موسی بیدج شاعر و مترجم در گفتگو با مهر با اشاره به اینکه صحبت از ارتباط فرهنگی با کشورهای عربی و اسلامی برای زمانی است که وضعیت و روابط در حالت سفید باشد، اظهار داشت: روابط فعلی ما با بسیاری از کشورها سفید نیست حتی به سمت تنش پیش میرود و این سیاست باعث شده است که نسبت به آثار فارسی دافعه ایجاد شود، حتی علاقهمندان به ادب فارسی هم دست نگه داشتهاند تا آینده روابط ایران را بررسی کنند. قاعده این است که ترجمه انسان را با فرهنگهای دیگر آشنا میکند.
بیدج با اشاره به مزایای ترجمه آثار به زبانهای دیگر و از زبانهای دیگر گفت: ترجمه باعث میشود که با فرهنگها و آداب و رسوم و روش زندگی های مختلفی آشنا شویم. از سوی دیگر آثار ترجمه باعث میشود اگر در مواردی برای حل پارهای از مشکلات راهکاری ارائه شود میتوان از آنها استفاده کرد.
وی ادامه داد: کتابهایی که فرهنگ ایرانی را نشان میدهد باید به زبانهای دیگر ترجمه شوند ولی برای این کار یک روند اصولی و برنامهریزی دقیق لازم است. جوامع حتی قبل از اسلام هم از فرهنگ ایرانی استفاده کردهاند و شخصیتهایی از ایران در آن کشورها و سرزمینها وجود داشته است.
بیدج ادامه داد: زمانی که مخاطب ما از این پیشینه آگاهی دارد و تاریخ ادبیات عرب را میخواند میبیند پر از اسامی ایرانی است حتی در یک تحقیقی که توسط دانشمندان عرب انجام شده مشخص شد که اسامی بیش از ۲۵۰ نفر از اندیشمندان شیرازی بوده است و مثالهایی از این دست برای اصفهانی و بهبهانی و... هم وجود دارد. این مخاطبان میخواهند بدانند که نوادگان آن اشخاص چگونه فکر میکنند و چگونه مینویسند و چه مینویسند. پس ما باید به دنبال کتابهایی باشیم که نیازها را بازگو کند.
وی تصریح کرد: منظور من از کتاب در همه این صحبتها بیشتر رمان است. چون فقط رمان این ویژگیها را دارد و میتواند تمام جوانب فرهنگ امروز ایرانی را نشان دهد. فرهنگی که نیمی از آن ایرانی و نیمی دیگر اسلامی است. این فرهنگها در هم آمیخته و یک فرهنگ جدید ایرانی اسلامی به وجود آوردهاند.
این شاعر و مترجم در ادامه گفت: در دیدارهایی که از کشورهای عربی داشتهایم. اظهار میکنند که ادبیات شما کجاست؟ انقلاب اسلامی یک انقلاب سیاسی است؟ من جوابی ندارم چون اگر پاسخ دهم که نخیر انقلاب ما فرهنگی است، پاسخ میدهند که چرا این فرهنگ بازتاب ندارد و ما فقط از سیاست ایران میشنویم. از سوی دیگر رسانههای مخالف جمهوری اسلامی به این موضوع دامن میزنند و منفیبافی میکنند و باعث میشوند که دیگران فکر کنند که ادبیات فاخر نداریم درحالیکه چنین نیست و ادبیات بالندهای داریم اما در ترجمه و معرفی این آثار قصور متوجه خود ماست.
بیدج در پایان گفت: اگر کسی میخواهد با ادبیات عرب و پیشینه آن آشنا شود باید از فرهنگ و ادبیات ایرانی بداند. چون این دو با هم هستند و پا به پای هم در تاریخ پیش آمدهاند. زمانی که به ستونهای شعر ادب نگاه میکنید اسامی فارسی را میبینید که به ادبیات عرب خدمت کردهاند و بعضی جاها حتی یک عرب از شعر عربی سر در نمیآورد و آن را درک نمیکند برای اینکه یک پشتوانه تفکر ایرانی دارد. این مشکل الان برای آثار ایرانی که ترجمه میشوند وجود دارد و باید کسانی این کار را انجام دهند که واقعاً در این حوزه خبره هستند.