سردار رسول ياحي در خصوص نقش غواصان در جنگ گفت: در چند عمليات سرنوشت ساز به ويژه در "فتح فاو " مأموريت اصلي را غواصان با تلفات بسيار كم انجام دادند.

به گزارش خبرگزاري مهر،  سردار رسول ياحي از جمله كساني است كه پس از پيروزي انقلاب و تشكيل سپاه پاسداران وارد اين تشكل نظامي شد و در روزهاي آغازين جنگ تحميلي در حاليكه بسيار جوان بود مسئوليت بخشي از نيروهاي رزمنده را بر عهده گرفت. وي در سال 61 با حكم دكتر محسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مسئول تشكيل نيروي دريايي سپاه شد. سردار ياحي در ايام گراميداشت هفته دفاع مقدس طي گفتگويي با خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر، به بيان چگونگي تشكيل نيروي دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نقش نيروهاي غواص در طول جنگ تحميلي پرداخت.

* خبرگزاري مهر - گروه دفاع مقدس : : نيروي دريايي سپاه چگونه تشكيل شد؟

- سردار رسول ياحي : در سال 61 بنده مسئوليت عمليات منطقه 6 سپاه را كه شامل كرمان، سيستان بلوچستان، هرمزگان و يزد بود، برعهده داشتم و در آن زمان (حدود يك سال قبل از عمليات خيبر) به من اطلاع دادند كه در قرارگاه خاتم الانبياء حضور پيدا كنم. در آنجا آقاي رحيم صفوي كه در آن زمان جانشين فرماندهي كل سپاه بودند از بنده خواستند كه مسئوليت يگان دريايي سپاه را بر عهده بگيريم. قرار شد مقدمات اجراي عمليات خيبر را فراهم كنيم. عمليات خيبر يك عمليات آبي- خاكي در منطقه هورالهويزه بود و ابزار آن عمليات تقريبا فراهم نبود يعني سپاهي كه تازه با شروع جنگ واحدهاي زميني آن شكل گرفته بود و در حد گردان و تيپ بود و توپخانه و زرهي آن هم در حد محدود آن هم از غنائم به دست آمده بود مي خواست عمليات آبي هم انجام دهد.

دلايل انجام اين نوع عمليات متعدد است اما مهمترين دليل اين بود كه ما از نظر زرهي خيلي ضعيف بوديم و در مقابل ارتش عراق از نظر زرهي خيلي قوي بود و با نيروي پياده نمي توانستيم از پس نيروي زرهي بر بياييم. بنابر اين ما بايد در جايي عمليات انجام مي داديم كه قدرت مانور دشمن كمتر است؛ جايي كه تانك نقطه قوت عراق بود نتواند عملكردي داشته باشد.

* پس اولين حضور نيروهاي غواص در جنگ از عمليات خيبر شروع شد.

- بله.  فرماندهي كل سپاه و گروه طراح اجراي عمليات را در منطقه هور تصويب كردند. اين عمليات نيروهايي را مي طلبيد كه قايقران باشند اين در حالي بود كه ما نه قايق، نه آموزشگاه و نه مربي داشتيم. نيمه دوم سال و هوا سرد بود و در منطقه جنوب هم عملا نمي شد كار را شروع كنيم. براي عمليات خيبر ما به افرادي كه در ابتدا شناگر و بعد قايقران بودند نيازداشتيم چون در اين عمليات بحث غواص مطرح نبود. بحث غواص در عمليات والفجر8 به اوج خود رسيد.

*آيا تنها راه فتح فاو از طريق عبور از اروند بود؟

- عبور از اروند به سه روش ممكن بود؛ اول اينكه با هليكوپتر عبور كنيم- خدا رحمت كند شهيد صياد شيرازي را كه محور اين طرح ايشان بود - به اين صورت كه تعدادي هليكوپتر، پرسنلي را در پشت خطوط پدافندي دشمن پياده كند و نهايتا ما بتوانيم عمليات انجام دهيم اما زماني كه اين طرح به اجرا نزديك شد، طرح لو رفت و عمليات انجام نشد. يك روش هم اين بود كه افراد با قايق به آن طرف رودخانه بروند كه طبيعتا با توجه به خطوط پدافندي دشمن در آن طرف اروند قايق ها توسط دشمن در مسير منهدم مي شدند. روش سوم اين بود كه بچه ها از زير آب عبور كنند كه به اين افراد غواص گفته مي شود.

فرماندهان جنگ تصميم گرفتند كه رزمندگان از اروند رود عبور كنند. اروندي كه به طور متوسط يك كيلومترعرض دارد و داراي 4-3 جريان آبي مختلف است. آبي كه در عمق اروند هست يك جرياني دارد و آبي كه روي اروند هست جرياني ديگر دارد به خاطر اينكه جزر و مد خاصي دارد يعني يك جريان آب از دهانه اروند روي آن تأثير مي گذارد و جريان آبي ديگر در انتهاي اروند تأثير مي گذارد و يك جريان آبي ديگر دو طرف اروند به مرز ايران و عراق را تحت الشعاع قرار مي دهد؛ به طوري كه نهرهاي مختلف آب با مد رودخانه تا عمق نخلستان ها مي آيند و مانند پمپ وارد مي شوند و وقتي جزر مي شود اين آبها با شدت تخليه مي شوند و حتي انسان در مسير خود را به رودخانه اروند مي برند.

* با توجه به محدوديت هايي كه در آن سالها داشتيد نيروها چگونه آموزش ديدند؟

- اصولا واحد غواصي در ارتش هاي كلاسيك بسيار محدود است در حد 10 تا 15 نفر و يا كمتر و اين افراد وظيفه اي ويژه اي به عهده دارند. ما امكاناتي نداشتيم و تا آن زمان هم ضرورتي نداشت. البته مختصر امكاناتي نيروي دريايي ارتش داشت آن هم در حد خودشان بود يا شركت نفت آن زمان شايد 4-5 غواص داشتند و چيزي كه نياز جبهه ما بود وجود نداشت. ما براي اجراي عمليات نياز به تعداد زيادي غواص داشتم. آموزش اولين نيروي غواص در سد ميناب استان هرمزگان را با دو گردان نيرو ( 500 نفر) شروع كرديم كه عمدتا بچه هاي شيراز بودند و برخي از مربيان نيز از اهالي اصفهان بودند. بعدها از بچه هاي گيلان و مازندران و بوشهر و كساني كه قايقران بودند دعوت كرديم و به واحدهاي بسيج اعلام كرديم كه افراد قايقران را جذب كنند. 

فتح فاو با يك محاسبات كلاسيك و رياضي نظامي سازگاري ندارد و اين تنها از يك روحيه خاصي نشأت مي گيرد كه سرمنشأ آن رهبر كبير انقلاب حضرت امام(ره) بود

ما هيچ چيزي نداشتيم نه طرح درس، نه وسيله آموزشي و نه جليقه نجاتي و حتي در مربي هم مشكل داشتيم اما با آن روحيه و نيات خالص و مقدسي كه نيروها داشتند بچه ها راحت اين مراحل را گذراندند. پس از عمليات خيبر و بدر وقتي بچه ها قابليت خود را در ارتباط  با عمليات آبي- خاكي نشان دادند و رزمندگان سپاه و بسيج با آب مأنوس شدند و در خطوط پدافندي جزاير مرزي مستقر شدند، زمينه انجام عملياتي به نام والفجر 8 با هدف تصرف منطقه «فاو» انجام شد. غواصان بايد با استفاده از لباس غواصي و رعايت مسائلي چون استتار و نكات نظامي عرض اروند را طي كرده و با ورود به خاك دشمن بتوانند موانع را از سر راه نيروهاي ديگر بردارند. اين نيروها بايد از نقطه مرزي خودمان شروع مي كردند و در نقطه مرزي دشمن وارد شده و تازه در آنجا مي جنگيدند و سنگرهاي دشمن را پاكسازي كرده و عمليات را انجام بدهند و پس از پاكسازي آن منطقه بقيه نيروها توسط قايق وارد خاك دشمن شوند. مأموريت غواصان شبانه بود و حتي تمرينات هم در شب انجام مي شد.

مربيان شبها از اروند رد مي شدند و مسائل و مشكلات را متوجه مي شدند و با اتخاذ تدابير مناسبي مثلا نيروها را با طناب به يكديگر متصل مي كردند و افرادي كه چندين بار به آن طرف رفته بودند و در آموزش ها خلاقيت بيشتري از خود نشان مي دادند به عنوان سر گروهبان سر طناب را در دست مي گرفتند و بقيه در عين غواصي با هدايت اين افراد كار مي كردند. شايد اين كار ماهها طول كشيد تا ما موقعيت جزر و مد اروند را نقطه به نقطه، مشخص كنيم. خيلي كار شد كه مثلا وقتي آب در مد است، كدام بخش از ساحل را آب مي گيرد. مثلا اگر در فلان نقطه آب اسكله را بپوشاند آن اسكله در آن زمان قابليت استفاده ندارد اگر ساعتي ديگر باشد و آب جزر بشود باز آن اسكله قابليت ندارد و قايق ها و لنجها بايد صبر كنند تا آب مد شود. در طول ماه مرتب جزر و مد صورت مي گيرد اما با 15-14وضعيت متفاوت كه ما بايد زماني عمليات انجام مي داديم كه آب در طول ماه مد كامل باشد. غواصان بايد تا آخرين نقطه اي كه آب بالا مي آمد، مي رفتند تا زماني كه سرشان را از آب بالا مي آورند خيلي خيلي نزديك سنگر دشمن باشند و اگر يك ربع ديرتر و يا زودتر بروند ممكن بود آب جزر شود و اينها 5 متر بيشتر در ديد سنگرهاي دشمن باشند. بايد محاسبات دقيق مي بود كه كاملا نيروها در استتار آب باشند و بعد از اينكه وارد خاك دشمن مي شدند بايد لباسهاي خود را در مي آوردند و به عنوان رزمنده عمليات را ادامه مي دادند.

* در عمليات فاو چه تعداد غواص شركت داشتند؟

ما هيچ چيزي نداشتيم. لوازم غواصي با سختي از بازار سياه و با واسطه از گوشه و كنار دنيا و با هزينه هاي نسبتا سنگين تهيه مي شد. حتي موتور قايق را به ما نمي فروختند...

- در عمليات والفجر 8 متجاوز از 20 گردان غواص داشتيم كه هر لشگر داراي يكي - دو گردان ويژه از اين افراد بود كه اين نيروهاي آفند آموزش غواصي را ديده بودند. اين افراد از بين جواناني انتخاب مي شدند كه از نيروي بدني قوي تري برخوردار باشند و مجروح نشده و يا تيري نخورده باشند. عمده ترين مشكل در اين عمليات سرماي زمستان بود و با شرايط سخت و سردي هوا بايد بچه ها در آب اين كار را مي كردند. ما تدابيري اتخاذ مي كرديم در حد محدود اما تحمل شدت سرما را تنها با تمرين جبران مي كرديم. شايد چندين ماه بچه ها در كارون و استخرهاي رو باز و سرد بدون لباس تمرين مي كردند و به مرور زمان بدن شان عادت كرد. خود لباس غواصي گرماي لازم را براي زمستان نداشت و براي جبران سرماي بچه ها از كمكهاي مردمي و مواد غذايي گرم مثل عسل، كشمش و... استفاده مي شد.


* براي تهيه لوازم و ابزار كار چه كرديد؟

- با مشكلات زيادي مواجه بوديم. ما هيچ چيزي نداشتيم. لوازم غواصي با سختي از بازار سياه و با واسطه از گوشه و كنار دنيا و با هزينه هاي نسبتا سنگين تهيه مي شد. حتي موتور قايق را به ما نمي فروختند. من يادم هست وقتي عمليات خيبر مي خواست انجام شود من و دكتر محسن رضايي فرمانده سابق سپاه سوار ماشين شديم و خط مرزي شمال را از گرگان تا رشت طي كرديم و دنبال اين بوديم كه چه كسي مي تواند قايق بسازد. آن زمان دو يا سه تا فروشگاه بود كه مي توانستند هفته اي يكي دو قايق بسازن، در صورتي كه ما براي عمليات خيبر حداقل 1000 قايق مي خواستيم. اين هزار عدد را نمي توانستيم از خارج بياوريم و بايد در داخل توليد مي كرديم و آن هم امكانش را نداشتيم. شايد در آن زمان در كل كشور مي توانستيم هفته اي 5 قايق درست كنند. به هر حال ما نيروهاي بومي را تشويق به ساخت كرديم و بعد سپاه يك واحد قايق سازي راه اندازي كرد و يك تعداد هم قايق پلاستيكي خريداري كرديم و تعدادي هم در سواحل جنوب و شمال كشور افرادي را مأمور كرديم قايق هاي مردم را كه كار صيادي محدود مي كنند و يا مسافر حمل مي كنند از آنها خريداري كنند و براي عمليات خيبر حدود 500 فروند قايق فراهم كرديم.

بچه ها براي عمليات خيبر 15-10 ساعت قايقراني مي كردند. هم تعداد قايقرانها و هم قطعات يدكي كم بود. براي عمليات خيبر به ما دستور داده بودند كه ظرف 48 ساعت پلي كه بعدها به پل خيبر معروف شد راه اندازي شود تا بقيه پشتيباني ها از طريق پل انجام شود. متأسفانه ني هاي بلند وسط هور پيش بيني نشده بود و پلي كه قرار بود 48 ساعته زده شود 28-27 روز طول كشيد و قايق هاي كه براي دو روز پيش بيني كرددر حاليكه آنها مجبور شدند 27 روز آنجا باشند. وضعيت خيلي سخت بود به طوريكه يك لشگر با 2 الي 3 قايق پشتيباني مي شد. كه اين تعداد نمي توانستند به طور مناسب آب و غذا و حمل و نقل نيرو و يا تخليه مجروحين را انجام دهند.

فيلمهايي كه با موضوع دفاع مقدس روي پرده سينما نقش مي بندد عمدتا با تحريف فضاي دوران دفاع مقدس همراه است

براي آموزش غواصي حوضچه هاي خاصي وجود دارد كه با حرارت مناسب و آب تميز نيروها تمرين مي كنند اما حوضچه تمريني ما كارون بود كه نه تنها گل آلود بود بلكه فاضلاب اهواز هم  در آن تخليه مي شد. نه تنها مربي ها كه نيروها هم استاندارد نبودند، چون يكي تحصيل كرده يكي بي سواد يكي شهري يكي روستايي و ... بود و ما اينها را آموزش مي داديم براي يك عمليات بزرگ و در عين حال امكان ريزش نيروها نيز نبود چون زمان نداشتيم براي جايگزيني و آموزش اين افراد.

عمدتا نيروها از جوانان شهرستاني و روستايي بودند چون افراد تحصيل كرده و شهر نشين امكان نداشت بتوانند زير بار اين سختي بروند. ما با بچه هايي مواجه بوديم كه با آب كمتر در ارتباط بودند و از آب مي ترسيدند و حالا ما هم آنها را به جنگ آورديم و هم آنها بايد در آب وارد مي شدند و بعد هم به آنها مي گفتيم غواص هم بشويد و عمليات هم انجام دهيد. اما اين جوانان با اراده ها و همت هاي بلند خود همه سختي ها را گذراندند. خيلي وقت ها اگر يك نشست جهاني يا منطقه اي بود يا كنفرانس اسلامي بود سياسيون مي گفتند يك عمليات انجام دهيد تا با دست پر بتوانيم صحبت كنيم و ما با سختي و محدوديت هاي شديد بايد اين كار را انجام مي داديم.

* بعد از عمليات فاو در كدام عمليات ديگر از اين نيروها استفاده شد؟ 

- بعد از اين عمليات واحد غواصي به حداقل رسيد چون ضرورتي نداشت و آخرين حضور غواصان در عمليات كربلاي 5 در كانال ماهي بود كه شناسايي را انجام مي دادند. پس از عمليات فاو برخي از اين نيروها مأموريت شان تمام شد و به خانه هايشان برگشتند و تعدادي از آنها در طول جنگ شهيد يا مجروح شدند.

همه لشكرها واحد دريايي داشتند كه غواصان در آن فعال بودند. لشكر امام حسين(ع) مقداري قوي تر بود چون از نيروهاي اصفهان بودند كه به خاطر وجود زاينده رود اهالي آنجا بيشتر با اين مسائل آشنا بودند و عملياتي را هم در سكوهاي العميه انجام داده بودند. 

*  در اين عمليات نيروهاي ارتش نيز حضور داشتند؟

- عمليات والفجر 8 با طراحي سپاه انجام شد و برادران ارتش بعد از فتح فاو كنترل خطوط پدافندي را به عهده گرفتند و در حين عمليات نيروي هوايي و توپخانه ارتش همكاري مي كردند اما از نظر نيروي پياده هيچ واحدي از ارتش در اين عمليات وجود نداشت و عمدتا بسيجيان به همراه فرماندهان سپاه اين كار را انجام مي دادند.

* چه تدابيري جهت ارتقاي روحي نيروها كه طي ماهها در شرايط سخت كار مي كردند اتخاذ شد؟

- براي تقويت روحي بچه هاي غواص كه در شرايط بسيار سخت بايد ماهها تمرين مي كردند به آيت الله رضواني متوسل شديم كه ايشان در احاديث موضوع «شهيد در آب» را تحقيق مي كرد. حاج آقا رضواني براي بچه ها سخنراني مي كردند و حديثي را به اين مضمون براي بچه ها گفتند" خداوند از شهيد همه چيز را مي بخشد اما حق الناس را نمي بخشد مگر كسي كه در آب شهيد شود." اين امتياز را خداوند به اين افراد مي دهد به دليل اينكه فعاليت در آب خيلي سخت تر است چراكه در خشكي پا روي زمين است و موانعي وجود دارد و اگر فرد  زخمي شود، اميد نجاتي هست اما در آب اينطور نيست آن هم نه آب راكد و آرام بلكه آب اروند كه به رودخانه وحشي معروف شده است. غواص بايد در ساعات متفاوت به شكل مختلف با جريان آب مقابله كند. در عمليات زميني فرد خود را براي مقابله با طبيعت مجهز مي كند -مثل لباس گرم ، اسلحه و ...- اما در آب چنين چيزي امكان پذير نيست.

* فكر مي كنيد اين پيروزي با شرايطي كه توصيف كرديد چطور به دست آمد؟

- فتح فاو از جمله عمليات ها در طول 8 سال جنگ است كه هنوز مباحث نهفته اي در خود دارد. اين عمليات نقطه عطفي در تاريخ دفاع مقدس بود. بعد از 20 سال كه از عمليات فتح فاو مي گذرد اگر به ارتش هاي دنيا اين عمليات ارائه شود آنها باور نمي كنند. وقتي به آنها گفته شود كه مسئولين نظامي ايران طي يك مدت كوتاهي بيش از 20 گردان غواص تربيت كردند و آنها خطوط پدافندي دشمن را در هم كوبيدند، آنها باور نمي كنند و نبايد هم باور كنند، چون اين مسئله با يك محاسبات كلاسيك و رياضي نظامي سازگاري ندارد و اين تنها از يك روحيه خاصي نشأت مي گيرد كه سرمنشأ آن رهبر كبير انقلاب حضرت امام(ره) بود و بعد از آن افرادي بودند كه بدون هيچگونه انتظار و توقعي آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و هنگامي كه مشكل داشتند به مولاي خود حضرت علي (ع) اقتدا كرده و سر در گريبان از خداوند ياري مي طلبيدند و رزمندگان توانستند جنگ را در حالي به پايان برسانند كه يك وجب از خاك ايران را نيز از دست نداديم و نهايتا با پذيرش قطعنامه 598، كشور عراق به عنوان متجاوز اعلام شد. هرچند كه سياستهاي استكباري مانع شد كه ما به حقوق حقه خود برسيم اما ما به عنوان افراد نظامي و رزمنده در كار خود موفق بوديم و سياسيون نتوانستند خسارات جنگ را بگيرند.

*  آيا مي توان تنها با شعار ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، آن روحيه فداكاري و گذشت را در نسل كنوني انقلاب پرورش داد؟

- اين يك بحث پيچيده اي است چون با پيروزي انقلاب، امام (ره) آن فضا را فراهم كرد و در آن فضا در جبهه و پشت جبهه ها يك ايثارگري ها اتفاق افتاد كه خيلي از آنها به بركت خون شهدا بود. آنها چيزي نبود كه كسي بخواهد طراحي كند. آنها يك چيزهاي ماوراء الطبيعه بود. مادري كه فرزند خود را كفن مي كند و در مقابل شهادت دومين يا سومين فرزند خود هيچگونه عكس العمل خاصي نشان نمي دهد اين چيزي نبود كه راديو و تلويزيون و وزارت ارشاد يا رسانه ها كاري كرده باشند. جوانان و رزمندگان جنگ تحت يك آموزش خاص رسانه اي نبودند. آن كساني كه مي گويند بايد فرهنگ ايثار و شهادت ايجاد شود بايد اول فضايش ايجاد شود وقتي فضا فراهم شد آدمها خود را نشان مي هند. من معتقدم اين زمينه در جوانان ما وجود دارد كه اگر ايران مورد تهديدات خارجي قرار بگيرد همان مقاومت را خواهند داشت.

فيلمهايي كه با موضوع دفاع مقدس روي پرده سينما نقش مي بندد عمدتا با تحريف فضاي دوران دفاع مقدس همراه است. در فيلمهاي دفاع مقدس حتي ابتدايي ترين مسائل نظامي رعايت نمي شود. به طور مثال در جنگ هيچوقت 6-5 نفره يك جا نمي رفتيم، پيك نيك كه نمي خواستيم برويم ، وقتي تفنگ دستمان مي گرفتيم مطمئنا كسي هم هست كه تفنگ در دست، ما را زير رگبار بگيرد اما در اين فيلمها صحنه هاي بسيار تصنعي را مي بينيم. امكان اينكه تصويري نزديك به واقعيت جنگ را نشان دهند، وجود ندارد چون باور نيست.

در انتقال ارزشهاي دفاع مقدس بايد آن حالت ايثار و معنويت را در فرد نهادينه كنيم كه متناسب با حوادثي كه براي فرد پيش مي آيد عكس العمل نشان دهد. خلاصه كلام اينكه، كساني كه مي خواهند در مباحث دفاع مقدس كار كنند بايد از روح شهدا مدد بگيرند تا بتوانند يك ارتباط معنوي برقرار كنند چون اين مسائل با محاسبات مادي قابل بررسي نيست.