به گزارش خبرنگار مهر، علی دهباشی مدیر مسئول مجله بخارا در سی و هشتمین مراسمی که این نشریه ادبی برای بزرگداشت نویسندگان ، شاعران و معرفی ادبیات سایر ملل برگزار کرده است، در سخنان کوتاهی به تلاش هایی که نشریات مختلف ادبی ایران از جمله کلک و بخارا برای معرفی و توسعه ادبیات فارسی در کشورهایی مانند تاجیکستان و افغانستان انجام داده اند، پرداخت .
وی ادامه داد: اغراق نیست اگر بگویم که تنها نشریه ادبی بودیم که در طی هفده سال گذشته نه تنها ناشر آثار شاعران و نویسندگان تاجیک و افعانستانی بطور مستمر بوده ایم بلکه بیشترین مخاطب را در این دو سرزمین داشته ایم . تا آنجا که خبرنگار یکی از روزنامه های عصر در طی گزارش خود از دیدار از تاجیکستان نوشته بود " تهاجم فرهنگی کلک در تاجیکستان " و بعد اشاره کرد که در خانه نویسندگان و شاعران تاجیکستان دوره های مجله کلک را دیده است و عجبا به جای خوشحالی مصداق تهاجم فرهنگی را به ما نسبت داده بود .
دهباشی افزود: اکنون پس از گذشت هزاره ها می بینید که فرزندان مولوی ، بیدل ، بیهقی و رودکی گرد هم آمدند تا از ادبیات مشترک خود یاد کنند. شاید بتوان گفت که اگر توجه و درک واقعی از واقعیات زمانه ایجاد شود ما در آستانه آغاز تشکیل یک بازار مشترک فرهنگی در جغرافیای پهناور زبان فارسی هستیم .
سپس فرخنده حاجی زاده، داستانی با عنوان PIR خواند که روایتگر روابط عمیق فرهنگی دو کشور ایران و افغانستان بود.
در ادامه حسن انوشه ، سرپرست دانشنامه زبان و ادب فارسی نیز که تاکنون هشت مجلد آن به چاپ رسیده و جلد نهم آن نیز زیر چاپ است گزارشی مختصر از چگونگی تدوین جلدی از این دانشنامه که مختص زبان و ادبیات افغانستان است ارائه کرد .
وی با اشاره به تلاش های صورت گرفته برای معرفی شاعران، نویسندگان و ادب پژوهان و اصطلاحات خاص ادبی افغانستان ، گفت : در این مجلد کتابهایی معرفی شده است که تا امروز کسی در ایران آنها را نشناخته است . کار ما در این راه هم آسان و هم سخت بود؛ در دوره حاکمیت کمونیست ها بیش از سه میلیون افغانی در کشور ما ( ایران) زندگی می کردند و در میان آنها جوانانی بودند که ذوق و قریحه نویسندگی خوبی داشتند و توانستند در شهرهای ایران مانند مشهد، قم و تهران دفاتر نشری دایر کنند و آثار شاعران افغانی را آنجا منتشر کنند .
این پژوهشگر در بیان دشواری های کار تدوین جلد مربوط به ادبیات افغانستان نیز افزود : در همین دوره و نیز دوره جنگ های داخلی و پس از آن متاسفانه بسیاری از مراکز فرهنگی این کشور مورد هجوم قرار گرفت و می توان گفت که اصلا کتابخانه و دانشگاهی باقی نمانده بود تا بتوان آثار موجود در آن را مورد بررسی قرار داد .
انوشه ادامه داد : کتابخانه ها یا به غارت رفته بودند و یا منابع شان در بازار سیاه کشورهای دیگر به فروش می رسید . با این وجود توانستیم این مجموعه را گردآوری کنیم و به چاپ برسانیم . خوشبختانه هنوز یک سال از چاپ نخست آن نگذشته بود که کتاب به چاپ دوم و سوم رسید .
وی در پایان سخنانش با نزدیک خواندن فرهنگ دو ملت ایران و افغانستان، از زحمات احمد مسجد جامعی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی درحمایت از تدوین دانشنامه زبان و ادب فارسی قدردانی کرد .
سپس ضیاء قاسمی از شاعران افغان ، پیام رهنورد زریاب، نویسنده برجسته این کشور و از بنیانگذاران کانون نویسندگان افغانستان را قرائت کرد .
زریاب در پیامش با ابراز مسرت از برگزاری شب ادبیات افغانستان، زبان و ادبیات فارسی را حلقه گردآورنده نویسندگان و شاعران ایرانی و افغان خوانده بود .
حورا یاوری پژوهشگر مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا نیز در شب ادبیات افغانستان بالندگی، ادبیات داستانی و رمان در این کشور و حضور نویسندگان افغان در فهرست برندگان جوایز مختلف ادبی جهان و منطقه ای در چند سال اخیر را نشانه ای از شکوفایی این عرصه نامید و در بررسی خود از سیر تحول ادبیات این کشور گفت : نگاهی کلی به ادبیات نوین افغانستان و ایران نشان می دهد که این دو کشور بسیار به هم شبیه و همسان اند و در واقع می توان گفت که پیدایش و گسترش جریان داستان نویسی مدرن در کشورهایی مانند ایران، افغانستان ، مصر، سوریه ، یونان و نیز کشورهای غربی از سابقه یکسانی پیروی کرده است .
دبیر بخش ادبیات فارسی دانشنامه ایرانیکا عوامل موثر در پیشرفت جریان داستان نویسی را رشد صنعت چاپ ، آسان تر شدن ارتباط نویسندگان با یکدیگر، پیدایش حکومت های مرکزی و اشاعه مفاهیمی مانند آزادی، انتشار و فروپاشی آهسته و تدریجی ساختارهای سنتی زندگی برشمرد و افزود : طرح پرسش های هویتی با پیدایش جریان داستان نویسی مدرن در افغانستان همزمان بوده است . البته اینها تنها منحصر به رمان نیست و ساختارهای حماسی نیز از این مفاهیم تاثیر پذیرفته است و در واقع این گونه نیست که روایتی (ژانر) مانند حماسه عمرش به پایان رسیده باشد . بلکه تمامی این ژانرهای ادبی در پیوند با همدیگر جریان های مستمر ادبی را شکل داده و می دهند .
سپس محمد حسین محمدی ، نویسنده و پژوهشگر افغان در سخنانی به بررسی تاریخی تحول ادبیات داستانی در این کشور پرداخت و گفت : شاید از چاپ نخستین داستان واره ها در کشور من بیش از 70 سال می گذرد اما در این مدت فراز و فرودهای زیادی را دیده ایم . در داستان های دهه های 30 و 40 رویکرد اجتماعی کمرنگ وجود داشت و این گونه جا افتاده بود که روشنفکر کسی است که داستان می نویسد اما متاسفانه بسیاری از این آثار حتی نتوانستند داستان های پیش از خود را پشت سر گذارند .
برنده جایزه ادبی گلشیری در سال 83 ادامه داد : با روی کارآمدن کمونیست ها در سال 57 رئالیسم به عنوان تنها شیوه نوشتن تجویز شد و حکومت با ایجاد اتحادیه نویسندگان افغانستان این موضوع را دیکته می کرد که نویسندگان نباید برخلاف آرمان های حزب حاکم بنویسند . داستان های این دوره نیز کماکان ضعیف اند اما نویسندگانی هم بودند که تن به این شعارها نمی دادند و داستان خوبی نمی نوشتند .
نویسنده کتاب هایی مانند انجیرهای سرخ مزار و فرهنگ داستان نویسی افغانستان در پایان سخنانش با ابراز امیدواری نسبت به فعالیت نسل جدید نویسندگان این کشور گفت : خوشبختانه هنوز نویسندگانی هستند که تاثیرگذار می نویسند و این نشان می دهد که نبض داستان نویسی افغانستان همچنان می تپد .
در پایان این مراسم فیلمی از کارگردان افغان ، موسی زکی زاده با عنوان زمستان در کابل به نمایش درآمد .
به گزارش مهر، در مراسم شب ادبیات افغانستان نویسندگان و شاعرانی مانند سید علی صالحی، سیمین بهبهانی، علی عبداللهی و کامیار عابدی نیز حضور داشتند .