به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام مهدوی زادگان است که در ادامه می خوانید؛
جریان منور الفکر درباره مسایل و معضلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، خیلی زیاد حرف می زند و می نویسد و برخی از مطالبش هم در میان طرفدارانش دست به دست می گردد . البته این آثار فی نفسه می تواند برای اهلش مفید باشد. ولی مساله اینجا است که چرا آنان برای عملیاتی شدن گفته هایشان که خیلی در بیان علمی آنها اهتمام می ورزند ، چرا سراغ کار گزارانی می روند که خود آنها در پدید آمدن مسایل و معضلات مملکت نقش اساسی داشته و دارند؟ همان کارگزارانی که در بی کفایتی شان هیچ تردیدی باقی نمانده است. ویژگی بارز آنان در بی حمیتی و روزمرگی و غربزدگی است.
به غیر پروژه دفاع مقدس و سالهای ۸۴ تا ۹۲ ، مدیریت اجرایی سی سال از سالهای بعد انقلاب در دست این گروه از کارگزاران نا کارآمد بوده است. پس ، علی القاعده، نقد های به نظر علمی منور الفکری، متوجه همین گروه نا کارآمد است . متهم اصلی خود اینان هستند. بگذریم که بخش زیادی از جریان منور الفکری هم فی الواقع در پدید آمدن این نا کارآمدی سهیم هستند . زیرا بسیاری از مراکز فرهنگی و آموزشی و برنامه ریزی کشور، زیر سلطه مستقیم و غیر مستقیم آنان است.
اما ، به هر روی، چگونه است که منور الفکران علیرغم چنین واقعیت تلخ مسلمی همواره از گروه کارگزاران غربزده نا کارآمد حمایت و تبلیغ می کند. مثلاً در وقت انتخابات به حمایت از نامزد همین گروه بسیج می شوند و حاضرند شهر به شهر بدوند و به نفع او تبلیغ کنند حتی با وجودی که میان کابینه پیشنهادی نامزد منتخب این گروه با انتظارات جریان انتخابات ، فاصله فراوانی مشاهده می کنند، با وصف این، باز هم حاضرند با " چشم کبود " از این تیپ کارگزار نا کارآمد حمایت کنند، چرا؟ دلیل اینگونه حمایت های بی دریغ چیست؟
برای رمز گشایی از این معمای حمایت کبود، سه پاسخ وجود دارد:
۱- نقصان علمی ؛ اگر حرف ها و گفته های منور الفکری درباره مسائل و مشکلات مختلف مملکت واقعاً علمی است، معقول نیست که از کارگزارانی حمایت کبود کنند که خود مسبب این مسایل و معضلات هستند. پس، لابد، نقصان و خطای علمی در تحلیل آنان وجود دارد. اگر چنین باشد، چاره ای از باز اندیشی در حرف ها و نبشته های خود ندارند.
۲- ضعف دیگر شناسی عینی ؛ منور الفکران علیرغم بحث از دیگر شناسی ذهنی ، فاقد دیگر شناسی های عینی هستند. بخش زیادی از پیشرفت های علمی و اجرایی چهل سال اخیر که قابل قیاس با پیش از انقلاب نیست ، حاصل زحمات نخبگان و نیرو های جهادی - انقلابی است. این تیپ از خدمت گزاران در نسبت با کارگزاران غربزده و حتی جریان منور الفکری به مثابه دیگری است. اما دیگری عینی و نه ذهنی. متاسفانه ، تا کنون جریان منور الفکر نخواسته یا نتوانسته به درک و ارتباط عمیق و عینی از این قشر نخبگان و خدمت گزاران انقلابی برسد. در نتیجه، آنان مجبور به حمایت از همین تیپ افرادی هستند که به قدرت می رسند. و این، حکایت از نگاه بسته و عدم تمایل منور الفکران به تعامل و گفت و گو با دیگر نخبگان دارد.
۳- تضعیف نظام ؛ تردیدی در تعارض میان نظام مطلوب سیاسی منور الفکری با نظام اسلامی حاکم نیست. این جریان، در طول سال های بعد انقلاب همواره منتقد نظام اسلامی بوده است و هیچگاه در جهت همگرایی یا حتی گفت و گوی انتقادی سازنده با نظام بر نیامده است. از این رو، سامان مسایل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور در شرایط حاکمیت نظام اسلامی برای منور الفکران خوشایند نیست. و طبیعی است که آنان از کارگزارانی حمایت کبود کنند که در راه ترقی و پیشرفت مملکت ، نا کارآمد باشند.
نگارنده خیلی با خود در گیر است که پاسخ سوم را نپذیرد ، لیکن شواهد امر از حمایت های بی دریغ و غیر انتقادی منور الفکری از مدیریت نا کارآمد ، کم کم ، در حال متقاعد شدن به این پاسخ است. و البته اگر این احتمال درست باشد ؛ باید تاسف خورد که کثیری از آنان راه رسیدن به نظام سیاسی مطلوب شان را در تشدید نا بسامانی و بحران های اقتصادی و اجتماعی مملکت می دانند. این امر، درست مانند ایده نا صواب برخی درباره انتظار فرج امام زمان عج است.