توجه به بعد تمدنی و جهانی انقلاب و در نظر گرفتن تمام مسائل خرد و کلان آن با توجه به این گستره، نگرشی مناسب در طراز مناسب انقلاب ایجاد می کند.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-کیوان سلیمانی: انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن و در اصطلاح به معنی طغیان و عصیان ضد نظم حاکم برای ایجاد نظم مطلوب است. انقلاب را از نگاه اسلام می‌توان قیام بر مبنای حق برعلیه باطل برای برپایی حق تعریف کرد. تفاوت ماهیت انقلاب‌ها در اختلاف هدف و روش آن‌هاست (و البته روش را می‌توان تابع هدف دانست) و تفاوت‌های دیگر هم‌چون رهبری، وسایل، زمینه و ... ناشی از این تفاوت اساسی می‌باشند.

مراحل و تحولات هر پدیده‌ای از جمله انقلاب، وابسته به ماهیت و مبانی آن است و این که پایداری و استمرار انقلاب‌ها بستگی و رابطه تنگاتنگ و عمیقی با ماهیت آن‌ها دارد حقیقت بسیار تعیین‌کننده‌ای است که در تحلیل انقلاب‌ها و به‌ویژه مقایسه‌ی انقلاب‌ها از سوی برخی، خواسته یا ناخواسته، نادیده گرفته می‌شود.

در دوران اخیر، تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به انقلاب‌ها تنها با دید مادی و معیشتی نگاه می‌شد اما انقلاب اسلامی ایران به اعتراف دوست و دشمن، این اشتباه بزرگ را آشکار کرد، انقلابی که براساس مبانی اسلامی انقلاب که در قرآن بیان شده‌اند شکل گرفت و به پیروزی رسید. برخی از این مبانی اساسی عبارتند از:

۱. نظام آفرینش بر پایه‌ی حق استوار است. ( از آیه ۸۵ سوره حجر ) پس تمام قواعد هستی از جمله انقلاب‌ها بر پایه‌ی حق می‌باشند.

۲. هر سنتی که مطابق با میزان حق نباشد، محکوم به زوال است. (از آیه ۱۳۷ سوره آل‌عمران ) پس سنت‌های مخالف حق از جمله حکومت‌های ناحق قطعا نابودشدنی‌اند.

۳. قیام وقتی حق است که زیربنایش اعتقاد عمیق به معارف الهی باشد. (از آیه۴۰ سوره توبه) پس انقلابی حقیقی و پایدار و پیروز خواهد بود که مبتنی بر معارف الهی مانند توحید، عدالت و معنویت باشد.

۴. قیام و انقلاب برای حکومت حق، با هیچ باطلی سازش نمی‌کند.(از آیه ۴۹ سوره سبأ) پس هیچ بهانه‌ای برای کوتاه آمدن از اهداف باطل ستیز انقلاب وجود ندارد.

۵. سنت شکست‌ناپذیر الهی، پیروزی قیام حق و نابودی باطل است. (از آیه۸۱ سوره أسرا و آیه ۸۱ سوره اسراء ) پس انقلاب الهی باید تا رسیدن به هدف نهایی یعنی « توحید و نفی عبودیت غیرخدا » که همان اسلام ناب است ادامه یابد و این استمرار تا پیروزی نهایی نه تنها ممکن که سنت شکست‌ناپذیر الهی است و  هیچ جامعه‌ای پیروز نخواهد شد مگر  با شناخت حق و عمل به آن.

۶. انسجام دل‌ها در گرو خداوند است نه مسائل مادی. ( از آیه ۶۳ سوره انفال )

۷. لزوم اطاعت و پیروی امت اسلامی از امام الهی و پیوند این دو ( از آیه ۵۹ سوره نساء )

با توجه به مجموعه‌ی این مبانی و هم‌چنین کامل و همه‌جانبه بودن اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی حقیقی و هم‌چنین شبکه‌ای بودن نظام هستی به نظر می‌رسد که رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی که تحقق اسلام ناب است جز از طریق یک «شبکه انقلاب» میسر نخواهد شد. شبکه‌ی انقلاب، مجموعه‌ای از انقلاب‌هاست که با هم در ارتباط هستند، برهم تأثیر متقابل می‌گذارند، مکمل هم هستند و برای تحقق یک هدف در تلاشند. در واقع می‌توان گفت برنامه‌ی اسلام برای برپایی حق و نابودی باطل، شبکه‌ای به هم پیوسته از انقلاب‌هاست و به بیانی دیگر، اسلام یک شبکه انقلاب یا یک انقلاب کلی شبکه ای است.

این شبکه انقلاب شامل تمام جنبه‌های زندگی انسان از جمله جمعی و فردی، داخلی و بیرونی و... می‌باشد. با این نگاه در جنبه فردی، انسان باید هر لحظه در حال انقلاب و دگرگونی در جهت اصلاح و رسیدن به کمالات باشد و در جنبه جمعی، انسان‌ها باید در تمام دوران‌ها برعلیه باطل، چه در داخل جامعه خودی و چه در تمام جهان، قیام کرده و تا برپایی کامل حق از پا ننشینند. انقلاب در این نگاه از اصول ثابت اسلام است چرا که همواره برطرف کردن انحراف و از بین بردن باطل و برپایی حق را واجب می‌داند.

بر همین اساس است که انقلاب اسلامی سرآغاز شکوفایی مجدد دین‌داری در پهنه‌ی جهان دانسته شده و البته زمینه ی موجود جهان معاصر نیز نقش مهمی در این امر داشته است. با توجه به اینکه در عصر اخیر ماده‌گرایی فکری و رفتاری چه در سطح جامعه نخبگانی و علمی و چه در سطح عمومی و اجتماعی با مشکلات و حفره ها و آسیب های شدید مواجه شده، ضرورت این‌گونه انقلاب‌ها در تمام جهان و حتی در خود کشورهای غربی احساس می‌شود و به دنبال راه‌های بروز خود است. ژوژه گارودی در این مورد می گوید: «وقتی زندگی مدل غربی شکست خورد، دیگر انقلابی بودن این نیست که مشکلات اقتصادی این نظام را رفع کنیم، بلکه انقلابی بودن آن است که نظام تازه‌ای جانشین مدل غربی بسازیم.»

توجه به بعد تمدنی و جهانی انقلاب و در نظر گرفتن تمام مسائل خرد و کلان آن با توجه به این گستره، نگرشی مناسب در طراز مناسب انقلاب ایجاد می کند. از این مطالب اهمیت تمدن‌سازی بر اساس نگرش توحیدی برای تداوم انقلاب و رسیدن به اهداف آن به خوبی آشکار می‌شود. از طرفی به استناد آیه‌ی ۵۵ سوره نور، هدف و مقصود از تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به « عبودیت خالص فراگیر » برسد، پس می‌توان گفت افزایش مستمر « احساس حضور و عظمت خداوند » به علاوه‌ی کارآمدی در پاسخ به شبکه‌ی نیازها، شاخص تمدن اسلام است. این احساس مستمر نیاز به انقلاب مستمر دارد، هم برعلیه باطل نفسانی و هم برعلیه باطل بیرونی، هم در جامعه خودی و هم غیرخودی.

این نوشتار را می‌توان پاسخی به این دیدگاه نیز دانست که مدعی است « اسلام تنها قادر به ایجاد انقلاب است و برای پس از انقلاب کارآمد نیست. » با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که نه تنها اسلام برای همیشه برنامه دارد و می تواند کارآمد باشد بلکه حتی با استفاده از همین انتقاد، بهترین نحوه‌ی کارآمدی را ارائه می‌دهد، یعنی با شبکه‌ی انقلاب که مجموعه‌ای از انقلاب‌های به هم پیوسته و مستمر است. پس از مشخص شدن امکان و مطلوبیت تداوم انقلاب الهی از طریق « شبکه انقلاب » در قالب حکومت اسلامی و با استفاده از تمدن‌سازی، ضرورت توجه به موضوعات دیگری هم چون چگونگی تحقق، برنامه ریزی و آسیب شناسی این امر مشخص می‌شود.

آنچه امروزه بیش از هر چیزی اهمیت دارد آسیب شناسی و اولویت سنجی مسیر و مسائل انقلاب است. توجه به ارتباط چندجانبه ی این آسیب ها و همچنین تشخیص اولویت و عامل محوری در هر مرحله میتواند به خروج از سردرگمی موجود کمک کند. فسادهای سیستماتیک اقتصادی و ضعف راهبردی و عملکردی برنامه های اقتصادی کشور و خودباختگی و استیصال سیاسی دولتی و بی تفاوتی و عدم مطالبه گری انقلابی مردمی از آسیب های مهم و کلان موجود می باشند. از جنبه ای دیگر عدم انسجام و کارآمدی بهینه ی دو نظام علمی و عملی کشور را میتوان دو سرچشمه ی کلان آسیب ها دانست.

از طرف دیگر پرهیز از سطحی نگری ها و کلیشه کاری ها و موازی کاری های متعدد موجود ضرورتی انکار ناپذیر است. به نظر می رسد آسیب ها و نقاط ضعف و موانع تحقق اهداف انقلاب، نه عواملی پراکنده و جدای از هم، که مجموعه ای متصل و به هم پیوسته از آسیب های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. کلیت آسیب ها و نواقص انقلاب را نیز میتوان به عنوان یک شبکه مسائل در نظر گرفت که هم شناخت آن نیاز به نگرش کل نگر ارتباطی دارد و هم ارائه راه حل. نگرش تمدنی و رویکرد تمدن ساز بر اساس اسلام انقلابی شبکه ای می تواند راه حلی پیشنهادی برای این شبکه مسائل باشد. به هر حال آسیب شناسی انقلاب و ارائه راه حل برای آن موضوع بسیار مهم که باید مستقلا به آن پرداخته شود.