جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در بیانیه ای تاکید کرد: آمریکایی که روزی داعیه تسلط بر جهان را داشت حالا با یک فروپاشی از درون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مواجه شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در بیانیه ای به مناسبت ۱۳ آبان تاکید کرد: آمریکایی که روزی داعیه تسلط بر جهان را داشت حالا با یک فروپاشی از درون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مواجه شده است.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

هوالحکیم

۱۳ آبان، یادآور یکی از روزهای تاریخی مردمان سرزمینی است که به مدد دم مسیحایی امامشان توانستند نقشی نو از ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم جهان­خواران در تارک هستی بیافرینند. نقشی که بعد از ۴۰ سال نه تنها کم رنگ نشده که در جای‌جای نقاط مختلف جهان به‌وسیله آزادگان و آزادی‌خواهان مسلمان و غیرمسلمان دنیا نقشی نو بسته است.

۱۳ آبان ۹۷، اما در میانه این ۴۰ سال اهمیتی روزافزون دارد. آمریکای جنایت‌کار بعد از ۴۰ سال فرصتی نویافته است تا عقده تحقیر شدن ۴۴۴ روزه‌اش به دست جوانان انقلابیِ دست‌خالی این سرزمین را به گمان خود با فشار اقتصادی تحریم جبران کند. اما این رویاروی مجدد آمریکا با مردم ایران در شرایطی رقم می‌خورد که این روزها بیش از هر زمان دیگری آمریکا به نقطه هبوط و سقوط خود نزدیک می‌شود.

مزدوران سعودی، غربی و عبریِ ایالات‌متحده آمریکا با ایجاد تشویش در اذهان عموم ایرانیان قصد پنهان کردن موقعیت متزلزل ارباب خود و به‌تبع آن خودشان را دارند و با پمپاز رسانه‌ای و پروپاگاندای خبری بر این باورند که می‌توانند مسیر مردم ایران و انقلاب اسلامی را تغییر داده و با تصویر بن‌بست سازی از فضای سیاسی و اقتصادی انقلاب ایران خواب بچگانه ۴۰ ساله خود را در افول نظام اسلامی تعبیر کنند.

رسانه‌های بین‌المللی و مافیای داخلی و خارجی آنها به رهبری مالی آمریکا قصد دارند، تا با پرده‌پوشی از چهره جنایت‌کارانه و رو به انقراض آمریکا، برخی نقیصه‌های اجرایی در جمهوری اسلامی که عمدتاً ناشی از عملکرد لیبرال‌ها و وابستگان فکری ایشان است را بزرگ کرده و راه تغییر در شرایط اقتصادی کشور را تغییر در رویکرد کلان سیاست مقابله با آمریکا جلوه دهند. راهبرد امتحان شده و تکراری‌ای که در طول سال‌های انقلاب اسلامی مکرراً از طرف روشنفکر نمایان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بیان‌شده و با فشار آنها نیز در مقاطعی تغییرات تاکتیکی در راهبرد مقابله با استکبار ایجاد کرده است.

نگاهی به تاریخ مذاکرات پنهان و آشکار ایران با آمریکا

تاریخ ایران ۷ مذاکره پنهانی و آشکار جمهوری اسلامی ایران با آمریکا را هیچ‌گاه فراموش نخواهد کرد. مذاکراتی که پوچ بودن وعده‌های آمریکا را به‌وضوح به سیاستمداران تکراری و دگراندیش ایران نشان داد؛ ولی مایه عبرتشان نشد. مذاکره با آمریکا درباره گروگان‌های مزدورش در لانه جاسوسی که به‌جای وعده رفع تحریم‌ها از ایران باعث تصویب قانون ظالمانه ثبات قدم (operation state) در سنا و دائمی شدن تحریم‌ها شد.

مذاکره پنهانی با آمریکا در ماجرای مک فارلین که نتیجه عملی آن فشار بر گروه‌های جهادی لبنان و فلسطین برای آزادی جاسوس‌های خرابکار آمریکایی در دست این گروه‌ها بود. نتیجه این مذاکرات که با مخالفت صریح امام همراه بود عهدشکنی آمریکا بود. آمریکا حتی به وعده فروش سلاح بعد از پرداخت تمام و کمال پول آن نیز عمل نکرد. مذاکره با آمریکا در قرارداد الجزایر هم باعث اسقاط یک‌طرفه برخی حقوق ایران و پابرجاشدن تکالیفش در مقابل آمریکا و از دست دادن بسیاری از منابع مالی استراتژیک در بحبوحه جنگ شد. قراردادی که بعدها کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در گزارشی ابعاد فاجعه‌بار آنرا روشن کرد.

نتیجه مذاکره با آمریکا در موضوع «جنگ افغانستان» عمل نکردن آمریکا به وعده قطع دست طالبان در افغانستان منجر شد. بعدها حتی اخبار حمایت تسلیحاتی، نظامی و درمانی آمریکا از طالبان نیز توسط فرماندهان ارشد دستگیرشده طالبان فاش شد.

مذاکره با آمریکا در موضوع «جنگ عراق» که تنها درخواست ایران از آمریکا در این مذاکرات جلوگیری از اقدامات جنایتکارانه سازمان مجاهدین خلق در عراق بود نیز سرانجامی نداشت و خواسته‌های ایران هیچ‌گاه بعد از مذاکرات محقق نشد. حتی آمریکا این سازمان منحوس را با پیگیری‌های دیپلماتیکش از لیست سیاه تروریستی اروپا نیز خارج کرد.

تاریخ گواه است که نتیجه مذاکرات و پالس‌های مثبتی که توسط دولت غرب‌زده اصلاحات به آمریکا داده شد و ثمر خودشیرینی‌های رئیس‌جمهور وقت اصلاحات در سازمان ملل برای آمریکا و شهید خطاب کردن «آبراهام لینکن» جنایتکار فاتح آمریکا تنها و تنها قرار گرفتن ایران در زمره کشورهای «محور شرارت» بود. تاریخ گواه، نامه ننگین و ذلت‌بار رئیس‌جمهور اصلاحات در قطع حمایت از گروه‌های مقاومت در صورت برقراری رابطه مجدد با آمریکا نیز بوده است. نامه‌ای که به‌رغم تکذیب توسط محمد خاتمی توسط «دنیس رأس» مشاور ارشد جورج بوش پدر و پسر و «تریتاپارسی» رئیس شورای ایرانیان آمریکایی‌تبار موسوم به «نیاک» هم تأیید شد.

این وادادگی و فریب تنها منحصر به دوران اصلاحات نیز نبوده است. رئیس‌جمهور بعد از خاتمی نیز در سال‌های پایانی دولت دهم راه وی را ادامه داد. راهی که با درِ باغِ سبز آمریکا به رئیس‌جمهور ترکیه و برزیل برای مذاکره درباره موضوع هسته‌ای ایران شروع شد و با اعتماد دولت وقت ایران نیز همراه گردید و نتیجه آن بسته شدن توافقنامه‌ای موسوم به «پیمان تهران» بود. پیمانی که چند روز بعد از توافق کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا با تحقیر هر سه رئیس‌جمهور هم‌پیمان، به بی‌ارزش بودن آناشاره کرد و افشای سند موافقت آمریکا با این پیمان توسط عبدالله گل رییس جمهور وقت ترکیه نیز نتوانست از ساده‌انگاری دسیسه آمریکا توسط دولتمردان وقت ایران بکاهد.

«پیمان سعدآباد» تهران در اعتماد به اروپا شکل گرفت اما فراموش شد که پیوستگی کشورهای اروپایی و آمریکا عمیق‌تر از آنی است که اروپا بتواند در برابر آمریکا سیاستی مستقل را پیشه نماید. پیمانی که سبب شد تیم مذاکره‌کننده برجام برای چندمین بار مذاکره کنند و نتیجه این مذاکرات نیز بسته شدن و تعلیق مراکز هسته‌ای ایران بود. تعلیقی که هیچ کدام از وعده‌های آمریکایی و اروپایی‌اش محقق نشد ولی مایه عبرت توافق کنندگان ایرانی آن هم نشد.

برجام نیز محصول همین تفکر بود، تفکری که وابستگی را برای خود نهادینه کرده و به‌رغم تجارب خسارت‌بار سنگین در اعتماد به آمریکا باز تکرار شد تا دنیا گواه باز بودن دست غرب‌زده‌ها در تجربه کردن مجدد رابطه مستضعف و مستکبر باشد.

رابطه‌ای که به‌واسطه همین تجربه توسط رهبر انقلاب نهی شد و دستمایه برخی خودفروختگان وطنی در آن دوران برای تخریب چهره ایشان نیز قرار گرفت و حالا این افکار عمومی دنیاست که درباره برجام و نتایج آن قضاوت خواهد کرده است.

جنایات آمریکا علیه ایران بعد از انقلاب اسلامی

ملت ایران هیچ‌گاه ددمنشی خصمانه آمریکا در برنامه جامع جاسوسی از ایران قبل از انقلاب و بین ماه‌های پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی، تحریم‌های مخرب و ضد بشری اقتصادی، کشتار ۲۹۰ مسافر بی‌گناه در حمله به هواپیمای مسافربری ایران، حمایت اطلاعاتی از کودتای نوژه، تجاوز خصمانه به خاک ایران با حضور مخفیانه در طبس، حمله به کشتی‌ها و سکوهای نفتی ایران در دوران جنگ تحمیلی، پشتیبانی از حمله شیمیایی عراق به ایران، طراحی ویروس استاکس نت و تخریب دو هزار سانتریفیوژ، حمایت از گروهک‌های تروریستی منافقین خلق، دمکرات، جندالشیطان، پژاک، الاهواز و...، حمایتازاغتشاشاتمالی و تبلیغاتی سال‌های ۷۸، ۸۲، ۸۸، و ۹۶، مشارکت اطلاعاتی در ترور دانشمندان هسته‌ای و دیگر جنایتی که هنوز اثرات آن جلوی چشمان مردم ایران پدیدار است را فراموش نخواهد کرد.

جنایات آمریکا علیه ایران قبل از انقلاب اسلامی

اما دشمنی آمریکا و استکبار جهانی با ایران به بعد از تحقق انقلاب اسلامی برنمی‌گردد. به‌رغم تلاش دشمن برای جلوه دادن دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی تاریخ شهادت می‌دهد که «ایران» طمع گاه همیشگی استکبار غرب و شرق به‌خصوص آمریکا بوده است. افشای سند برنامه‌ریزی آمریکا در بمباران هسته‌ای ایران در اثنای اشغال ایران توسط روسها (طرحی موسوم به Daniel policy)، کودتا علیه دولت مصدق، عدم حمایت از رضاشاه ملعون در پی حمله متفقین به ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ به‌رغم التماس‌های مکرر تهران به واشنگتن، کودتا علیه دولت مصدق برای بازگرداندن استبداد به ایران به اعتراف دولت مصدق، شنود مخابراتی از اطلاعات مردم ایران در پروژه موسوم به ibex، همکاری اطلاعاتی، تسلیحاتی و مستشاری آمریکا در سرکوب قیام مردم ایران در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تأسیس مستقیم سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تنها گوشه‌ای از جنایات آمریکا علیه مردم ایران قبل از انقلاب اسلامی بوده است.

جنایات آمریکا علیه مردم آمریکا

برای شناخت از دیگر ابعاد آمریکای سلطه‌گر کافی است نگاهی به تاریخ پر جنایت آمریکا در سرزمین جعلی و غصبی ایالات‌متحده انداخت تا خوی کثیف استعماری آن را بهتر شناخت. کشتار بیش از ۱۰۰ میلیون سرخپوست و کندن پوست سر آنها برای اشغال سرزمین آبا و اجدادی‌شان به نوبه خود یک جنایت منحصر به فرد تاریخی به شمار می‌رود. برداشت اجباری میلیون‌ها رحم زنان سرخ‌پوست بومی و انجام بیش از ۹۰ عملیات میکروبی فراگیر علیه سرخپوستان آمریکا نشانگر بخشی از ددمنشی این تمدن نامشروع است.

نماد برده‌داری نوین یعنی آمریکا، کارنامه‌ای تاریک از برده‌داری نیز از خود بجای گذاشته است. برای تحقق این هژمونی پوشالی در طول ۲ قرن ۶۰ میلیون برده بر اساسی آمار منتشر شده توسط محققان آمریکایی جان خود را از دست داده‌اند. بردگانی که بسیاری از آن‌ها در مسیر انتقال به آمریکا یا در فصل اول به‌کارگیری از بین رفته‌اند.

در طول جنگ‌های داخلی آمریکا موسوم به کشتار انفصال بیش از ۳۵۹ هزار نفر از نیروهای آمریکای جنوبی و ۲۵۸ هزار نفر از نیروهای شمال کشته شدند این آمار فارغ از چند صد هزار کشته غیرنظامی است که در این توحش آمریکایی محقق شده است.

کشتار نژادپرستانه سیاه‌پوستان آمریکایی در میان سال‌های ۱۸۷۷ تا ۱۹۶۸ در صدر لیست جنایات آمریکا قرار دارد. در این سال‌ها بیش از ۴۷۴۲ سیاه‌پوست بدون محاکمه به‌وسیله جوخه‌های نزاد÷رستان آمریکایی که توسط حکومت نیز حمایت می‌شدند کشته شدند. تاریخ هیچ‌گاه جنایت «تابستان سرخ» و «تالسا» را که تعداد زیادی از سیاه‌پوستان در آن قتل‌عام شدند فراموش نخواهد کرد.

از فهرست بسیار بلند سیاهه این جنایات ابرقدرت توخالی دنیا بر سرخود مردم آمریکا می‌توان به زنده سوزی ۸۰ نفر از فرقه داوودیه در ۱۹۹۳ اشاره کرد. ۸۰ قربانی‌ای که نام ۴۳ زن و کودک نیز در آن وجود داشت. همچنین می‌توان به قتل ۴ دانشجوی معترض به جنگ ویتنام در ۱۹۷۰، انجام آزمایش‌های مخرب و گسترده انسانی بروی شهروندان، سربازان و زندانیان آمریکایی از ۱۹۳۰ تا ۲۰۰۲، آزمایش اثرات رادیواکتیو بروی مردم فقیر منطقه سنت لوییس، آزمایش‌های مخرب روان‌شناختی و بیولوژیکی بروی مردم آمریکا تحت عنوان پروژه MK-ULTRA و کشتار سالیانه ۱۰۰۰ نفر توسط پلیس آمریکا نیز اشاره کرد. این جنایات به‌وضوح پرده از این واقعیت برمی‌دارد که آمریکایی که این کارنامه خشونت‌بار و غیرانسانی را در مواجه با مردم خود داشته است چگونه می‌تواند داعیه‌دار دفاع از دیگر ملت‌های دنیا باشد؟ و چگونه می‌تواند خود را مدعی نقض حقوق بشر در دیگر کشورهای دنیا بداند؟

جنایات آمریکا علیه مردم جهان

اما سیاهه جنایات ایالات‌متحده آمریکا در طول تاریخ بروی مردم سرزمینش قابل مقایسه با میزان جنایات آمریکا در دیگر کشورهای دنیا نیست. آمریکا در ۱۰۰ سال اخیر در بیش از ۶۰ کشور دنیا کودتای نظامی کرده است. در ویتنام بیش از ۳.۶ میلیون نفر را قتل‌عام و ۱۸ میلیون گالون عامل نارنجی برای نسل‌کشی اسپری کرد. که نتیجه آن ۵۰۰ هزار کودک ناقص‌الخلقه‌ای بود که در طول سال‌های بعد از جنگ متولد شدند. آزمایش‌های رادیواکتیو ارتش آمریکا موسوم به «پروژه ۴/۱» در جزیره مارشال باعث کشتار بسیاری از مردم این منطقه و شیوع گسترده بیماری نئوپلاسم شد.

جنایت غیرقابل‌باور آمریکا در بمباران هیروشیما و ناکازاکی باعث کشته شدن بیش از ۲۲۰ هزار نفر شد که ۱۰۰ هزار نفر آن در دم ذوب شدند. آثار بیولوژیکی و ژنتیکی این رخداد تا امروز مردم ژاپن را رنج می‌دهد.

در طول سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ آمریکا به نام مبارزه با تروریسم فقط توسط پهبادهای خود بیش از ۱۰۶۵ غیرنظامی را در پاکستان کشت و خون بیش از ۶۰۰ هزار غیرنظامی بی‌گناه را در عراق ریخت. یک بررسی از کشور انگلیس با نام «Opinion Research» تعداد قربانیان عراقی در جنگ عراق را تا سال ۲۰۰۸ بالغ بر یک میلیون نفر برآورد کرده است. تعداد کشته‌های غیرنظامیان در حمله بعد از ۱۱ سپتامبر به افغانستان بیش از ۲۰۰ هزار نفر ذکر شده است. بر اساس گزارش ۳ سازمان بین‌المللی تعداد کشته‌شدگان توسط آمریکا در ۳ کشور عراق افغانستان و پاکستان به ۱۳۰۰۰۰۰ نفر می‌رسد.

تعداد زندان‌های مخفی آمریکا در دیگر کشورهای دنیا به ۶۶ زندان می‌رسد که البته این تعدادی است که تاکنون شناخته یا از طریق منابع معتبر به دنیا معرفی‌شده است.

اذعان آمریکا به ایجاد داعش و القاعده، اقرار به مشارکت این جنایتکار در تمام اعمال جنایتکارانه آن‌ها بشمار می‌رود. جنایاتی که قلمرو آن دیگر نه تنها غرب آسیا نیست بلکه دامن متحدان قدیمی آمریکا یعنی اروپا را نیز گرفته است. ایجاد این جنایتکارهای بی بدیل تاریخ، در کنار مقابله اساسی برای از بین رفتن داعش در سال‌های اخیر به خصوص در عراق و سوریه نشان دهنده سیاست‌های عوام فریبانه و سلطه جویانه آمریکا در دنیاست.

واقعیت وضعیت فعلی آمریکا

اما این جنایات آیا توانسته برای آمریکا بهشت رؤیاها را فراهم آورد و سرزمین موعود غرب‌گرایان را محقق سازد یا خیر؟ بر اساس آمار و اطلاعاتی که توسط منابع رسمی بین‌المللی و آمریکایی منتشرشده است جواب این سؤال به‌طور قطع منفی است. آمریکا بالاترین تعداد منتظران اعدام در دنیا را داراست؛ تا سال ۲۰۱۳ تنها ۳۱۱۱ نفر منتظر اعدام در آمریکا بودند. در هر دو دقیقه یک گزارش تجاوز در زندان‌های آمریکا مخابره می‌شود و سالانه بالغ بر ۵۰۰ هزار تعرض جنسی در آمریکا گزارش می‌شود. بر اساس آمار ۱ درصد مردم آمریکا مجرم زندانی هستند. و سالیانه بالغ بر ۳۰۰ نفر در زندان‌های آمریکا از عقیم کردن اجباریشان شکایت می‌کنند. از سال ۲۰۱۲ سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا ۲۵ مرکز شنود و جمع‌آوری داده از خود مردم آمریکا را تأسیس کرده که مورد اعتراض گسترده بسیاری از شهروندان آمریکا نیز قرار گرفته است. بر اساس گزارش‌های سازمان مبارزه با خشونت در هر ۹ ثانیه یک زن مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد و روزانه بیش از ۳ زن توسط شوهران خود کشته می‌شوند. حدود ۳۰ درصد زنان شاغل در ارتش آمریکا نیز حداقل یک‌بار مورد تعرض جنسی واقع شده‌اند.

هرساله ۳۵۰ هزار دختر نوجوان آمریکایی در سنین ۱۵ الی ۱۹ سالگی در دوره دبیرستان فرزندان غیرقانونی خود را به دنیا می­آورند. ۳درصد از زنان، دست‌کم یک سقط را در طول زندگی خود تجربه می­کنند. فقط در آمریکا سالانه یک‌میلیون و سیصد و هفتاد هزار سقط انجام می­شود.

حدود ۵.۷ میلیون کودک در باندهای کار اجباری فعالیت می‌کنند. بیش از ۵۰۰ هزار کودک کار تنها در مزارع آمریکا مشغول به کار هستند که سالیانه نزدیک به ۳۰۰ نفر از آنها به خاطر وجود مخاطرات این کار می‌میرند. ۲۵۰۰ کودک زندانی زیر ۱۵ سال در آمریکا وجود دارد که در دنیا یک رقم قابل‌توجه بشمار می‌آید.

آمریکا بزرگ‌ترین عامل تخریب محیط‌زیست جهانی است. این کشور رتبه دوم تولید گازهای گلخانه‌ای در دنیا را نیز دارد. آمریکا به تنهایی ۲۵ درصد کل گازهای گلخانه‌ای دنیا را تولید می‌کند.

فقط نیمی از سیاه‌پوستان آمریکا الآن در مدارسی می‌توانند تحصیل کنند که دوره‌های عالی تحصیلی در آن‌ها ارائه می‌شوند. حتی در پیش دبستانی‌های آمریکا نیز نسبت به سیاه‌پوستان مقررات و قوانین سخت گیرانه وجود دارد.

سالانه بیش از ۱۵۰ جرم نژادپرستانه علیه مسلمانان آمریکایی به وقوع می‌پیوندد. به گزارش سازمان عفو بین‌الملل از هر ۹ مسلمان آمریکایی یک نفر با پرونده‌سازی مذهبی و نژادی تحقیرکننده مواجه شده است.

حاصلِ تحقیقاتی دو ساله توسط هیئت منصفه­‌ی عالیِ ایالت پنسیلوانیا این است که بیش از ۵۰۰۰۰۰ مستند و گزارشِ مربوط به اسقف‌های آمریکایی وجود دارد که در طول ۳۰ سال پای ۳۰۰ کشیش را در تجاوز به بیش از ۱۰۰۰ کودک به میان می‌کشد. البته این آمار تعداد قربانیانی است که حاضر به صحبت در این­باره شده‌اند. کلیسای کاتولیک طی ِاین سالها حداقل ۵۰۰ میلیون دلار جهتِ حق­السکوت به قربانیان و خانواده‌هایشان پرداخته‌اند.

همه این وقایع گواه آن است که آمریکایی که روزی داعیه تسلط بر جهان را داشت حالا با یک فروپاشی از درون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مواجه شده است که مجالی برای فرار از آن‌ها نیز ندارد. بر اساس اسناد و شواهد مشهود جهانی امروز آمریکا شباهت‌های بی‌شماری به اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی دارد.

آمریکا در حالی مدعی ابرقدرتی جهان است که هر روز بر بدهی ۲۱.۵ تریلیون دلاری آمریکا اضافه می‌شود. به اعتراف شبکه خبری «CNN»، ۴۱ میلیون نفر در آمریکا به قدری فقیرند که باید بین خرید غذا و پرداخت هزینه سایر موارد ضروری زندگی خود، یکی را انتخاب کنند. باج­گیری روزانه آمریکا از متحدان عرب منطقه‌ای‌اش نشانه‌ای از افول در آمریکا است.

۹۸میلیون نفر در آمریکای شمالی در فقر زندگی می‌کنند و علل احتمالی این مسئله دستمزدهای پایین، نابرابری کارگری و شکاف در حال گسترش بین فقرا و ثروتمندان است.

کسری شاخص تجاری آمریکا نیز مؤید دیگری از ادعاست. شاخص واردات به آمریکا در سال‌های اخیر در نسبت بالاتری از صادرات این کشور است. شاخصی که در طول سال‌های پیش رو فاصله معنادارتری نیز پیدا خواهد کرد. ادعای آشفته بودن وضعیت اقتصادی آمریکا توسط برخی مسئولان بلندپایه اقتصادی این کشور نیز تأییدشده است. «بنبرنانکی»، رئیس اسبق فدرال رزرو آمریکا در دوره بحران مالی دهه گذشته، در خصوص بازگشت بحران ­به اقتصاد آمریکا در ماه‌های گذشته هشدار داده است. دست و پا زدن آمریکا در مقابله تجاری با چین، روسیه و اروپا نیز از دیگر نشانه‌های مخمصه اقتصادی جدید آمریکاست.

شکست سیاست‌های سیاسی آمریکا در منطقه غرب آسیا را نیز می‌توان در همین راستا تحلیل کرد. آمریکا در این ۱۰ سال اخیر تمام تلاش نظامی و سیاسی خود را مبنی بر سقوط دولت بشار اسد و کوتاهی دست مقاومت از مرزهای اسرائیل کرد ولی الآن نه تنها به هدف خود نرسید بلکه قدرت جریان مقاومت در سوریه برای وارد کردن ضربه کاری به اسرائیل شریک دیرینه آمریکا امروز به مراتب بیشتر از سال‌های قبل از جنگ است. آمریکا امروز در حالی با خفت عرصه نظامی در عراق را ترک کرده است که در عرصه سیاسی نیز توان به قدرت رساندن متحدان عراقی خود را نیز ندارد.

آمریکا در حالی ادعای دمکراسی و احترام به آرای مردم را دارد که یکی از مضحک‌ترین و نابرابرانه‌ترین مدل‌های اخذ رأی در دنیا یعنی رأی الکترال را اجرا می‌کند. مدلی که برنده یک ایالت کل آرای ایالت را حتی با ۱ درصد اختلاف به خود اختصاص می‌دهد و مکرر اتفاق افتاده است که رأی برنده نهایی انتخابات از رأی بازنده انتخابات کمتر بوده است.

در حالی بیش از ۱۷ سال از حضور نظامی آمریکا در افغانستان می‌گذرد که امروز بیش از پیش طالبان در حال قدرت گرفتن در افغانستان است و چند ایالت افغانستان در اشغال طالبان قرار گرفته است. و از فلاکت آمریکایی‌ها در افغانستان همین بس که این روزها نه تنها طالبان در افغانستان از بین نرفته است که داعش هم در حال اشغال بخشی از خاک افغانستان است.

به نتیجه نرسیدن جنگ سعودی علیه مردم بی‌دفاع یمن با حمایت‌های تمام و کمال نظامی آمریکا در جنگ ۸ ساله نیز نشان از بی‌اثر بودن سیاست‌های خصمانه این کشور دارد. سیاست‌هایی که تاکنون تنها باعث کشته شدن بیش از ۵۰ هزار یمنی بی‌گناه شده که بیش از ۲۳۰۰ نفر از آنها کودک بوده‌اند. سیاست‌هایی که اکنون با شکست در عرصه سیاسی و میدانی فقط جنبه اقتصادی برای دوشیدن گاو بزرگی همچون عربستان سعودی پیداکرده است.

اکنون بیش از هر زمان دیگری دلار آمریکا ارزش بین‌المللی خود را از دست داده است و کشورهای دنیا درصدد خارج کردن سیستم پولی و مالی خود از پایه پولی آمریکا با انعقاد معاهدات پولی دوجانبه و چندجانبه هستند.

عدم همراهی رسمی چین، روسیه، پاکستان، هند و ترکیه و بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا با طرح تحریم‌های آمریکا علیه ایران نیز در همین راستا قابل‌تحلیل است و به‌وضوح نشانی از آن است که آمریکا دیگر قدرت مسلط جهان نیست و قادر نیست جهان را وادار به پذیرش خواسته‌های نامشروع خود کند.

راه‌حل‌های داخلی برون‌رفت از وضعیت فعلی

شرایط کنونی آمریکا از سست‌ترین موقعیت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ۱۰۰ سال گذشته این حکومت عصیانگر است و به لطف الهی این شرایط نوید پایان یافتن هژمونی سیاه و تباه عصر حاضر را به همراه خواهد داشت. ملت شریف ایران که پاسدار خون بیش از ۲۷۰ هزار شهید مبارزه با جهانخواری آمریکا و ایادی مزدورش در ۴ دهه گذشته هستند به‌خوبی می‌دانند که تحریم‌های جدید آمریکا نشان از آخرین تلاش‌های بی‌ثمر این قدرت پوشالی روبه‌زوال برای فشار بر ملت شریف ایران است.

ملت مقاوم ایران به‌روشنی می‌داند که هزینه‌های سازش در برابر استکبار به مراتب بیشتر از هزینه‌های مقاومت در برابر اوست و همه این دستاوردها نتیجه تجربیاتی است که ملت ایران در ۴۰ سال گذشته تجربه کرده است. ملت انقلابی ایران درک کرده است که آمریکا مانند سگی است که اگر در مقابلش بایستند فرار می‌کند و اگر ازش فرار کنند بیشتر به آنها آسیب خواهد رساند.

امروز به خوبی برای ملت ایران روشن شده است که راه‌حل‌های حل مشکلات کشور داخلی است و نشان دادن غرب به عنوان شاه‌کلید باز شدن معضلات نشان ساده لوحی و گاها نشان نفوذ عناصر بیگانه از چند واسطه و تغییر در مختصات محاسباتی برخی مسئولان است. همه دلسوزان کشور می‌دانند که راه‌حل مشکلات کشور مبارزه مستمر، بروز و مؤثر با فساد به خصوص فساد اقتصادی توسط قوای ۳ گانه، جوان‌گرایی اساسی در تمام ارکان تصمیم‌گیری و اجرایی قدرت، برنامه‌ریزی دقیق برای رفع عقب‌ماندگی در آسیب‌های نظام اجتماعی و توجه اساسی برای رفع مظلومیت از مسائل فرهنگی است.

مسئله اقتصاد که این روزها با عدم توجه مسئولین به یک بحران تبدیل شده است نیز باید سرلوحه برنامه‌های تحول‌آفرین در کشور باشد. مبارزه اساسی و روشمند با قاچاق کالا به‌خصوص قاچاق سوخت، اصلاح نظام بانکداری کشور، خصوصی‌سازی واقعی اقتصاد ایران، نوگرایی در سیستم تولید محصولات کشاورزی و اساسی، کنترل جدی و مدرن واردات، تسهیل در سرمایه‌گذاری خارجی و جهت‌دهی به سرمایه‌های داخلی برای رفع نقدینگی، فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، توجه به فعالیت‌های دانش‌بنیان برای حل مشکلات صنعت و تولید و اصلاح الگوی مصرف و مبارزه با فرهنگ اسراف و تجمل‌گرایی و... تنها بخشی از صدها راه‌حل برون‌رفت از وضع موجود است که همگی با توجه به نیروی جوان و متخصص داخلی در فرصت زمان کوتاهی قابلیت تحقق دارد.

اما برخی عناصر غرب‌گرای داخلی -که سند خودفروخته بودنشان را می‌توان با تعداد فراری‌های مشغول در رسانه‌ها و مراکز اطلاعاتی و شبه امنیتی غربی به خوبی سنجید- این روزها دوباره قصد ایجاد فشار روانی بر مردم ایران را دارند تا با ایجاد تغییر در محاسبات مردم و برخی سیاستمداران باری دیگر تجربه مذاکره و کرنش در مقابل آمریکا را تکرار کنند. ولی به‌طور قطع برجام آخرین تلاش و تجربه‌ای از این دست بود که انجام شد و تا خوی تمامیت‌خواهی و ددمنشی آمریکا وجود دارد دیگر اشتباهی از این دست به حول و قوه الهی و بصیرت مردم تکرار نخواهد شد.

وجود راه‌حل مشکلات در داخل کشور به همراه توانمندی‌های ایران اسلامی در مقابله با استکبار جهانی که بارقه‌های آن را می‌توان در عراق، سوریه، لبنان و یمن به خوبی مشاهده کرد نشان می‌دهد که در صورت استقامت مردم دسیسه‌های آمریکا این بار نیز نقش بر آب خواهد شد.

امروزه بر همه استراتژیست‌های نظامی دنیا ثابت شده است که آنچه برای جنگ مهم است انگیزه و اقناع نیروهای نظامی است نه عدوات پیشرفته و مدرن. چیزی که در ارتش آمریکا به‌وضوح مضمحل شده است. بر اساس یک نظرسنجی معتبر بین‌المللی ۸۰ درصد افسران نظامی آمریکایی به‌رغم اطلاع از برتری نظامی روی کاغذ آمریکا نسبت به ایران اعلام جنگ علیه ایران را غیرعقلانی می‌دانند و ۶۰ درصد از افسران آمریکایی معتقدند که قدرت نظامی آمریکا نسبت به پنج‌سالگ گذشته ضعیف‌تر شده است.

همه این مستندات سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی بیانگر آن است که آمریکا دیگر ابرقدرت سال اول انقلاب اسلامی نیست. سالی که دانشجویان دست‌خالی و انقلابی توانستند ضربه‌ای به او وارد کنند که عقده تحقیر شدن آن هنوز بر دل آنها سنگینی می‌کند.

توان دفاعی ایران که مافوق تصور استکبار جهانی ظاهر شده است در کنار قرار گرفتن در کنار موقعیت استراتژیک تنگه هرمز که شاهرگ مواصلاتی بیش از ۷۰ درصد انرژی جهان است به آمریکا این پیام را مخابره می‌کند که امکان مقابله طولانی با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. وجود دست‌های قدرتمند و برق‌آسای، انقلاب اسلامی بر سر ۱۲۵ هزار نیروی ایالات‌متحده در قالب ۳۰۰ پایگاه نظامی در خاورمیانه نیز مسئله‌ای است که آمریکایی‌ها از کنار آن به راحتی نمی‌توانند بگذرند. امکان بسته شدن تنگه باب المندب توسط انقلابیون حوثی متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران هم‌زمان با به مخاطره افتادن منافع ایران نیز در شرایط فعلی تحلیل معادله منطقه را برای آمریکا سخت‌تر کرده است.

توان جمهوری اسلامی ایران در نابودی چند دقیقه‌ای متحد درجه یک آمریکا یعنی اسرائیل نیز نقش بسزایی در محاسبات سیاسیون آمریکایی دارد. متحدی که امروز به مراتب وضعیت اسفناک‌تر و متزلزل‌تری نسبت به سال‌های قبل در دفاع از حیثیت نامشروع خود دارد.

امید است تحریم‌های جدید آمریکا سبب جدایی اقتصاد ایران از اقتصاد خسارت‌بار نفتی شده و با تبدیل تهدید تحریم‌ها به فرصت، جهشی شگرف در اقتصاد کشورمان به شرط تغییر در رویه و منش دولت در مواجه با مسائل کشور رقم بخورد.

حربه جدید آمریکا یعنی تحریم اقتصادی سال‌هاست مانند چماغی بر سر مردم این دیار سایه انداخته است و همان‌طور که تاکنون نتوانسته مردم انقلابی ایران را از آرمانشان که همانا مقابله با زورگویی و نفی استبداد جهانی است پشیمان کند زین پس نیز طرفی نخواهد بست.