محمدحسین لطیفی فیلمسازی است که ژانرهای مختلف را در سینما و تلویزیون تجربه کرده و معتقد است یک دغدغه از میان تجربه‌های مختلف برایش اهمیتی ویژه دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، در کارنامه کارگردانی لطیفی نام پنج فیلم به چشم می خورد. "سرعت"، "عینک دودی"، "دختر ایرونی"، "خوابگاه دختران" و "روز سوم" آثار سینمایی این فیلمساز هستند که مجموعه های تلویزیونی موفقی چون "وفا" و "صاحبدلان" را هم در کارنامه ثبت کرده است.

با نگاهی به آثار سینمایی او به نظر می آید حداقل در این چند فیلم مولفه مشترک و به نوعی شخصی که بتوان امضا ویژه لطیفی را به آن نسبت داد، به چشم می خورد. خودش در پاسخ به این پرسش معتقد است همان گونه که هر انسانی چند دغدغه مختلف دارد که در آن میان یکی از بقیه برجسته تر است، او هم در هر کدام از فیلم هایش به یکی از دغدغه هایش پرداخته است.

اکشن و هیجان در "سرعت"، کمدی در "عینک دودی" و "دختر ایرونی"، وحشت و کمدی در "خوابگاه دختران" و دفاع مقدس و دغدغه های ارزشی در "روز سوم". در این میان او "روز سوم" را برخاسته از دغدغه های مهم و اهم خود می داند و ابایی ندارد از تجربه کردن.

روز سوم

"سرعت" با فیلمنامه ای از حسن نجاریان، مهرداد خوشبخت و حمیدرضا محسنی به مسابقات رالی و اتومبیلرانی می پرداخت. فیلمی اکشن و مهیج که به جهت پرداختن به این وجه تازگی خاصی در زمان خود داشت و بدل به فیلمی شد که ادعایش هم چندان زیاد نبود. فیلمی با تکیه بر قصه ای کلیشه ای و مطابق با فیلمنامه های اینچنینی که الگویی خاص دارند و معمولاً بر مبنای رقابتی چیده می شوند که به رویارویی دو قطب می انجامد.

پرداختن به جنگ و دفاع مقدس از حاشیه هایی است که به خاطر ایرانی کردن قصه، روابط و مسائل آدم ها وارد فیلم شده و نهایتاً جذابیت های بالقوه مسابقه، رالی و ... باعث شد فیلم بدون آنکه ارزش هنری خاصی برای سازنده اش به ارمغان بیاورد، دیده و به عنوان فیلمی برای ورود به سینما در کارنامه لطیفی تحلیل شود.

"عینک دودی" با فیلمنامه ای از اصغر عبداللهی نویسنده مستقل سینمای ایران ساخته شد. یک کمدی که در زمان خود توانست مخاطب را به سینماها بکشاند و از قابلیت های زوج معتمدآریا ـ طهماسب استفاده خوبی کند. فیلم توانست با یک قرینه پردازی سهل بین زوج های حاضر در فیلم، به نوعی این سهل بودن را در وجوه کمدی کمرنگ کند.

به علاوه جذابیت کلیشه زدایی از برخی تیپ ها و پایان تا حدی غیرقابل پیش بینی از نقاط قوتی بود که "عینک دودی" را واجد امتیاز کرد. به عنوان مثال تیپ لمپن و جاهل که معمولاً قطب منفی فیلم هاست با وجود پررنگ نمودن وجوه لمپنی وی کاراکتری منفی نیست و در انتهای فیلم دختر هم متوجه می شود به او علاقمند شده. به این ترتیب لطیفی و فیلمنامه نویس او سعی کرده اند با تیپ های هر چند کلیشه، کلیشه ای رفتار نکنند و عرصه کمدی را برای تلطیف برخی رفتارهای منفی چون خودکشی، ازدواج اجباری و ... به کمک بطلبند که نتیجه خوبی هم داده است.

حتی فیلم را می توان به نوعی هجویه فیلم های فمینیستی چون "هزاران زن مثل من" رضا کریمی یا عمده فیلم های تهمینه میلانی محسوب کرد. زنی که می خواهد با وکیل گرفتن حقش را از مرد بگیرد و زنان دیگر را هم علیه مردان می شوراند و اصولاً هر جمع زنانه ای که به اندیشه براندازی مردان تشکیل می شود و ... در انتها همسویی با مردانی که علیه آنها بسیج شده بودند این هجویه را تکمیل می کند.

"دختر ایرونی" با فیلمنامه ای از ایرج طهماسب و با تکیه بر ایده ای جذاب و سنت شکن در جامعه هنوز سنت زده ایران ساخته شد. فیلمی که با بهره بردن از حضور ستارگانی چون هدیه تهرانی و امین حیایی در نقش کاراکترهای اصلی توانست در قالب کمدی این رفتار سنت شکنانه را باورپذیر جلوه دهد.

خواستگاری رفتن دختر برای یک پسر رفتاری است که در فرهنگ عامه و خاصه ایران عملی غیرقابل هضم تعبیر می شود و حضور بازیگران در قالب این شخصیت ها و طراحی و پیچش های داستانی توانست این رفتار را شدنی و امکانپذیر جلوه دهد. "دختر ایرونی" از نگاهی دیگر به بازی در بازی شخصیت های اصلی مانند علی شوتی و مریم می انجامد که هر کدام به مصالحی دیگری را به بازی می گیرند و طراحی خاص قصه و پرداخت آن موجب لو نرفتن کاراکترها و در نتیجه گره گشایی کارآمد می شود.

"خوابگاه دختران" هم با فیلمنامه ای از ایرج طهماسب ساخته شد. این فیلم پس از "شب بیست و نهم" حمید رخشانی، دومین فیلم ایرانی در ژانر وحشت است که با صلاحدید سازندگان به تلفیقی از کمدی و وحشت رسیده است. فیلم با تکیه بر مولفه های ایرانی وحشت، به ترس آفرینی از نوع ایرانی می پردازد و از مقوله جن، ناپدید شدن دختران در شب عروسی و ... نهایتاً به قاتل زنجیره ای می رسد که عامل عینی ترس آفرینی است.

فیلم به گونه ای پاسخ عینی و واقعی به ترس ایجاد شده می دهد و آن را واگذار به ماوراء و روح نمی کند. هر چند از پرداخت کمدی فیلم به عنوان محملی استفاده شده که اطمینان نداشتن نویسنده و فیلمساز را از نوع برخورد مخاطب با فیلم نشان می دهد، این رویکرد به خاطر متکی بودن بر یک بازیگر طنز (مجید صالحی) یک وجهی شده است.

"روز سوم" را لطیفی سال 85 با فیلمنامه ای از مهدی سجاده چی درباره حصر خرمشهر با موضوعی مستند ساخت. فیلمی که با قرار گرفتن در مقطع روزهای سقوط خرمشهر به نوعی دفاع مقدس ایران را نشانه می رود، ولی واقعیت این است که جنگ ایران و آنچه دفاع مقدس را ویژه ایران و ایرانی کرد در فیلم کمترین حضور را دارد. به راستی اگر چند مولفه ابتدایی چون اسم بردن از جهان آرا و وقوع قصه در خرمشهر در حال سقوط را از فیلم بگیریم، دفاع مقدس کجاست؟

فیلم بدون آنکه اثری نمادپردازانه باشد و چنین تلقی از آن شود، قصد دارد از سمیره نمادی از مام وطن بسازد تا رها کردن جنگ و نجات او از سوی سربازان ایرانی بدل به دفاع از میهن شود. اما مسئله این است که این وجه نمادپردازانه در کلیت اثر به چشم نمی خورد و نمی توان به چنین تعبیر فرامتنی هم از آن رسید. به علاوه قصه نقاط خالی دارد که به محدودیت های سینمای ایران بازمی گردد و از جهت دراماتیک به آنها پرداخته نشده است.