به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا میرعلینقی ضمن بیان این مطلب در سومین روز از برگزاری همایش هنر انقلاب گفت: در تقسیم بندی های موسیقایی هیچ ژانر و یا گونه ای به نام موسیقی انقلاب نداریم. آنچه به نام موسیقی انقلاب در ایران به شکل محدود مطرح بوده، گفتمان روشنفکری است که از اواخر دهه 40 پدید آمده است. گفتمانی که موسیقیدانهایی هم در آن حضور داشتند و موسیقی انقلابی را پدید آوردند. موسیقیای که به نوعی برگرفته از خیزش کشورهای امریکای لاتین به رهبری افرادی چون چهگوارا بوده است که تا سال 1352 بسیاری از محافل روشنفکری را به خود مشغول کرده بود. در واقع ذهنیتی قهرمان طلب و اسطوره خواه بیان می شد که با تغییرات اجتماعی و نهایت انقلاب سال 57 هیچ تفاهمی نداشت. از سوی دیگر بسیاری از این خط دهندهها به ارکستر سمفونیک تهران راه پیدا کرده و تا اندازه ای این ارکستر را تحت تاثیر قرار داده بودند.
این پژوهشگر موسیقی در ادامه به تاثیر نیروهای چپ و نفوذ آنها در موسیقی ایرانی اشاره کرد و گفت: برخی از احزاب سیاسی برای رسیدن به اهداف خود از کانالهای فرهنگی وارد می شدند و استعدادهایی را کشف و پرورش می دادند تا از طریق مقوله های فرهنگی به خواسته های مورد نظر برسند که متاسفانه هنر موسیقی نیز از این قاعده مستثنی نبود. آنچه در طی سالها تحقیق به آن رسیده ام، این است که هیچکدام از آن رهبران سیاسی انقلاب، موسیقیدان نبوده اند.
میرعلینقی در ادامه خاطرنشان کرد برخی از این جریان که به نام موسیقی انقلابی در میان توده مردم جا افتاده بود، تحت تاثیر حزب توده و گروهک های چپ بود. جنبشی که سعی می کرد با باورهای دینی همخوان شود. در این بین می توان به موسیقی پاپ با رویکردی کاملا دکوراتیو و ظاهری اشاره کرد؛ موسیقی ای که خالی از جنبه های تئوریک و اصولی موسیقی بود.
وی افزود: در آن دوره، هیچ اثری از موسیقیدان مسلمان به معنای مذهبی امروز نبود و علت آن هم کاملا واضح است: تعارضی ذاتی که بین مذهب و موسیقی همواره وجود داشته است. این تعارض باعث شد سهم نیروهای انقلابی و مسلمان در موسیقی آن دوره ناچیز و نادیده گرفته شود. البته این مسئله بعد از انقلاب تا اندازه ای جبران شد. موسیقی انقلابی بین سالهای 57 تا 59 رویکرد و جهشی درخشان داشته است.
این پژوهشگر در ادامه به عدم ثبت تاریخ موسیقی انقلاب اسلامی ایران در 28 سال گذشته اشاره کرد و گفت: متاسفانه هیچ سند شنیداری و نوشتاری از این موسیقی به شکلی کاملا طبقه بندی شده و مرتب، وجود ندارد تا برای تحقیق و ثبت در تاریخ استفاده شود. به عنوان مثال برای بررسی موسیقی 70 سال پیش، منابع تحقیق بیشتری از قبیل اسناد، نوشته ها، تصنیف ها و آهنگها وجود دارد.
میر علی نقی در پایان درباره دلایل ثبت نشدن تاریخ موسیقی انقلاب در ایران گفت: به نظر من یکی از عوامل این بی توجهی به دولتی بودن متولیان موسیقی بر می گردد. از سوی دیگر فوت موسیقیدان های بزرگ و اصیل انقلاب که به عنوان منابع زنده و به نوعی فرهنگ شفاهی یکی دیگر از دلایل از دست دادن فرصت برای ثبت هنر موسیقی در انقلاب است. سومین عامل، مهاجرت برخی از موسیقیدان ها پس از جنگ بود و دست آخر اینکه موسیقیدان هایی هستندکه اساسا از بطن انقلاب بیرون آمده وتمام شهرتان را مدیون همین جریان هستند، اما اکنون حاضر نیستند راجع به آن دوران حرفی بزنند و حتی ترجیح می دهند نام خود را از این جریان بیرون بکشند. در نهایت رفع همه این نقایص در شرایطی فراهم می شود که خود متولیان دولتی بخواهند این موسیقی را از بن بست خارج کرده و ثبت کنند. امیدوارم تا زمانی که فرصت باقی است و هنوز راویانی زنده وجود دارند در جهت ثبت تاریخ موسیقی همت کنیم.