خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: سلسله اعتراضات مردمی به سیاستهای نژادپرستانه ایالات متحده آمریکا به دنبال قتل جورج فلوید، در نقاط مختلف این کشور همچنان ادامه دارد.
در طول اعتراضات مردمی، مقامات آمریکایی نه تنها به دلیل جنایتهای نژادپرستانه خود عذرخواهی نکردهاند، بلکه شماری دیگر از سیاهپوستان در این کشور را به قتل رساندهاند. این درحالی است که موج احساسات ضد نژادپرستی به دیگر کشورها نیز کشیده شده است و در کشورهایی نظیر انگلیس، مردم علیه سیاستهای نژادپرستانه به پا خاستهاند.
در این ارتباط «خوان آلبرتو سانچس مارین» نویسنده و تحلیل گر امور بین الملل از کلمبیا به خبرنگار مهر گفت: جهان هر از گاهی شاهد خشونتها و وحشیگریهای نژادپرستانه از سوی نیروهای پلیس امریکا است، ولی چندی بعد همه چیز به روال سابق باز میگردد و اقدام جدی برای مبارزه با این گونه اقدامات نژادپرستانه صورت نمیگیرد. اما در مورد قتل فلوید، این بار میبینیم که تعداد زیادی سفیدپوست هم در میان معترضان حضوردارند و به گسترش نژادپرستی که عامل اصلی آن هراس دولت آمریکا از اتحاد مردم است، واکنش نشان میدهند. این میزان حضور سفیدپوستان بی سابقه است.
وی اظهار داشت: «جورج فلوید» مرد سیاه پوست امریکایی که در ۲۵ می گذشته توسط یکی از نیروهای پلیس این کشور کشته شد، موجی از اعتراضات در داخل امریکا و همچنین در سایرکشورهای دنیا به همراه داشته است. این نیروی پلیس پس از دستگیری «فلوید» با قرار دادن زانوی خود روی گردن وی اقدام به خفه کردن این جوان سیاه پوست نمود.
این کارشناس رادیو اسپانیایی معاونت برون مرزی افزود: فلوید بیش از یک آمریکایی- آفریقایی یک آفریقایی است که زیر زانو افسران پلیس وحشیانه کشته شده است. اتفاقی که برای او افتاد، بیان اندیشهای است که مدتها در ذهنیت شمار زیادی از آمریکاییها شکل گرفته است، که منجر به ایجاد حس ترس و نفرت شده است. سه مکانیسم کنترل توسط نخبگان و رهبران امریکا مورد استفاده قرار میگیرد که یک استراتژی برای حفظ و گسترش قدرت و ثروت آنهاست و شکی نیست که این سه مکانیسم از همان ابتدای تأسیس دولت امریکا در خدمت ساختار این کشور بوده است.
وی ادامه داد: جامعه امریکا جامعهای است که به درآمد و استانداردهای زندگی علاقه نشان میدهد. نژاد پرستی نمایش روشنی است از پیوند باستانی ترس و نفرت در این جامعه که به طرز ماهرانهای از ردهها و طبقات بالای امریکا آغاز میشود. آموزش و پرورش، قوانین، اخلاق، نهادها و هالیوود وظیفه اشاعه و تحکیم کینهها و تحقیرها در لایههای جامعه را بر عهده داشتهاند، که دست آخر مردم متقاعد شدهاند که آنها عجیب و غریب و حتی برتر از دیگران هستند. این تصورات توهم گونه توسط اربابان سیاسی امریکا، دلالان وال استریت و نخبگان اقتصادی ایجاد میشود. همگی اینها باعث میشود در میان طبقه متوسط جامعه افکار تمایزگونه ای ایجاد شود و همواره این طبقه نسبت به از دست دادن چیزهایی که اساساً آنها را ندارد هراسان است و حاضر است برای به دست آوردن حداقل قدرت، یک سری مزایای ساختگی و حتی نوعی غرور احمقانه از مردم طبقات زیرین جامعه که خود نوعی قربانی هستند متنفر باشد.
مارین افزود: نژادپرستی در میان برخی ملتها به ویژه در مورد ایالات متحده طبیعی است، کشوری که این مسئله در عمق ساختار آن شکل گرفته است، بالاتر از همه، پیشرفتهای آن در چارچوب نظام سرمایه داری و به عنوان قدرت برتر جهانی.
وی تأکید کرد: اما این چشم اندازی است که هیچ ارتباطی با واقعیت تاریخی ندارد. در حقیقت، در مقدمات این تحول، بردههای سیاه و و سفید پوست در کنار یکدیگر متحمل سختیها و دشواریهای زیادی میشدند و حتی وقتی فرصت ایجاد میشد، با هم فرار میکردند. مراکز قدرت هر چه بیشتر طبقات زیرین جامعه را تحت فشار قرار میدادند بر قدرتشان افزودهتر میشد، ثروت بیشتری را انباشته میکردند و در نهایت فقرا و بردهها را بیشتر تحت کنترل خود قرار میدادند. آنها همواره از جذابیت جنسیتی میان نژادها واهمه داشتند و این مسئله در اسناد تاریخی آمده است.
نویسنده و محقق رادیو اسپانیایی با اشاره به وجود عامل ترس در میان نخبگان آمریکا در دورههای مختلف اضافه کرد: آنها نژادپرستی را دستاویزی برای جلوگیری از اتحاد اقشار مختلف جامعه یعنی بردههای سیاه و سفیدپوستان فقیر مورد توجه قرار دادهاند. بله، نژادپرستی، استراتژی برای جلوگیری از یورش احتمالی این اقشار فقیر و در کنار هم جمع شده، همواره مورد تأیید رهبران و نخبگان سیاسی امریکا بوده و هست. این یکی از مکانیسمهای تقسیم بندی اجتماعی است که از آن زمان به بعد به کار برده شد و قرنها بعد نیز برای قدرتهای مستقر در سطوح مختلف همچنان کارایی داشته و دارد، البته تا کنون، چون در حال حاضر چیزهایی تغییر کرده است.
خوان آلبرتو سانچس مارین ادامه داد: اگرچه استراتژی نخبگان همچنان یکسان است، اما در برخی از پایگاههای اجتماعی، حداقل در موردی که این بار مردم به خیابانها ریختهاند، با حضور گسترده آمریکاییهای سفیدپوست، به اتفاق، ترکیبی نژادی ایجاد شده است. چیزی که تا مدتهای زیادی دیده نشده بود. بله، قتل فلوید، عرصه نمایش نفرت و نژاد پرستی است که در تصاویر تلویزیونی ثبت شده است، واقعاً این مسئله محرک ظهور آزارهای اجتماعی عمیقی است که سالها روی هم انباشته شده است. جمعیت سیاه پوستان نه تنها در جامعه امریکا دیده نمیشود بلکه آنها انکار شده و مورد ظلم و ستم قرار میگیرند. وضعیت مردم فقیر نیز به همین منوال است در کشور مدعی دموکراسی، محرومیت و نیاز، مستقل از رنگ پوست، عقاید مذهبی و ایدئولوژیها در بین تمامی مردم فقیر مشترک است.
آلبرتو سانچس با اشاره به نهادینه شدن نژاد پرستی در جامعه آمریکا بیان کرد: به نظر میرسد که شهروندان آمریکایی، بعد از گذشت سه قرن، تاکتیکهایی را که توسط مهاجران ثروتمند سفید پوست به منظور تأمین نیروی کار تحمیل شده بود کاملاً پذیرفتهاند و آنها را به خوبی میشناسند. این در واقع روشی برای ممانعت از متحد شدن اقشار جامعه است در کشوری بدنام به نام ایالات متحده امریکا.
نویسنده و محقق امور بین الملل اهل کلمبیا در خصوص اتفاقات اخیر و عملکرد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا برانتخابات ماه نوامبر و شانس مجدد وی برای پیروزی بر رقبا گفت: مطمئناً همه چیز به اقداماتی که ترامپ در واکنش به این اعتراضات اتخاذ خواهد کرد بستگی دارد. واضح است که بر روی انتخاب مجدد وی تأثیر منفی خواهد گذاشت. مدیریت ضعیف مبارزه با بیماری کووید -۱۹ نیز پیش بینی موفقیت ترامپ در انتخابات را کاملاً بر هم زده است.
مارین ادامه داد: به نظر من رئیس جمهور، عادت کرده است که توجهها را به خود جلب کند، بازتابهای رسانهای موضوع هر چه باشند، چه به نفع وی چه به ضررش، در کل به نظر میرسد این بار ترفندها چندان خوب عمل نکردهاند. البته، ترامپ طرفداران خاص خود را دارد که از این اوضاع نژادپرستانه بسیار راضی هستند. نژادپرستانی که خنجرها ی خود را بر روی طبقات و گروههای جامعه می کشند. اینها رأی دهندگان وی هستند، ترامپ این مسئله را به خوبی میداند و از این تعصبات شدید کمال استفاده را میکند.
تحلیل گر کلمبیایی افزود: نکته مهمی که باید بدان توجه کرد این است که بر خلاف اعتراضهای دورههای قبل، مانند اعتراضهای دهه ۶۰، این بار ما شاهد حضور شمار زیادی از سفید پوستان در خیابانها هستیم. این جمعیت سفید پوست که زمانی به ترامپ رأی داده بود البته نه به دلایل نژادپرستانه بلکه به دلیل وعدههای اقتصادی و اعتماد به وعدههای انتخاباتی، ترامپ را انتخاب کرده بودند که باید گفت بسیاری از این وعدهها عملی نشده و حال این رأی دهندگان احساس طرد شدن و بی اعتمادی دارند.
وی ادامه داد: ترامپ یک روش نامناسب برای مقابله با اپیدمی ویروس کرونا در نظرگرفت، و حال تلاش میکند تا با سو استفاده از اعتراضات اجتماعی، ضعف مدیریتی خود را در برخورد با کرونا مخفی نگه دارد، و به نظر میآید هر روز که میگذرد اوضاع بدتر خواهد شد. گذشته از قصههای دروغین ترامپ در مورد رشد اقتصادی ایالات متحده در ابتدای سال میلادی، واقعیت این است که اوضاع دراین کشور قبل از ورود اپیدمی از مدتها قبل بسیار متشنج بوده است. واقعیت این است که این اپیدمی دیوار تبعیض نژادی در جامعه امریکا را به حرکت در آورده است.
خوان آلبرتو سانچس مارین در پایان با اشاره به نوسان و افزایش نرخ مقایسهای بیکاری در دو ماه فوریه و مارس ۲۰۱۹ گفت: ما در مورد بیش از چهل میلیون بیکار صحبت میکنیم؛ در کشوری که خود را توسعه یافته میداند. برای هر اقتصاد سالمی، این آمار نشانگر یک آسیب جدی است. برای اقتصاد در بحران، بدهکار، فریبکار و عمیقاً نابرابر این آمارها واقعاً نشانه ننگ و بدبختی است. به خصوص وقتی که این کشور با یک مقابله جهانی روبرو شده باشد، این همان چیزی است که به صورتهای مختلف خود را نشان داده است، جنگ تجاری با چین، خروج ازمعاهدات مختلف، نادیده گرفتن قوانین بین المللی و اتخاذ اقدامات غیراخلاقی علیه کشورهایی که تسلیم زورگوییهای امریکا نمیشوند. بنابراین در اوج بحران اقتصادی، ما با رئیس جمهوری روبه رو هستیم که از موفقیت در انتخابات آتی ناامید خواهد بود.