وقتی به برخی نوشته های تاریخی در خصوص علم و فرهنگ در دوران تمدن اسلامی مراجعه می کنیم با گزاره هایی مواجه می شویم که به دور از حقیقت بوده و ناشی از اغراق و برداشت های اشتباه نویسندگان هستند.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_زینب سیار: وقتی به برخی نوشته های تاریخی در خصوص علم و فرهنگ در دوران تمدن اسلامی مراجعه می کنیم، با گزاره هایی مواجه می شویم که به دور از حقیقت هستتند که ناشی از برداشت های اشتباه بعضی از نویسندگانِ این حوزه است. این برداشت ها گاهی بسیار اغراق آمیز هستند و گاهی ناشی از عدم مطالعه دقیق در آثار به جا مانده از گذشته است. در این گزارش سعی داریم به برخی از این اشتباهات بپردازیم.

بیت الحکمه

تصوری که از بیت الحکمه در ذهن داریم جایی است که به عنوان نخستین مرکز مهم علمی در زمان مأمون در بغداد ساخته شد و به عنوان دارالترجمه مهم ترین آثار دانشمندان یونانی در آنجا ترجمه شده است.

بامطالعۀ مقاله یونس کرامتی، عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ تاریخ علم دانشگاه تهران با نام بیت الحکمه که در دایرة المعارف بزرگ اسلامی به چاپ رسیده است متوجه می شویم که با توجه به شواهد متعدد این توصیفات به دور از حقیقت است. طبق تحقیقات نویسندۀ این مقاله، توصیفات مربوط به بیت الحکمه بر اساس یک سری فرضیات و حدسیات است که هیچکدام از این فرض ها اثبات نشده اند.

در واقع بیت الحکمه کتابخانه ای بوده که مناظراتی در آن انجام می شده است. همچنین با توجه به اینکه بزرگترین مترجمانِ آثار یونانی همانند حنین بن اسحاق ترجمه های مهم خود را بعد از دورانی که اوج بیت الحکمه می خوانند، انجام داده اند و از طرف دیگر شواهد نشان می دهد که این مترجمان برای دست یابی به آثار یونانی مشقت های فراوانی را متحمل شده اند و در توضیحاتی که برای فرایند ترجمه دارند، هیچ اشاره ای به بیت الحکمه و دسترسی به کتاب های آن نمی کنند می توان نتیجه گرفت که نهضت ترجمه و بیت الحکمه هیچ ارتباطی باهم نداشته و روایت هایی که در مورد حضور مترجمان بزرگ آن دوره و پاداش هایی که به خاطر امر ترجمه به آنها اعطا می شد کاملا نامعتبر هستند.

وفور کاغذ

یکی از مواردِ اغراق آمیز در مورد تولید انبوه کاغذ از ابتدای دوران شکوفایی تمدن اسلامی است، تا جایی که  گزارش کرده اند تولید کاغذ از هیزم نیز بیش تر و ارزان تر بوده و به جای هیزم از کاغذ برای گرم کردن حمام ها استفاده می کردند. اما از آثار ریاضی مشخص می شود که تا حدود قرن پنجم ریاضیدانان برای محاسبات خود از وسیله ای به نام تخته و تراب استفاده می کردند. تخته صفحه ای مستطیلی شکل پر از شن بود که محاسبات ریاضی را برروی آن نوشته و سپس نتیجه نهایی را روی کاغذ ثبت می کردند. استفاده از تخته باعث اشتباه در محاسبه می شد اما کمبود کاغذ و گرانی آن تا حدود قرن پنجم ریاضیدانان را مجبور می کرد که از چنین وسیله ای استفاده کنند. بنابراین ادعای وفور کاغذ با توجه به نوشته های موجود کاملا کذب است.

سجزی و حرکت چرخشی زمین

در مورد دیگر به دلیل برداشت اشتباه از اشاره ای  که ابوریحان بیرونی در کتاب الاستیعاب الوجوه الممکنه لصنعة الاسطرلاب درباره اسطرلاب ابوسعید سجزی به نام اسطرلاب زورقی داشته است، برخی گمان می کنند از آنجایی که این اسطرلاب براساس ثابت بودن صفحۀ ستارگان و متغیر بودن افق است، پس سجزی مبدع نظریۀ حرکت چرخشی زمین بوده است. اما این عقیده به دو دلیل صحیح نیست. اول اینکه بیرونی در ابتدا به این نکته اشاره داشته است که سجزی اسطرلاب را بر  اساس فرضی که برخی مردم به آن اعتقاد دارند ساخته است، پس از این عبارت می توان نتیجه گرفت که سجزی خود دربارۀ چرخش زمین نظری نداده است. دلیل دوم هم این است که باید بدانیم ساخت یک نوع اسطرلاب ارتباطی با هیچ نظریۀ کیهان شناسی ندارد.

قرن ششم پایان علم دورۀ اسلامی

برخی محققین معتقدند دوران شکوفایی علمِ دورۀ اسلامی تا قرن ششم هجری بوده و بعد از خواجه نصیر الدین طوسی، پیشرفت علمی صورت نگرفته است. اما وقتی نسخ خطی قرن هفتم به بعد را مطالعه کنیم با آثار دانشمندان بزرگی چون قطب الدین شیرازی،  غیاث الدین جمشید کاشانی و ... مواجه می شویم که نشان دهندۀ شکوفایی علم در این دوران ها است. به طور مثال شیرازی در زمینه های مختلف هیئت، پزشکی و فلسفه آثار ارزشمندی را تألیف و ترجمه کرده است.

در زمینۀ هیئت برای حل مشکلات مدل های سیاره ای بطلمیوس تلاش هایی انجام داده است؛ مثلا برهانی برای تعیین خروج از مرکز فلک حامل بیان می کند و یا مدل غیربطلمیوسی برای حرکت ماه عرضه می کند که تا حدودی اشکالات مدل  نصیر الدین طوسی نیز در آن حل شده است. کاشانی نیز یکی از بزرگترین منجمان و ریاضیدانان مشهور تمدن اسلامی به شمار می رود که در محاسبه مقدار عدد  روشی متفاوت با ریاضیدانان پیشین اتخاذ می کند تا به دقیق ترین مقدار ممکن دست یابد. همچنین در آثار مربوط به اواخر دوران تمدن اسلامی یعنی قرن دهم و یازدهم  مطالب جالب توجهی وجود دارد که در برخی از آنها نوآوریهایی به چشم می خورد.

لازم است در اینجا چند مثال از نقدی که دیوید کینگ بر کتاب علم و تمدن در اسلام نوشتۀ سید حسین نصر نوشته که  با ترجمه امیرمحمد گمینی در شماره نهم مجله میراث علمی اسلام وایران به چاپ رسیده است ، ذکر شود:

از نظر کینگ این کتاب بیش تر برداشت شخصی نویسنده از تمدن اسلامی است نه یک پژوهش تاریخی. نصر در جایی از کتاب خود ادعا می کند که کاشانی کاشف کسر اعشاری است که کینگ به این اشتباه اشاره کرده و یادآور شده است که  اقلیدسی پنج قرن پیش از کاشانی اثری درباره کسرهای اعشاری نوشت . در جای دیگری که نصر می گوید:«کاشانی مخترع یک نوع ماشین حساب است.» کینگ می گوید:«طبق المناطق کاشانی اصلا یک ماشین حساب نیست و یک سیاره نما است.»

دربارۀ منابع نجوم دوره اسلامی نصر گفته است: «مسلمانان با نجوم هندی و ایرانی و با میانجیگری آن ها با نجوم مصری و بابلی آشنا شدند.» اما به گفتۀ کینگ:«مسلمانان چیزی از سنت نجومی مصر و بابل نمی دانستند و وقتی نمونه های جدا افتاده ای از نجوم یونانی و مصری  در منابع اسلامی مطرح می شود ، منشأ آنها معمولا ناشناخته است.

نصر زیج را جداول نجومی که نتایج رصدی در آنها ثبت شده است می داند اما زیج ها کتاب های دستی نجومی هستند شامل جداول و متن های نجومی گسترده که مباحث مختلف نجوم دوره  اسلامی را شامل می شوند.

نصر دستاورد بزرگ منجمان مسلمان را طراحی مدل های فیزیکی و مجسم افلاک ریاضی مدل های بطلمیوسی می داند. اما همانطور که کینگ نقل می کند؛ بطلمیوس در کتاب الاقتصاص مدل های مطرح شده در مجسطی را به شکل مجسم درآورده است و منجمان مسلمان نظریه افلاک مجسم را بسط داده اند.

تصور اشتباه برخی از  غربیان

برخی پژوهشگران اروپایی و آمریکایی که علم در دورۀ اسلامی  را مورد تحقیق و بررسی قرار داده اند به اشتباه معتقدند که علوم اسلامی بازتابی انفعالی از دستاوردهای یونانیان است. در این باره دوئم می گوید: «علمی به اسم علم عربی[اسلامی] وجود ندارد. مردان دانشمند و فرزانۀ کیش محمدی همیشه کم و بیش شاگردان باوفای یونانیان بوده اند، اما خودشان عاری از هرگونه اصالت و خلاقیتی هستند.» هرچند علم در دوره اسلامی سرچشمۀ یونانی داشت اما مسلمانان تفسیرهای نقادانه ای نسبت به آثار ترجمه شدۀ یونانی داشتند.

همچنین کارهای اصیلی توسط پزشکان، ریاضیدانان و فلاسفه اسلامی صورت گرفته است، مثلا در زمینه جبر نخستین بار خوارزمی به حل معادلات درجه دوم و سوم پرداخت و یا در نورشناسی ابن هیثم دست به ابداعاتی زد  و موردهای فراوان دیگری که می توان با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامی به ارزش کار آنها پی برد.

تصویرهای اشتباهِ فراوانی دربارۀ حقایق علم در دوران شکوفایی تمدن اسلامی وجود دارد که باید شفاف سازی شود. اما نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که استفاده از متون غیر پژوهشی توسط برخی محققین و همچنین اظهارنظرهای غیرحرفه ای پژوهشگرانی که در حیطۀ تاریخ علمی تخصص لازم ندارند، دلیل اصلی در ایجاد این تصورات اشتباه شده است.

بنابراین برای رسیدن به حقیقت در زمینۀ علمِ دورۀ اسلامی بهتر است از متون معتبر استفاده و به پژوهش های مستدلی که توسط مورخین علم که تخصص و آشنایی کافی در متون علمی کهن دارند، استناد کنیم.

در پایان باید این نکته را یادآور شد که نکات ذکر شده به معنای نفی توانمندی و شکوفایی علمی دوره اسلامی نیست بلکه صرفاً نقد باورهای غلط و اغراق هایی است که در این زمینه شده است.

پژوهش های صورت گرفته توسط مورخین علم، شکوفایی و نوآوری های علمی دانشمندان تمدن اسلامی را به خوبی نشان می دهد. این پژوهش ها به دور از هیچگونه پیش داوری خاصی درباره تمدن اسلامی صورت گرفته است و تصویر روشنی از دستاوردهای مسلمانان و همچنین نقش مؤثر آثار آنها در توسعۀ علمیِ اروپای قرون وسطی را به دست می دهد.