به گزارش خبرنگار مهر، عفت نریمانی راد از کارشناسان میراث فرهنگی در مقالهای به بررسی نقش کاخ و باغ صاحبقرانیه در شکل گیری تهران بزرگ پرداخت.
در این مقاله آمده است:
قصر نیاوران در باغی بزرگ در دهکده نیاوران ساخته شد. فتحعلی شاه و محمد شاه هر یک منزلگاهی ییلاقی در این مکان ساخته بودند و ناصرالدین شاه با تخریب آنها قصر نیاوران را ساخت و در سی امین سال حکومت و به دلیل آغاز قرن دوم زمامداری وی، صاحبقرانیه نام گرفت.
بنا به اشارات اعتمادالسلطنه در مرآت البلدان: «مشیرالدوله به مباشرت و مسئولیت این مهم برگمارده شد. بدین روال چنانکه در مرآت البلدات آمده «در سال ۱۲۶۷ ه. ق ناصرالدین شاه به مشیرالدوله دستور داد عمارت جدید سلطانی در قصبه نیاوران بنا نماید و بازاری مشتمل بر یکصد باب دکان در نیاوران بسازد.»
کارنا سرنا، سیاح اروپایی که در سال ۱۲۹۴ ه. ق برابر با ۱۸۷۷میلادی به ایران آمده بود و بخت آن را داشت که قصر نیاوران را ببیند، درباره این بنا چنین نوشته است: «زیباترین اقامتگاه تابستانی ناصرالدین شاه قصر نیاوران است. این کاخ ساختمانی است به سبک امروز واقع در دامنه سلسله جبال البرز که باغی شکوهمند مشرف به دشت شمیران آن را احاطه کرده است، حتی در گرمترین ایام سال نیز زیر درختان انبوه این باغ نسیمیخنک در جریان است و به همین جهت شاه قسمتی از گرمای قلب الاسد را در این کاخ میگذراند.»
در سال ۱۲۹۷ ه. ق تحولی کلی در عمارت نیاوران صورت میگیرد، شاه و نزدیکانش برای تجدید بنا در شکل جدید رایزنیهای فراوان داشتند و یحیی خان مشیروالدوله به عنوان وزیر عدلیه طی حکمیشروع به بنای عمارتی با شکوه در آن نمود چنان که میآید «این قصر عالی از دو سمت مفتوح است. یکی از طرف جنوب که منظر آن تمام جلگه تهران است و یکی دیگر از طرف شمال که منظر به کوه البرز دارد و طرف جنوب آن عالیتر و مزینتر است.»
دکتر فووریه پزشک ناصرالدین شاه، در کتاب سه سال در دربار ایران مینویسد: «در بالاتر از محلی که ناصرالدین شاه عمارت حالیه را ساخته سابقاً قصر فتحعلیشاه بود و این شاه آن را خراب کرده و قصر خود را به عوض آن در میان این باغ وسیع بنا نموده، قریب چهل منزل جدید که هر یک اقلاً سه اتاق دارند برای زنان حرم ساخته است. از این منازل گذشته در طرف دست راست، عمارت مجزایی است مخصوص انیس الدوله که دیواری آنها را از منازل سایر اهل حرم جدا میکند.»
در زمان مظفرالدین شاه دیواری از شرق به غرب در شمال کاخ صاحبقرانیه کشیده شد و محل حرم و خواجه سرایان را جدا کردند. در زمان احمد شاه نیز به همین روال در شمال قصر جهان نما دیواری کشیده و قصر و دیوانخانه را از محل حرم و خواجه سرایان جدا کردند.
بر طبق منابع تاریخی، کوشک زیبای احمد شاهی در دوران آخرین پادشاه قاجار در شمال کاخ صاحبقرانیه به فاصله ۱۰۰ متری از آن بنا شد.
در دوران پهلوی اول به منظور برگزاری مراسم جشن عروسی محمدرضا پهلوی و فوزیه، کاخ صاحبقرانیه دستخوش تحولات چشمگیری شد. نخست دیوار میان دیوانخانه و حرمسرا را تخریب کردند و سپس بنای اقامتگاههای زنان حرم را نیز که بنا به روایات بین چهل الی پنجاه واحد بود تخریب کردند. معیرالممالک در کتاب ابنیه عصر قاجار در اشاره به وضعیت مجموعه سلطنتی نیاوران و کاخ صاحبقرانیه چنین مینویسد: «اکنون عمارت بزرگ بیرونی آن سر پاست ولی از باغ عمارت اندرونی و بناهای دربار، نقارخانه، کشیک خانه، آشپزخانه و قراول خانه که در قسمت شمال و شمال غربی کاخ موجود واقع بود اثری برجای نماند.»
در کتاب جغرافیای تاریخی شمیران از منوچهر ستوده نیز ضمن اشاراتی به چهل بنای اهل حرم و بناهای امین اقدس و انیس الدوله، آمده که: «در جلوی این چهل بنا، محلی برای پوش سلطنتی و پشت آنها هم محلی برای نشستن در هوای آزاد بوده است. جنوب قصر جهان نما هم باغی است که محل تفرج وگردش ناصرالدین شاه با حرم بود.»
در دوران پهلوی دوم ساخت کاخ بزرگ نیاوران که از ابتدا با عنوان (اقامتگاه مهمانان سلطنتی) طراحی شده بود، با تراشیدن بخش متراکم درختان و انهدام فضای سرسبز ضلع شمال شرقی باغ، در سال ۱۳۳۶ آغاز گردید. با تغییر کاربری بنای مذکور (که بیش از ۹۰۰۰ مترمربع وسعت دارد) به فضای سکونتگاهی اصلی خاندان پهلوی دوم، عملاً بیشترین میزان دست اندازی در عرصه این باغ باشکوه صورت گرفت.
ساخت بنای مذکور با ساختمان کتابخانه ویژه فرح پهلوی و بناهای متعدد اداری و خدماتی در جنب شمال غربی و سپس احداث بنایی در جنوب غربی سایت و تخریب گونههای سبز دیگری در گوشه و کنار، و در فضای سبز شمال سایت با کاشت گونههای بیگانه درختها، گیاهان و برکه ژاپنی مترادف شد. با اعمال بازسازیها و پاره ای تغییرات در معماری داخلی، بناهای نیمه متروکه کوشک احمدشاهی اقامتگاه فرزند ارشد و کاخ صاحبقرانیه دفتر اصلی پهلوی دوم گردیدند.
باغ صاحبقرانیه که هم اینک به نام (مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران) نامیده میشود بستر وقوع بسیاری از مهمترین وقایع سیاسی تاریخی کشور در طی یکصد و پنجاه سال اخیر بوده است. رخدادهای مهمیچون اقامت و سکونت پنج پادشاه دوران قاجار و پهلوی، امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، برگزاری برخی از مهمترین جلسات و توافقات سیاسی در این فضا، تبدیل آن به عنوان سکونتگاه و مقر حکومتی آخرین پادشاه سلسه سلطنتی ایران و حضور وی تا واپسین ساعت ترک ایران، به این باغ هویت سیاسی ویژه ای بخشیده است.
باغ صاحبقرانیه در برههای از زمان موردتوجه و عنایت ناصرالدین شاه قاجار قرار گرفت که تهران در محدوده دارالخلافه فتحعلیشاهی کالبدی بسیار کوچک داشت، فراگرد دیواره و باروهای تهران مجموعه کثیری از باغهای مختلف همچون باغ نگارستان، دوشان تپه، مستوفی، بهجت آباد، باغشاه و... قرار داشتند که شاه به فراخور موقعیت و اوضاع روحی خویش کوتاه زمانی در هر یک از آنها اتراق مینمود. احیاء و بازپیرایی باغ نیاوران و احداث بنای قصر تابستانی که در فاصلهای بسیار دور از تهران قدیم و باغهای دور تا دور آن قرار داشت، نیازمند تأمین مسیر دسترسی مناسبی بود که این مهم نیز در کوتاه زمانی میسر شد.
اقامت تابستانی شاه قاجار و معاشران درباریان در باغ صاحبقرانیه، اقامت ناگزیر کلیه صاحب منصبان عالی مقام حکومتی، اعیان و اشراف در بخشهای شمالی تهران جهت تماس مداوم با دربار و شخص شاه سبب شد تا سکونت آنها از شکل اختیاری اتراق در ییلاق به شکل الزامیسکونت در آن حیطه تبدیل شود.
در این ارتباط حتی سفرای کشورهای مهم بیگانه نیز به پیروی از درباریان و معاشرین شاه قاجار اقدام به تملک و آبادانی باغهای بزرگی در محدوه شمیران و نیاوران و احداث بناهای اقامتگاهی تابستانی کردند.
احداث و احیای باغهای مهمیچون: باغ اقدسیه، باغ سلطنت آباد، باغ منظریه، باغ فرمانفرما، باغ کامرانیه، باغ ظهیرالدوله، باغ ملک، باغ دربند، باغ فردوس، باغ آصف السلطنه و نیز تملک و توسعه باغهای بزرگ دیگری در این محدوه توسط سفارتخانههای روسیه تزاری، عثمانی، انگلستان و فرانسه و... همه متأثر از حضور پررنگ ناصرالدین شاه در باغ صاحبقرانیه بوده است.
این رویکرد حرکت سایر اقشار اجتماعی را به سمت شمال تهران به دنبال داشت. چه سکونت تابستانی طبقات مرفه پیش گفته، لزوم ایجاد امکانات و حضور خدمات مورد نیاز و قابل تأمین توسط لایههای پایین تر اجتماع را طلب میکرد.
اگر چه نقش شاخص باغ صاحبقرانیه در دوران ۲۰ ساله حکومت پهلوی اول اوایل حکومت پهلوی دوم برای مقطعی از زمان به کاخ سعدآباد تفویض شد، اما با حضور و اقامت آخرین خاندان سلطنتی (خانواده پهلوی دوم) در باغ صاحبقرانیه در دهه۱۳۴۰ و تبدیل بخشی از باغ به کاخ اقامتگاهی و دفتر حکومتی، مجدداً جاذبه عظیم صاحبقرانیه در فراخوانی و اسکان خانوادههای مرفه و اقشار آریستوکرات تشدید شد و همچنان تا واپسین لحظه حکومت پهلوی دوم سبب حرکت بافت مسکونی تهران بزرگ در قالب ساخت و سازهای بی وفقه بناهای مسکونی وسیع در عرصه مزارع و کشتزارها و مشخصاً باغهای واقع در کوهپایههای شمال تهران شد.
به بیان دقیق تر در مقیاس کلان، کاخ باغ صاحبقرانیه از اواسط دوران قاجار (۱۲۶۷ه. ق) آغازگر و عامل بسیار مهمیدر آبادانی صفحات شمالی تهران قدیم، احیاء و احداث باغهای بزرگ واقع در مناطق شمالی و کوهپایه ای در فاصله ای بسیار دور از دارالخلافه و هسته مرکزی تهران شد، امری که رفته رفته مغناطیس و عامل حرکت و رشد بافت شهر در راستای جنوب به شمال گردید و مداوماً در طی بیش از یکصد و پنجاه سال تداوم یافت.
در مقیاس منطقه ای اما، جاذبه فراوان و عملکرد باغ یاد شده به نوعی سبب از دست رفتن حوزه وسیع طبیعی و قلمرو محیطی پیرامون مجموعه و تنگ تر شدن مداوم عرصه سازمان فضایی بر آن شد.
به بیانی روشنتر اگر کاخ صاحبقرانیه جای گرفته بر صفحهای رفیع و برخوردار از منظری بینظیر و با شکوه مشرف به دشت بزرگ پیشرو، سبب شکل گیری باغهای مصفا و وسیع و تعمیم فضای سبز آراسته و معمور در گستره وسیع زیر سیطره خود شد. در دوران پهلوی دوم به سبب افزایش جاذبه و اقبال بیش از حد اطرافیان و صاحب منصبان حکومتی به منطقه و احداث بافتهای مسکونی در جوار آن رفته رفته قلمرو پیرامون خود را از دست داد. با شکل گیری شهرک اعیان نشین صاحبقرانیه و تفکیک اراضی و ساخت واحدهای مسکونی در باغهای پیرامون، عملاً حرکتی مهلک و تخریبی در جهت از دست رفتن چشم اندازهای کم نظیر منطقه، خشک شدن مزارع و سر بر آوردن شماری از واحدهای مسکونی آغاز شد.
پس از انقلاب نیز با از بین رفتن قدرت حکومتی و انهدام سیستم کنترل حریم امنیتی پیرامون مجموعه، روند ساخت و سازهای یاد شده با افزایش جمعیت و اعطای بی رویه تراکم، به قد برافراشتن بودن عنان بناهای بلند مرتبه و برجها در اطراف و اکناف مجموعه منجر گردید تا بدان جا که ارزشهای بصری باغ و منظر آن از خارج به داخل و چشم اندازهای بی مانند آن از داخل به خارج و ریز اقلیم محدوده آن به شدت مخدوش شد.
تصاویر هوایی موجود که تغییر و تحولات باغ در عرصه داخلی و حوزه بیرونی آن را از سال ۱۳۳۵ تا سال۱۳۷۴مشخص میکند، شواهدی گویا بر روند ۴۰ ساله تخریب و آلایش پیکره و بستر طبیعی محل استقرار باغ صاحبقرانیه یا نیاوران تلقی میشوند.
تمامیمساعی مصروف در امر ساماندهی باغ ایرانی زمانی به نتیجه خواهد رسید که باغ به مثابه پدیده ای زنده، پویا و نیز عاملی حاضر و مؤثر در حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه امروزین ارزیابی و شناخته شود.
باید اشاره نمود که حیطه و حوزه عملکردی اجتماعی و فرهنگی بسیاری از باغهای مطروحه در این همایش همانند باغ صاحبقرانیه محدوده ای محلی و منطقه ای نبوده بلکه مقیاسی ملی دارد و یگانه راه، حفظ، احیاء و ساماندهی برای حضور پایدار و عنصر باغ ایرانی در کشور، همانا ایجاد شرایط لازم برای بستر طبیعی و حوزه فرهنگی وسیع فراگرد آنان است.
وضعیت باغ صاحبقرانیه با توجه به هجوم بی وفقه سازندگان واحدهای مسکونی و اداری به حریم باغ به شدت مخاطره آمیز است. باید اذعان داشت که تنها ارتباط و تعامل مداوم بین بقایای باغهای تاریخی و دیگر آثار فرهنگی و همچنین وجود اراده و رویکردی ملی در راه تبیین ارزشهای معنوی و هویت تاریخی آنان عامل بقا و تداوم حیات این عنصر بی نظیر خواهد بود.
منابع:
باغ ایرانی بازتابی از بهشت، تألیف محمدرضا مقتدر، مینوش یاوری و مهدی خوانساری
تهران ظهور یک کلانشهر، علی مدنی پور، حمید زر آزوند، سازمان فناوری اطلاعات وارتباطات شهرداری تهران
جغرافیای تاریخی شمیران، دکتر منوچهر ستوده.
مرآت البلدان، جلد چهارم
مجله موزهها شماره ۴۱
سه سال در دربار ایران، دکتر ژوانس فووریه، ترجمه عباس اقبال آشتیانی