به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، يكي ازمباحثي كه در نهج البلاغه آمده است حكومت و مباحث مرتبط با آن است. امام علي (ع) به عنوان يك رهبر و سياستمدار نگاهي خاص به حكومت دارد. هر كسي كه يك دوره نهج البلاغه را مطالعه نمايد متوجه حساسيت ايشان نسبت به امر حكومت و عدالت مي شود.
امام علي (ع) با توجه به تربيت قرآني خويش و بر اساس عقلانيت بشري جامعه انساني را نيازمند حكومت مي داند و مكرراً لزوم يك حكومت مقتدر را تصريح مي كند. اين امر در مبارزه ايشان با خوارج كه با وجود قرآن مدعي عدم نيازمندي به حكومت بودند مشخص مي شود.
همچنان كه مي دانيم شعار خوارج «لا حكم الا الله» بود. اين شعار از قرآن مجيد اخذ شده بود و معنايش اين بود كه حكم و قانون تنها از سوي خداست و يا از كساني كه از جانب خدا اجازه دارند اما خوارج آن را به اين معنا به كار مي بردند كه بشر حق حكومت ندارد و حكومت منحصر به خداست.
امام علي (ع) در مقابل اين ديدگاه مي فرمايند: اگر چه وضع قانون با خداست اما اجراي حكم با افراد بشر است. امام درعين اينكه حكومت را به عنوان يك پست و مقام تحقير مي كند اما آن را براي جامعه بشري ضروري مي داند. ايشان ارزش آن را احقاق حق و خدمت به جامعه مسلمين مي دانند.
امام درخطبه 214 چنين بيان مي كند: حقوق همواره طرفيني دارد از جمله حقوق الهي، حقي است كه براي مردم بر مردم قرار داده است و آنها را چنان وضع كرده كه هر حقي در برابر حقي ديگر قرار مي گيرد. ايشان در ادامه مي فرمايند: بزرگترين اين حقوق متقابل، حق حكومت بر مردم و حق مردم بر حكومت است. مردم هرگز روي صلاح و شايستگي نخواهند ديد مگر حكومتشان صالح باشد و حكومتها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و با استقامت شود. هر گاه توده مردم به حقوق حكومت وفادار باشند و حكومت حقوق مردم را ادا كند، آن وقت است كه حق دراجتماع محترم و حاكم خواهد شد. آن وقت است كه اركان دين به پا خواهد خواست.
به گزارش "مهر"، بر اساس انديشه سياسي جهان معاصر، عدم پايندي به حكومت منجر به آنارشيسم، بي قانوني و از هم پاشيدن جوامع مي شود. آنارشيسم سياسي نابودي فرهنگ، دين و جامعه را به دنبال دارد. اگر ما به انديشه امام علي (ع) و ضرورت حكومت در مكتب ايشان توجه كنيم ضرورت حكومت نه تنها به عنوان يك امر ديني، بلكه به عنوان يك اصل انساني و بشري اثبات مي شود. امام مي فرمايد: جامعه بشري را از حكومت گريزي نيست گرچه اين حكومت مي تواند صالح باشد يا ظالم.
امام علي (ع) در باب حكومت بر وجود و ضرورت آن شكي ندارد اگرچه ايشان حكومت را بر مبناي يك امر مقدس و الهي تعريف مي كند كه هدفي جز عدالت و اصلاح جامعه ندارد. در شالوده حكومت امام علي (ع) عدل محور و اصلي مهم است. در مقاله هاي بعدي به اين بحث مي پردازيم.
امام علي (ع) جامعه اي را مطرح مي سازد كه حكومتي عادل وصالح داشته باشد. او حكومت را براي هدايت انسان حتي درابعاد گروهي وكوچك نيز لازم مي داند و بر آن است كه اگر انسان در يك گروه سه نفري هم باشد بايد رهبري داشته باشد تا بتواند به هدفي برسد. مرتبط كردن رهبري و حكومت با هدفمندي جامعه انساني يكي از نكات محوري انديشه امام علي (ع) است.
امام درمنشور حكومتي خويش داراي اصولي درموضوعات مختلف حكومتي مي باشد كه از جمله مي توان به ابزار حكومت و رياست، آئين حكومت داري، اصول و مباني حكومت الهي، اهداف و وظايف حكومت اسلامي، اختلاف و تنازع، حكومت الهي (تئوكراسي)، حكومت ستمگران، خيانت در حكومت، مشروعيت و موفقيت حكومت، نفي اليگارشي و استبدادي، نفي سكولاريسم، حق گرايي و عدالت طلبي، عوامل تهديد كننده و امنيت زدا در حكومت و شرايط حاكم اشاره كرد.
در بيان كلي بايد گفت امام (ع) يك نوع حكومت تئوكراتيك را مطرح مي كند كه در آن حقوق حاكمان و مردم به وجهي روشن مشخص شده است و هيچ كس در حكومت مورد نظر امام علي (ع) حتي اگر غير مسلمان هم باشد مورد ظلم قرار نمي گيرد.
امام بنابر روش حكومتي خويش مبناي اجرايي شدن حكومت را پذيرش مردم مي داند. ايشان پايه حكومت را حقوقي دو جانبه بين مردم و حاكم مي داند وهمه چيز را بر اساس آن پايه ريزي مي كند.