كرد و اين ارتباط در دوران تبعيد مدرس نيز از طريق نوشتن نامه بر روي كاغذ سيگار ادامه پيدا كرد. آقا سيد ابوالحسن با وجود مراتب بالاي علمي هيچ گاه از سهم امام (ع) ارتزاق نمي كرد و از طريق ساعت سازي امرار معاش مي نمود.
سيد محمود در نزد چنين پدري در دو حوزه علم و عمل ، آموخت و پس از طي تحصيلات ابتدايي به حوزه علميه قم رفت. در مدارس رضويه و فيضيه اين شهر در نزد استاداني چون آيات حجت كوه كمري و سيد محمد تقي خوانساري تلمذ نمود. همچنين از سوي آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي اجازه اجتهاد يافت. پس از ان مدت كوتاهي در نجف اشرف رحل اقامت افكند وچندي از محضر آيت الله حاج سيد ابوالحسن اصفهاني بهره برد. پس از آن به تهران بازگشت و در سال 1317 در مدرسه سپهسالار به تدريس علوم ديني پرداخت.
طالقاني از همان دوره رضا شاه زندان را تجربه كرد. محكوميت حبس شش ماهه او در نتيجه دفاع وي از يك زن محجبه بود. فضاي باز پس از شهريور 20 موجب شد كه طالقاني در تاسيس كانون اسلام بكوشد. مجمعي كه جوانان و قشرهاي تحصيل كرده را با مباني ديني آشنا مي ساخت. مدتي هم در راديو تهران برنامه هاي مذهبي اجرا كرد. بدين ترتيب حتي از ابزار مدرن روز براي ارتباط با اقشار گوناگون جامعه غافل نماند.
علاوه بر اين فعاليت ها در عرصه سياسي با نهضت ملي شدن صنعت نفت همراه گرديد و به هنگام اختلاف مصدق و كاشاني ، براي اتفاق و آشتي ميان اين دو تلاش فراوان نمود. هر چند كه برخي از مخالفانش براي تخطئه اين تلاشها و فرو كاهيدن از مقامش او را سيد محمود واعظ خطاب كردند. اما آيت الله طالقاني تعلق ناپذير بود و با هرگروه و جمعي كه در مبارزه با رژيم بود، همدلي داشت. به طوري كه نواب صفوي را به سال 1334 در منزلش مخفي كرد و به اين دليل چندي را در زندان سپري كرد.
همچنانكه پس از سقوط دولت مصدق، در نهضت ملي مقاومت و سپس جبهه ملي حضور داشت . سرانجام به همراه دو دوست ديرينه اش ، مهندس مهدي بازرگان و دكتر يدالله سحابي ، نهضت آزادي ايران را با صبغه مذهبي بنا نهاد. از سال 1340 تا 1342 سه بار بازداشت گرديد كه در واپسين بار به ده سال زندان محكوم شد. هرچند كه در سال 1346 با عفو عمومي آزاد شد، اما از همان سال تا سال 50 دوبار تجربه زندان را از سر گذراند. سرانجام در سال 1350 با دستور ساواك به كميسيون حفظ امنيت اجتماعي تهران به زابل تبعيد شد . اقدام مذكور با اعتراض علما از جمله آيت الله حاج شيخ احمد آشتياني مواجه گرديد كه منجر به تقليل مدت تبعيد و انتقال وي به بافت كرمان شد. پس از اتمام تبعيد براي چندمين باردر سال 54 دستگير و به ده سال زندان محكوم شد. با بحراني شدن و ضعيت رژيم و فشار مجامع بين المللي در آزادي زندانيان سياسي ، در هشتم آبان 1357 آزاد شد. با آزادي از زندان ، منزلش به مركز فعاليتهاي انقلابي تبديل شد و در برپايي راهپيمايي تاسوعا- عاشورا كه به منزله رفراندوم خياباني براي تغيير رژيم بود ، نقش كليدي داشت.
آيت الله طالقاني فعاليت سياسي خود را تنها به فعاليتهاي حزبي و گروهي و محروم نساخته بود، بلكه براي آگاه ساختن توده ها و قشر جوان اهميتي بسزا قائل بود . او اگر در نظر مخالفانش سيد محمود واعظ بود، اما او از اين وعظ و خطابه در مسجد هدايت براي كادر سازي نيروهاي مبارز بهره مي برد، به طوري كه بارها ممنوع المنبر گرديد. گزارشهاي ساواك حكايت از آن داشت كه مسجد هدايت بر اثر مساعي آيت الله طالقاني " به پايگاهي جهت اجتماع و فعاليت عناصر وابسته به جناح هاي مخالف" در آمده است.
ساواك خود به ناتواني خويش در مقابل وي معترف بود : " اغلب اوقات در مسجد حضور دارد. مخصوصا هنگامي كه جمعيت زياد باشد، هوس منبر رفتن پيدا مي كند. از دادن تعهد امتناع مي نمايد و هر وقت اين موضوع را با او درميان مي گذارند، با تغير جواب مي دهد كتبا به من ابلاغ كنيد" . ديگر آن كه به صورت ايستاده يا نشسته به ايراد سخنراني و تفسير قرآن مي پرداخت تا محملي براي گريز از ممنوع المنبر بودن باشد.
در آن روزگار كه تدريس و تفسير قرآن به عنوان درسي در رده هاي پايين حوزه محسوب مي شد، با نگاهي نو به تفسير قرآن همت گماشت و از اين طريق نيروهاي مذهبي را به بازخواني آموزه هاي ديني شان فراخواند. در دوران زندان نيز از اين تلاش بازنايستاد و مهمترين اثر خود را در اين باره به نام " پرتوي از قرآن " به رشته تحرير در آورد . " پرتوي از قرآن " ضمن زبان ساده اش نگاهي نوين و علمي به آيات الهي داشت. علاوه بر اين ، آيت الله طالقاني ديد خاصي به نهج البلاغه داشت. شايد بتوان اين امر را ناشي از الگو سازي وي از نظريات حضرت علي (ع) به عنوان يگانه حكومت ائمه شيعه در طول تاريخ دانست . نكته اي كه در ترجمه جلد اول كتاب امام علي (ع) نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود هم مي توان لحاظ كرد.
همچنين وي دردوران كناره گيري بسياري از علماي ديني از سياست كتاب فراموش شده " تنبيه الامه و تنزيه المله" علامه محمد حسين نائيني را با مقدمه اي مفصل منتشر كرد. كتابي كه در انديشه سياسي شيعه گامي مهم محسوب مي شود.
بهمن 57 برهه اي ديگر از زندگي آيت الله طالقاني را رقم زد. آيت الله طالقاني بر خلاف آنچه برخي از گروهها مي كوشيدند او را در مقابل رهبري نهضت ، امام خميني قرار دهند، در شوراي انقلاب به رياست ايت الله مطهري ، شاگرد برجسته رهبر فقيد انقلاب حضور يافت. وي حتي به حكم امام خميني امامت جمعه شهر تهران را بر عهده گرفت. منصبي كه او را ديگر بار در ارتباط مستقيم با توده ها قرار داد. او در تاسيس نظام نه تنها بر ارتباط مستقيم حاكمان با توده ها تاكيد داشت، بلكه با پيشنهاد ايجاد شوراها بر واگذاري امور به مردم صحه مي گذاشت. طالقاني بر اساس همان آموزه هاي ديني نه به طبقاتي كردن جامعه مي انديشيد و نه به دموكراسي نخبه گرا تكيه داشت. بي جهت نبود كه به عنوان نماينده مردم در مجلس خبرگان قانون اساسي هيچگاه بر صندلي هاي قرمز مجلس سناي سابق تكيه نزد كه او آن صندلي ها را جايگاه كساني مي دانست كه به خاطر قائل شدن حق و امتياز ويژه براي خود به سركوب مردم دست يازيدند.
سرانجام آيت الله طالقاني پس از سالها مجاهدت و تحمل سختي هاي فراوان در نخستين ساعات روز 19 شهريور 1358 دار فاني را وداع گفت . او در حالي از دنيا رفت كه نظام نوپاي جمهوري اسلامي دوران تاسيس خود را طي مي كرد و در اين راه به طالقاني سخت نيازمند بود. نيازي كه با ميراث طالقاني در ارتباط با توده ها، باز خواني آموزه هاي ديني و واگذاري امور به مردم تا حدودي مرتفع مي شد.