آیت الله محمدتقی مدرسی گفت: رابطه ما با قرآن باید نزدیکتر شود، روح ما باید با روح قرآن انس بگیرد و همچنین زبان ما باید با الفاظ قرآن انس بگیرد.

اولین جلسه تفسیر آیت الله سید محمد تقی مدرسی بامداد امروز سه شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه در دفتر تهران وی برگزار شد. متن زیر گزیده مطالب مطرح شده در این جلسه است.

در این ماه مبارک رمضان که مهمان سوره هل اتی شده ایم از خدا بخواهید که توفیق بدهد تا سوره هل اتی که سوره اهل بیت(ع) است، شفیع ما در روز قیامت شود.

حتی از خداوند بخواهید که این سوره در همین دنیا هم شفیع ما شود، حتی در همین روزها وشب ها نیز شفیع ما گردد.

رابطه ما با قرآن باید نزدیکتر شود، روح ما باید با روح قرآن انس بگیرد. تکرار می کنم روح ما باید با روح قرآن انس بگیرد، زبان ما باید با الفاظ قرآن انس بگیرد، که بهتر است روح ما با روح قرآن انس بگیرد.

موضوعات سوره های قرآن

مکررا عرض کردم که هر سوره ای در قرآن یک موضوعات خاص به خودش را دارد و در موضوعات دیگر هم صحبت دارد. یعنی یک متشابهات در هر سوره داریم که با بقیه سوره ها تشابه دارد و دوم یک محکماتی است که فقط راجع به همین سوره است.

اصلا از کجا می فهمیم این سوره در رابطه به چه موضوع خاصی است؟ گاهی از روایات، گاهی از اسم سوره و گاهی از نظر آیات نخستین و خاتمه سوره استفاده می کنیم و متوجه موضوع سوره می شویم.

 و برای فهمیدن موضوع سوره ها راه های مختلفی است ولی باز هم نمی توانیم بگوییم فقط در این رابطه و موضوع است. چرا که درباره قرآن اصلا نمی توانیم مرز قرار بدهیم که این آیه درباره این موضوع است. از روشی که ما استفاده می کنیم، روش اهل بیت(ع) است، اما برخی مفسرین از نظر خودشان می گویند.

موضوعی در ذهن من آمده موضوع شکر است شکر تداعی مشخصی برای هر کسی دارد و ما باید از این تداعی های محدودی که کلمات در ذهن ما ایجاد می کند بپرهیزیم.

مثلا اگر به یک صحرا نشینی که یک گودال آب اطراف خیمه او هست، بگویید آب، او ذهنش به سمت آن گودال آب می رود،  اما اگر به یک دریا نورد بگویید آب او تصورش خیلی بیشتر از آن صحرا نشین است.

حالا در کلمه شکر ممکن است کلمه شکر را که بگوییم، ذهن تصور کند که انسان باید شاکر باشد. یا یک تصوری در ذهن ما باشد مثلا یک سجده شکر یا نهایت یک نماز شکر در تصور ما باشد. ولی معنی شکر اینها نیست!

 شکر در حقیقت ریشه یک درختی است که تمام یا اکثر فضایل میوه های آن درخت هستند که خدا در آیه ۲۴ سوره ابراهیم می فرماید: « کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ».

اگر در دل بنده این ریشه پیدا شد و فهمید شکر یعنی چه؟ و من باید چگونه شاکر باشم؟ صدق، صفا، ایمان، تقوا و تمام فضائل معنوی ثمرات آن علم به شکر است.

مشکل بزرگ ما بشر این است که خیال می کنیم، تمام این نعمت های بشر از آن خود ما است و یا اینکه ما مستحق این نعمت ها هستیم. در صورتی که اینجور نیست، این نعمت ها را خدا به شما به خاطر دلیل و هدف و غایتی مشخص عطا کرده است.

بشر باید خوب فکر کند که من چه بوده ام و چه شده ام و فردا چه خواهم شد؟ گاهی وقت ها برخی صحبت می کنند و یک برداشت اندازه خودشان در این زمینه می کنند که چنین نیست.

توصیه به تفکر همراه با تدبر در شنیدنی ها و مطالعات

توصیه می کنم، مطالبی که از من می شنوید یا جایی می خوانید، سریع از این مطالب رد نشوید، بلکه بعدها روی آن فکر کنید، تدبر و تأمل کنید، تا به جوهر مسئله برسید، آن وقت می فهمید این مطلب چه هست و بعد از فهمیدن آن به معرفت الهی دست می یابید که من چه بودم و چه شده ام؟

یک شمه من عرض می کنم؛ اصلا ما بشر چه بودیم؟ حدودا هفت هزار و هفتصد و اندی میلیون بشر روی زمین هست، اصلا چند نفر روی این مسئله فکر می کنند؟

اما آن چیزی که اهل بیت بیان کردند این است که لحظه اول خلق تقدیر الهی بوده است که در علم خداوند ما خلق شده ایم. این یک بحث فلانی پسر فلانی در فلان تاریخ به دنیا و فلان تاریخ فوت می کند و به بهشت یا جهنم می رود،همه در علم خدا نوشته شده است.

حقیقت شکر کردن

همانطور که در آیه اول سوره هل آتی آمده است که ما از عوالمی به این عالم آمده ایم، حالا که ما اینجوری بودیم و از آن عالم تا اینجا آمده ایم و به عالمی دیگر هم باید برویم، آیا اقتضای شکر ندارد.

 و آن هم چه شکری؟ احساس ربوبیت شکر است، احساس آن که خود ما چیزی نیستیم، این شکر است.

با یک لقمه خوردنی که در گلو گیر می کند، می میرید و فوت می شود، یا با چند پشه که شب سراغ شما بیاید تا صبح نمی توانید بخوابید و این نشان از هیچ بودن انسان دارد.ه

 اول خطابم به خودم است، که بتوانیم بفهمیم حقیقت ما چیسست؟ باید این نفس اماره را بتوانیم مهار کنیم. و خداوند در آیه ۴۰ سوره نازعات می فرماید: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَیٰ».

چطور این منم منم ها را، تعصب ها را، حزبی گرایی ها را کنار بگذاریم و این نفس را کنترل کنیم؟ تجلیات شکر در وجود بشر چگونه است و چطور می توانیم شاکر باشیم؟ یکی این است که همیشه در خطی باشیم که خدا ما را آفرید.

جوری دیگر به دنیا نگاه کنید، این عینک های سیاه و آلوده را کنار بگذارید و حقایق را ببینید. گاها برای بنده وشما در زندگی لحظات بوده که یک حالت شکرانه به ما دست داده که این حجت الهی است. اما آن حالت باید همیشه باشد و ادامه پیدا کند.

معنی «هل» در این سوره

در آیه اول این سوره خداوند می فرماید: « هَلْ أَتَیٰ عَلَی الْإِنسَانِ ....»، این هل یعنی آیا این چنین است که بر انسان وقتی گذشته که چیزی قابل ذکر نبوده است.

بعضی از مفسرین گفتند خدا می خواهد از شما اقرار بگیرید مگر این جور نبوده است. ما هم این قدر می فهمیم که نطفه بودیم. هل و کلمات استفهام هر جا ذکر می شود، معنای خودش را دارد اما از جایگاه صحبت مطالب دیگر استفاده می کنیم و اینجا به معنی تقریر است.

کلمه بعد در آیه خدا کلمه الانسان را فرموده است. کلمه انسان در قرآن به معنای طبیعت انسان است، این انسان طبیعت هر بشری است.

در ادامه آیه می فرماید: «... حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ...»؛ حین یعنی مقداری. به نظر من این کلمه که خدا فرموده دهر نه به معنای زمان بلکه دهر به معنای زمان طولانی است. یعنی دهر زمان هایی از آن گذشته است و همین تعبیر در دعای عرفه امام هم آمده است.

 از این آیه پیدا می شود که زمان های زیادی از ما گذشته که مذکور نبوده ایم، بلکه بودیم ولی در عدان مذکورات نبوده ایم. میلیون های سال دیگرهم شاید بیاید و به حالت اولیه برگردیم.