خبرگزاری مهر - گروه اجتماعی : اگر شبی از این شب ها میهمان شب نشینی خانوادگی کوچکی باشید که به روال معمول صحبت از هر دری می رود و اطلاعات موثق و غیر موثق سیاسی و اجتماعی رد و بدل می شود ، کم و بیش دوستان و آشنایانی یافت می شوند که از دیدن پلیس های موبایل خبر دهند.

پس از اتفاقات عجیب و غریب  یک ماهه گذشته در تجاوز به حریم خصوصی افراد و انتشار فیلمهای خصوصی شهروندان که جامعه را به شدت ملتهب کرد و گروهی را واداشت که برای تهیه آنها مبالغی پرداخت کنند و کنجکاوی را بر شرافت و اخلاق ارحجیت دهند و تلنگری که این اتفاق ناگوار به مسئولان فرهنگی و اجتماعی زد و نیشگونی که از ساختارهای اخلاقی جامعه گرفت ، کم کم این حس ناخوشایند در افراد جامعه شکل گرفت که شاید روزی حریم خصوصی خودشان مورد اینگونه تجاوزات قرار گیرد.

به همین جهت ذهن شایعه پرداز شهروندانی که در این روزها به تازگی از اهمیت آرامش روانی و اجتماعی و امنیت حریم خصوصی خود آگاه شده اند و در گوشه و کنار خود عوامل بسیاری می بینند تا کنجکاوی دیگران را برانگیزد ، به فکر افتاد که چه بهتر می شد اگر امنیت ما به وسیله تجاوز به حریم خصوصی دیگران از طریق کنکاش گوشی های موبایل و تعرض به خصوصی ترین احوالات ایشان تامین می شد.

بی شک گوشی های همراه و اطلاعات درون آن جزء اطلاعات محرمانه و شخصی افراد محسوب می شود و دسترسی به چنین اطلاعاتی نیازمند حکم قاضی و مراجع قضائی است و نمی توان این اطلاعات را به صرف مشکوک شدن به افراد مورد کنکاش و جستجو قرار داد.

در میان این وضعیت دوگانه جامعه ایرانی که از طرفی در وانفسای روزمرگی خود دچار بایدها و نبایدهای بسیاری است که وی را از بسیاری امور نهی می کند و از طرفی با گسترش فن آوری های نوین و دسترسی اش به هزاران فایل اینترنتی و ماهواره ای و غیره که گهگاه ارزشهای وی را مورد تهاجم قرار می دهند، جامعه ایران دچار آنچنان سردرگمی شده است که تشخیص خوب از بد و زشت از زیبا را برای این انسان نیمه مدرن دشوار کرده است.

با این احوال ، آیا نباید بر سازو کارهایی که در گذشته در جهت ترویج اخلاق به کار بسته شده است و هنجارآفرینی هایی که بر رفتار شهروندان گذر نکرده است تجدید نظر کرد و روش ها و شیوه های نوین در بالا بردن سطح آگاهی ها اجتماعی و ترویج اخلاق شهروندی را به کار بست.

با توجه به اعتقادات مذهبی جامعه ایرانی که یکی از واجبات زندگی ایرانیان محسوب می شود و توانایی ذاتی اعتقادات مذهبی به جلوگیری از چنین اتفاقاتی، دلسوزان فرهنگی و اجتماعی و دینی باید نسبت به پدیده ای به نام بد فهمی دین هشیار باشند و نسبت آن واکنش نشان دهند.

یکی از رسالت های دین بعد از ترویج یکتا پرستی و برقراری ارتباط معنوی با خالق هستی ترویج فضایل اخلاقی در جامعه و پشتیبانی از اخلاق انسانی است ، در حالی که دوری کردن از اصل و ماهیت آن و فراموشی جوهر دین در مناسبات روزمره در واقع بزرگترین ضربه به دین و بنیان های اخلاقی جامعه وارد می شود.

با همه این اوصاف ، گویی وجود نیروهای قهریه و قدرتمندی که با تهدید به مجازات های سنگین رعب و وحشتی از ارتکاب این نوع جرایم ایجاد می کنند در جامعه ما بسیار کارآمد تر از روش های رفتاری و نرم افزاری تلقی می شود که جامعه ناگفته خود به ارائه چنین روش هایی رو می آورد و به قولی سریع تر از سیستم انتظامی و اطلاعاتی برای مبارزه با این نوع کج رفتاری ها طرح و برنامه ریزی می کند.

وانگهی با وجود ده ها مشکل ریز و درشتی که این روزها با آن دست به گریبانیم و برنامه ریزی ها و دقت نظرهای موشکافانه ای را می طلبد وجود بازار داغ شایعه آن هم ترجیحا از نوع اطلاعاتی و پلیسی بسیار مطلوب جامعه ایرانی است و به نظر می رسد برخی از شهروندان ایرانی ترجیح می دهند در توهمات خویش زندگی کنند تا در واقعیات ملموس و روزمره ای که کنکاش در آنها نیازمند به هوشمندی و دقت نظر چندانی هم ندارد.

اگر روزی جامعه ای در برابر ناهنجاری های موجود تنها واکنش تدافعی را انتخاب کند و به جای تیشه زدن بر ریشه ناهنجاری که در بسیاری از مواقع در اخلاق و رفتار اعضای جامعه بروز می کند و مظلوم نمایی و جار و جنجال پناه برد باید در سلامت اخلاقی چنین جامعه ای شک کرد.

به هر حال وجود پلیس موبایل از جانب بسیاری از مسئولان نیروی انتظامی تکذیب شده است ولی آیا جامعه ما روزی به این روشن بینی خواهد رسید که حل کردن مسئله از پاک کردن صورت مسئله کارگشاتر است.