خبرگزاری مهر- گروه استانها: با حضور بیش از چهار میلیون زائر که در غم شهادت ولی نعمتش کوچهها و خیابانها را سیاه پوش کرده و کوچک و بزرگ بر سر و سینه میزنند. مشهد قطعهای از بهشت می شود.
امروز، سوگواری در این شهر به وسعت مساحتش شکل گرفته و فقط صدای یا رضا(ع) در شهر شنیده می شود.
به میان زائرانی که کیلومترها طی کردهاند تا در این روز، سهمی از معنای واقعی زیارت و عزاداری داشته باشند، میرویم و پای صحبتشان مینشینیم.
صدایش کن، حاجت میدهد
چند سالی میشود که نذر کردهام در ایام شهادت امام رضا(ع) پای پیاده به مشهد بیایم و خداراشکر به عهد خود پایبند بودم
نامش موسی است. ۳۷ ساله و با کاروانش از ششتمد سبزوار به مشهد آمده است. خودش در ادامه برایمان میگوید: چند سالی میشود که نذر کردهام در ایام شهادت امام رضا(ع) پای پیاده به مشهد بیایم و خداراشکر به عهد خود پایبند بودم و اوست که مرا میطلبد.
وی صدایش را آرام میکند و میافزاید: از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان همسرم به درد سختی گرفتار و صبر هردویمان تمام شده بود. یک روز صدایم کرد و گفت مگر نمیگویند امام رضا(ع) حاجت میدهد اگر صدایش کنی بیجواب نمیگذاردت؟ ما هم به پابوسش برویم شاید شفایم داد. آن سال ما به مشهد آمدیم و او در کمتر از یک سال بهبود یافت. از آن سال، پای پیاده به مشهد میآیم و این کمترین تشکری است که میتوانم از آقایمان داشته باشم.
به نام رضا میبالم
در میان جمعیت هم کودک، نوجوان و جوان میبینی هم میانسال و عصا به دست. کنار چند نوجوانی که بنظر ۱۵، ۱۶ ساله میآیند میروم. با لهجه نیشابوری شروع به صحبت میکنند: ما دیروز رسیدیم. همیشه این صحنهها را از تلویزیون میدیدیم، اما امروز با تمام وجود درک کردیم. بزرگی امام هشتم(ع) را در هیچ کتاب و مدرسهای نمیتوان پیدا کرد. باید باشی و ببینی.
یک نفر از این نوجوانان صحبت را با ذوق و شوق ادامه میدهد و میگوید: نامم رضا است. چقدر به این نام میبالم. مادرم نام رضا را بر من گذاشته و امروز که اینجاهستم، حس میکنم مسئولیت چنین نامی سنگین است. آن را گرامی میدارم و در روز شهادتش خدمت میکنم.
خدمت به زائران، سعادتی اخروی است
زن و مردی بستههای نخود و کشمش را بین زائران پخش میکنند. یک بسته هم تعارفم میکنند و در شرح نذریشان میگویند: سه روزی میشود که از محلات آمدهایم و امشب راهی شهرمان میشویم. چقدر دل کندن از شهرالرضا(ع) سخت است. این سه روز در مساجد به صورت افتخاری خدمت میکردیم و امروز نذر دیرینهمان را ادا کردیم. لطف این امام مهربان هرسال شامل حالمان میشود و چه سعادتی از این بالاتر. تا عمر داریم اگر ایشان بطلبند نذر خود را ادا خواهیم کرد. خدمت به زائران، سعادتی اخروی دارد.
حال و هوای مشهد فرق می کند
گرم صحبت هستیم که محمد ۵۶ ساله معلم به جمعمان میپیوند و شروع به صحبت میکند: از ساری میآیم. دو سال پیش هم روز شهادت امام رضا(ع) آمدم. اما حال و هوای امسال جور دیگری است. نمیدانم چرا بغض دارد. این هوا و این شهر چرا انقدر پایبندت میکند. نگاهی به اطراف بیاندازید. این همه شور و یا رضا گفتنها چقدر بیریاست. با دل و جان آمیخته است و قدرتی عزلی این جمعیت را دوشادوش هم پی میبرد. فقط میتوانم بگویم خوش به سعادتمان.