حیاء عاملی مهم در جلوگیری از رذایل اخلاقی است. کسی که حیاء را از دست بدهد مانعی جدی بر سر راه خود برای انجام گناه، نمی‌بیند.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام احمد حسین شریفی، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در یادداشتی به مسئله ایمان و پوشش پرداخت که در ادامه می آید:

حیاء و ایمان

-  حیاء عاملی مهم در جلوگیری از رذایل اخلاقی است. کسی که حیاء را از دست بدهد مانعی جدی بر سر راه خود برای انجام گناه، نمی‌بیند. به همین دلیل، در تعریف حیاء گفته‌اند «کیفیتی نفسانی است که مانع از صدور کار زشت از انسان می‌شود.»

-  حیاء و ایمان ارتباطی تنگاتنگ دارند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «الْحَیاءُ مِنَ الْإِیمَانِ»

-  افراد با حیاء وجودشان سراسر خیر است و افراد بی‌حیاء سراسر شرند. به تعبیر پیامبر(ص): «صَاحِبُ الْحَیاءِ خَیرٌ کُلُّهُ وَ مَنْ حُرِمَ الْحَیاءَ فَهُوَ شَرٌّ کُلُّهُ»

-  دو راه مهم تقویت حیاء: ۱. تقویت بنیه‌های ایمانی (ایمان به خدا و روز قیامت)؛ ۲. کنترل خشم و شهوت.

پوشش، آراستگی و عفت اجتماعی

-  کیفیت پوشش در هر زمان و مکانی ممکن است متفاوت باشد. رنگ خاصی ممکن است در زمان یا مکانی، محبوب و نشانه زیبایی و آراستگی باشد و در زمان یا مکانی دیگر چنان نباشد.

ـ در زمان یا مکانی ممکن است موی بلند، نشانه آراستگی و ادب اجتماعی باشد و در زمان یا مکانی دیگر، تراشیدن مو نشانه آراستگی و ادب اجتماعی باشد.

-  دستورات اسلامی در این زمینه همگی زمانمند و مکانمند هستند.

-  آنچه از نظر اسلام مهم است:

۱-  اصل آراستگی و تنظیف؛ که از نگاه اسلام، فرازمانی و فرامکانی است؛

۲-  رعایت ادب و اخلاق اسلامی در عرصه زیست اجتماعی و اخلاق شهروندی؛

۳-  رعایت خطوط قرمز اسلام در این عرصه؛

۴-  پرهیز از پوشیدن لباس‌های بدن‌نما؛

۵-  پرهیز از پوشیدن لباس‌هایی که موجب انگشت‌نما شدن می‌شود؛ زیرا انگشت‌نمایی منجر به بی‌حیایی شده، و بی‌حیایی نیز سرچشمه بسیاری از رذایل اخلاقی است.

عزت فرهنگی و هویت اختصاصی

- «لباس» یکی از مظاهر و نمودهای فرهنگی است. عزتمندی یا خودباختگی فرهنگی را می‌توان در چهره لباس مشاهده کرد. باورها و ارزش‌های هر فردی را در چهره لباس او و در ظواهر او می‌توان به مطالعه نشست: «از کوزه برون همان تراود که در اوست».

- به همین دلیل، اسلام تأکید زیادی بر مراعات ظواهر دارد. پیامبر اکرم می‌فرماید کسی که هم‌شکل ما نباشد، از ما نیست: «لیس مِنّا مَن‏ تَشَبَّهَ‏ بِغِیرِنا؛ از ما نیست کسی که با غیر ما همشکلی می‌کند.» یعنی یک مسلمان و پیرو واقعی کسی است که از الگوهای اسلامی تبعیت کند و به ظواهر اسلامی پایبند باشد.

- امام علی(ع) می‌فرماید: «فَاِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ اِلاَّاَوْشَکَ اَنْ یکُونَ مِنْهُمْ؛ به درستی که اندک‌اند کسانی که خود را شبیه قومی می‏سازند، مگر اینکه امید است از آنها شوند.»

-  «همشکلی»، خواسته یا ناخواسته به «همدلی» می‌انجامد و همدلی به «همزبانی» و همزبانی به «همفکری» و همفکری به «هم‌کیشی». شباهت در پوشش، به شباهت در روش و منش و نهایتاً به شباهت در باور و ارزش کشیده خواهد شد.

-  امام صادق(ع) می‌فرماید: «بهترین لباس، لباسی است که تو را از یاد خدا غافل نکند، بلکه تو را به یاد و شکر و بندگی خدا نزدیک کند. تو را به خودبزرگ‌بینی، ریا، فخرفروشی و خودستایی، سوق ندهد.»

ظاهر و باطن انسان؛ دوگانگی یا وحدت؟

- آیا می‌توان افراد را با رفتارهای ظاهری‌شان قضاوت کرد؟ و آیا وضعیت ظاهری را می‌توان نشانه‌ای برای شناخت ایمان و باورهای باطنی دانست؟

-  بسیاری، معتقدند هرگز نمی‌توان از ظاهر افراد، سطح ایمان و تقوای آنان را سنجید! زیرا ایمان مربوط به «دل» است و «دل» امری باطنی است.

-  اما؛ اولاً، در برخی روایات آمده است که حقیقت ایمان همان عمل و رفتار است؛ «الایمان عملٌ کلّه» و اساساً باوری که در رفتارها و کنش‌های انسان نمود نداشته باشد، باور نیست.

-  ثانیاً، انسان دارای هویتی یکپارچه است؛ اما این هویت او سه لایه و سه سطح مترتب بر هم دارد؛ لایه زیرین «باورهای» اوست؛ لایه میانی را «ارزش‌ها و نظام بایدها و نبایدهای» او تشکیل می‌دهد و لایه رویین و ظاهری هویت او را «رفتارها و کنش‌های اختیاری» او شکل می‌دهند.

-  پس ظاهر انسان نه تنها نشانه باطن؛ بلکه خود باطن اوست؛ اما در عالم محسوس. به تعبیر عرفای الهی، ظاهر انسان همان باطن اوست اما در نشئه مُلک و باطن انسان نیز همان ظاهر اوست اما در نشئه ملکوت. و به تعبیر عامیانه «از کوزه برون همان تراود که در اوست».

-  (برای مطالعه بیشتر در این باره، به مقاله اینجانب با عنوان «سبک زندگی به عنوان شاخصی برای ارزیابی سطح ایمان» در مجله معرفت فرهنگی اجتماعی، شماره ۱۱، ۱۳۹۱، ص۴۹-۶۲، رجوع کنید.)

راه تهذیب نفس و اصلاح اخلاق

- عالمان اخلاق، عموماً بر دو راه عمده برای تهذیب نفس و اصلاح اخلاق تأکید می‌کنند: راه علمی و راه عملی. منظور از راه علمی، شناخت فضیلت‌ها و رذیلت‌هاست و منظور از راه عملی، اراده انجام خوبی‌ها و دوری از بدی‌هاست.

-  علامه طباطبائی درباره اهمیت عمل، در اصلاح اخلاق و تهذیب نفس می‌فرماید: «بدان که اصلاح اخلاق و ... تحصیل ملکات فاضله و زدودن رذایل اخلاقی از جان، فقط از راه تکرار کارهای شایسته‌ و مناسب‌ امکان‌پذیر است. کار خوب را باید آنقدر انجام داد که ملکه نفس شود. باید آن عمل را آن قدر تکرار کرد و در موارد و مصادیق متعدد آن را انجام داد تا رفته رفته در جان ما رسوخ کند و در صفحه دل ما نقش بندد؛ نقشی که به این زودیها زائل نشود و یا اصلاً زوال نپذیرد.» (المیزان، ج۱، ص۳۵۴)