خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: دغدغه اصلی محققان روابط بین الملل تئوریزه کردن واقعیت ها در دنیای پیچیده کشورها است .اما اینکه دانشمندان این حوزه، تا چه حد موفق به نظریه پردازی منطبق با واقعیت می شوند جای بررسی دارد .این مقال به این موضوع می پردارد.

به گزارش خبرگزاری مهر،یکی از خصلت های نظریه پردازی در روابط بین الملل که باید مورد توجه جدی قرار بگیرد این است که نظریه ها دراین حوزه ازقدرت اقناع کنندگی منطبق با واقعیت برخوردارنیستند یعنی اینکه درضمن تئوریزه کردن موضوعات مورد مطالعه، دستکاری صورت می گیرد.

البته این ویژگی در تمام علوم اجتماعی صدق می کند. اما حساسیت ویژه آن در سیاست و روابط بین الملل در این است که عدم درک یا بی توجه به آن با خطرات بزرگی همراه است. برای روشن شدن اهمیت مسئله می توان مثال هایی ذکر کرد.به عنوان نمونه درتعریف ازحاکمیت استبدادی یاغیر دموکراتیک مولفه هایی ذکر شده است که اینها می تواند با وجود ثابت بودن چارچوب، انواع مختلفی داشته باشد. یعنی اینکه در برداشت ها و تحلیل ها ما به انواع استبداد بر می خوریم که هر کدام از منظر خاصی قابل بررسی  و تعریف هستند.

 

پیدایش انواع تعاریف با عطف توجه به قالب های کلی ، عمدتا به انگاره ها و شناسه ها بر می گردد عامل اصلی تمایز و اختلاف درفاعل شناسایی یا سوژه و موضوع شناخت یا ابزار است.

 

واقع گرایی مطرح در علوم اجتماعی با قوانین همواره ثابت در علوم طبیعی متفاوت است. وجود انواع برداشت ها و تئوری ها در علوم اجتماعی باعث شده که پسا اثبات گرایان براین مسئله تاکید کنند که شناخت  در علوم اجتماعی با قواعد شناخت در دیگر علوم ممکن نیست . این مسئله مدخل ورود هرمنوتیک به این حوزه نیز هست.

 

ازیک منظر می توان روابط بین الملل را حوزه برداشت ها، فهم عقلانی ، فهم تفسیری و گوناگونی تحلیل ها دانست که همواره در خطی از اصول ثابت و سیالی عمل می کنند . حساسیت نظریه پردازی در روابط بین الملل  در این است که با سرنوشت ملت ها و حتی گاهی با تحولات جهانی گره می خورد؛ به عنوان مثال اگر تحلیل و برداشت انگلستان و فرانسه از حکومت نازیسم در آلمان و منافع ملی آنها قبل از جنگ دوم جهانی به صورتی واقعی تر و البته سخت گیرانه بود؛ شاید اقدامات پیشگیرانه به جای امتیاز دادن به هیتلرمی توانست جلوی جنگ دوم جهانی را بگیرد.

 

این نمونه یک برداشت و تحلیل سیاستمدارانه و عملگرایانه از شرایط بین المللی است که با تحلیل ها و نظرهای آکادمیک متفاوت است اما واقعیت این است که علم روابط بین الملل امروز نیز چهره ای کاملا کاربردی پیدا کرده و تحقیقات علمی  که در برج عاج دانشگاهی و فارغ از مبناهای عملگرایانه رخ می دهد، ارزش و پایداری چندانی ندارد.

 

بحث اصلی این است که محقق روابط بین الملل باید درارتباطی تنگاتنگ با واقعیتها دربعد بین المللی و داخلی به تئوری سازی دست بزند. اگر دانشمند روابط بین الملل بتواند بر اساس اصول علمی و کاربرد گرایی، نظریات خود را ارائه دهد به طور قطع می تواند خیلی از جریانات بین المللی را تا حد خیلی نزدیک به واقعیت شناسایی و پیش بینی نماید و برای درست عمل کردن سیاستمداران در شرایط حال و آینده راهکار ارائه دهد.

 

مسئولیت اصلی نظریه پرداز تحقیق معیارگرایانه، دقیق، حساس و کاربردی در حوزه مورد مطالعه خود است تا با ارائه آنها به سیاستمداران در راستای منافع ملی و حل کردن گره های بین المللی کشور خود به کارگرفته شود.

 

روابط بین المللی به عنوان یک رشته آکادمیک شبکه پیچیده ای از تحلیل ها و نظریه ها را ارائه می دهد که نشان از یک علم بسیار پیچیده ، حساس و مهم دارد. علمی که اگر دستاورد های آن به صورت صادقانه ای توسط نخبگان ابزاری (دولتمردان) به خدمت گرفته شود می تواند کمک های زیادی به توسعه ، رفاه و صلح در میان جوامع کند.