استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: اصل اولیه برای تحول و ارتقای علوم انسانی اسلامی استفاده مناسب از انباشت علمی در حوزه‌های مرتبط است.

به گزارش خبرگزاری مهر، محمدمهدی مجاهدی مؤخر استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی در چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله «دلالت‌هایی از اشتراکات کشفی در اندیشه‌های فکری علم اقتصاد» اظهار کرد: در جهانی که علوم انسانی به‌عنوان ماحصل عقل و تفکر بشری در کشاکش ابطال‌گرایی و اثبات‌گرایی مبتنی بر عقل تجربی است، برخی مفاهیم غیرتجربی با منشأ مذهب و دین در استوانه تفکر علوم انسانی امری نکوهیده و غیرعلمی دانسته می‌شود.

وی در ادامه افزود: گذار از رویکرد مشاهده به استدلال ریاضی و سپس عقلی فلسفی منبعث از اندیشه فلسفه اسلامی- شیعی به‌ ویژه در علوم اجتماعی و به ‌طور خاص علم اقتصاد می‌تواند به کشف برخی قواعد جهان‌شمول دین در متن جامعه بیانجامد.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: زمینه‌های ورود به عقل در حیطه علم اقتصاد آنچه مبنای تحلیل و مقایسه اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد اسلامی شده است بیشتر بر ابزار مشاهده ناشی از تائید و یا رد آزمون‌های آماری و نرم افزارهای اقتصادسنجی است. چنانچه این حیطه بخواهد مبنای گفتمان عقلی و نظری باشد صرفا روش تکنیک آماری و اقتصاد سنجی، ابزار قابل اتکایی نخواهد بود. بدتر آنکه بخواهیم مبانی فقهی اقتصاد اسلامی را بر پایه آزمون‌های آماری قابل ‌مشاهده برای تائید یا رد یک گفتمان نظری به کار گیریم.

وی گفت: دلالت اول تخصیص بهینه بین زمانی است، همین نگاه در اندیشه فلسفه اسلامی به شیوه استدلالی و عقلی بیان می‌شود. از این منظر فاعل حرکت برای ایجاد حرکت یا رشد اقتصادی نمی‌تواند سکون داشته باشد. محرک باید خود متحرک باشد. چرا که اولاً اگر سکون در مقابل حرکت یک نقصان تلقی شود، علت از معلول نمی‌تواند ضعیف‌تر باشد. قدرت فاعل بر معلول قوی‌تر است پس اگر حرکت تدریجی را موضوع برتری و مزیت برای شخصیت معلول قرار دهیم باید فاعل حرکت سکون نداشته باشد.

مجاهدی مؤخر بیان کرد: دوم این ‌که چنانچه فاعل حرکت ساکن باشد در جز جزء حرکت تدریجی ماده دخالت نداشته و تمام اجرای حرکت نسبت به فاعل علی السویه خواهد بود. در عدم حضور فاعل معلول می‌تواند از بین برود. درنتیجه برای این‌که محرکی خارج از ذات متحرک داشته باشیم فاعل و محرک حرکت باید خود امر تدریجی در طول زمان باشد و به ‌بیان ‌دیگر خود متحرک باشد.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی عنوان کرد: نقطه اختلاف نگاه کلاسیکی اقتصاد رشد با نگاه اسلامی به مقوله جمعیت در این مسئله نهفته است که اقتصاد کلاسیکی عامل انسانی ابزار تولید و مزدبگیر است که ارزش تولیدی حاصل از خلاقیت و فعالیت خود را به صاحب سرمایه ارائه و پاداش دستمزد می‌گیرد. در نگاه اسلامی توجه به عامل انسان به دلیل تنها عاملی است که امکان خروج قوه به فعل را هم در خود و هم در کنترل جهان پیرامون دارد. پاداش عامل انسانی بر اساس تولید و نه صرفاً ابزار تولید تعیین می‌شود.

وی در مورد دلالت دوم که اثر ربای قرضی (پول و کالا) بر تخصیص بهینه اقتصاد است، گفت: از سوی دیگر شرط بهینگی در شرایط ورود پول به تابع مطلوبیت ایجاب می‌کند که جامعه از پول به‌ گونه‌ای اشباع شود که نرخ بهره پولی در جامعه صفر شود. به‌بیان‌دیگر اقتصاد سرمایه‌داری، مقدار بهینه پول درجایی است که بهره پولی در این اقتصاد صفر باشد. از منظر اقتصاد اسلامی صفر هم یک عدد است و اقتصاد ربوی را می‌تواند تائید کند. مکانیسم اقتصاد بدون ربا حتی صفر را هم به رسمیت نمی‌شناسد. دلیل عقلی برای آن موهوم بودن ذات بهره به‌عنوان یک عامل حرکتی و عدم قوه برای فعلیت وجودی است.

مجاهدی مؤخر افزود: دلالت سوم «کنز پول و کاهش رشد اقتصادی» است. کنز و نگهداری پول به‌عنوان سهمی از کل ثروت جامعه، چنانچه بازده پولی از بازده سرمایه فیزیکی به‌ کاررفته در تولید بیشتر باشد، اقتصاد از تعادل رشد تضمین ‌شده که برابر رشد طبیعی اقتصاد است دور خواهد شد.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: دلالت چهارم همان الگوی قرض دهی و تأمین مالی اسلامی است. اصلی‌ترین ویژگی قرض‌الحسنه در انتزاع وجه قرضی از قرض دهنده به قرض گیرنده است.

وی گفت: کشف قواعد علمی معطوف به اقتصاد کلاسیکی با اهداف و پارادایم‌های متفاوت فکری در برخی زمینه‌ها ممکن است با قواعد سرمشق اسلامی اشتراک داشته باشد. این اشتراک در اندیشه فکری ضمن این ‌که می‌تواند نقطه آغازین گفت وگو تلقی شود، می‌تواند شامل دلایل متعدد و پاسخ یکسان به جنبه‌های مختلف از یک سؤال یا مسئله تحقیقی باشدَ.

مجاهدی موخر عنوان کرد: اصل اولیه برای تحول و ارتقای علوم انسانی اسلامی استفاده مناسب از انباشت علمی در حوزه‌های مرتبط است.تفکر و گفتمان میان اندیشه‌های رقیب و متعارض در اقتصاد پای گذاردن بر نقاط اشتراکی است که مکاتب فکری با تنوع مبانی فکری به نتیجه یکسان دست یازیده‌اند.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان بیان کرد: عقل استدلالی در اندیشه اقتصاد هنجاری در ابتدا صرفاً می‌تواند به حسن و قبح کشف خود مباهات داشته باشد و در قدم بعدی، اجرایی کردن دستور و حکم الهی در قالب و نهادسازی و سیاست اقتصادی به هنگام اجرای درست آن حاصل خواهد شد.