به گزارش خبرنگار مهر، بهجت افراز ملقب به امالاسراء، از بانوان مومن و انقلابی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اداره امور اسراء و مفقودین خدمت میکرد، چندی پیش در ۲۳ دیماه دار فانی را وداع گفت. او از سال ۱۳۴۲ با اندیشههای امام خمینی(ره) آشنا شده و از سال ۱۳۵۶ در اغلب تظاهرات ضد رژیم حاضر بود، ارادت ویژهای به رهبر و بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی داشت. او اشعار زیبایی در مدح امام خمینی سروده است.
آنچه در ادامه میخوانید چند قطعه از اشعار امالاسراء است که در کتاب خاطرات او که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده، منتشر شده است.
شعر اول درباره امام خمینی(ره)، در بهمن ۱۳۶۳ سروده شده و قطعه دوم مربوط به سال ۱۳۶۸ و بعد از رحلت امام(ره) است.
امام آمد
بهمن بهار ز عطر گل بوتراب شد/ گلشن بهنام پورعلی فتحباب شد/ افسانهی کیان ستمگردر انقلاب/از حمیت امام حبابی بر آب شد/فریاد یا مجیب همهی دلشکستگان/دربارگاه لطف الهی مجاب شد/ آمد امامومام وطن شاد همچو گل/ پرتوفشان زنور رخش آفتاب شد/ شام سیاه مظهر طاغوت رانده شد/ بدر تمام آمد و خوش ماهتاب شد/ پرتو فکند لطف خدا بر قلوبمان/ کاخ ستم ز آه سحرگه خراب شد/ بوی خوش امام به صحن و چمن رسید/ آب خلیج و بحر خزر چون گلاب شد/ چشمان ما زدیدن خورشید طالعش/ روشن چو روز از گذر آن سحاب شد/ چه خوش وزید باد بهاری به میهنم/ پیران ما ز عطر نسیمش شباب شد/برنامهی جنایت آمریکا و شوروی/ در وادی شرافت ایران سراب شد/ آن نغمهای که عرش برین را فراگرفت/ فریاد یا امام بود و همه در کتاب شد/ دادند این پیام ملائک بهر شهید/ شادان شوید کشورتان انقلاب شد/ امت به نغمه بود سراسر چو عندلیب/ از نکهت وجود گلش کامیاب شد/ بهجت امید دیدن این گل به گِل نبرد/ روح خدا چو دید حُسنمآب شد...
تقدیم به روح مطهر حضرت امام خمینی(ره)
ای جماران گو سخن از رهبرم/ قائد اعظم خمینی سرورم/ از نماز نیمه شبهایش بگوی/ از نیازش سوی معشوقش بگوی/ دیدهای اشکان چشمش نیمه شب/ دیدهای صدنالهاش در نیمه شب/ دیدهای فریاد او بر ظالمان/ چون علی شیر خدا بر کافران/ دیدهای مهر و عطوفتهای او/ دیدهای صدنالهاش در نیمه شب/ دیدهای فریاد او بر ظالمان/ چون علی شیر خدا بر کافران/ دیدهای مهر و عطوفتهای او/ لحن پر مهرش صلای رب او/ دیدهای امت براهش جان فدا/ گفتهاش این بود جز راه خدا/ راه دیگر راه وصل یار نیست/ یا رمنالله و جز او یار نیست/ صحبتش تنها خداوند جلیل/ عاشق ربش بر تر از خلیل/ دیدیش موسا صفت در کوه طور/ دیدیش عیسا چنان در مهد ثور/ همچو جد خود رسولالله بود/ هم و غمش لایزالالله بود/ از علی در کام دارد او زبان/ چون علی در راه حق بسته میان/ از حسن صبر و ظفر آموخته/ از حسین آوای عشق اندوخته/ مادرش زهرا براهش رهنما/ نور زهرا در رخش شمس سما/ زهد و سجاد و علوم باقری/ مکتب جدش رئیس جعفری/ همچنان موسی جعفر سالها/ زجر زندان میکشیدی با دعا/ از علی موسیالرضا آموخته/ راه تسلیم و رضا دلسوخته/ از تقی و از نقی و از حسن/ درسها میداد آن مرد کهن/ مهدی صاحبزمان بُد یار او/ یار او غمخوار او سالار او/ نایب بر حق مهدی آن عزیز/ رهبر مستضعفان، مشرک ستیز/ سوی عرش کبریایی رفته است/ شادمانه او به حق پیوسته است/ او دلش آرام و قلبش مطمئن/ نای لبیکش جواب ممتحن/ با امید فضل یکتایی جلیل/ داشت اندر سینه، قرآن دلیل/ راه بیپایان جنت را گرفت/ در کنار جد خود مأوا گرفت/ خاک غم برما نشست از هجر او/ قلب ما لبریز باد از مهر او/ آرزوی ما ز دادار کریم/ شوق دیدارش به جنات نعیم
شعری دیگر در مدح امام خمینی(ره)
سرود دلنشین و شاد رهبر/ کلامش پر طراوت چون پیمبر/ بگوش امتش پیوسته میخواند/ نوازشگر به روح خسته میخواند/ امید و شادی ما روی او بود/ سرور و بهجت ما خوی او بود/ دو صد افسوس ناگه دست تقدیر/ به قلبم آتشی زد بدتر از تیر/ امامم، قائدم، آرام جانم/ امیدم، رهبرم، تاب و توانم/ گرفت از ما و سوی لالهها برد/ به جنت بزم رزم لالهها برد/ ندا آمد ز مینو این ترانه/ خوش آمد روح یزدان شادمانه/ به باغستان ما جانانه آمد/ هزاران لاله را آلاله آمد/ صدف بگشوده شد دردانه آمد/ به جمع گوهران یکدانه آمد/ هلا، دلدادگان مکتب عشق/ شما آزادگان محضر عشق/ اگر دلداهای از دل جدا باش/ اگر آزادهای او را فدا باش/ فدا گردو فنا گرد و جدا شو/ به لذتهای جنت آشنا شو