به گزارش خبرگزاری مهر، مالزی یکی از کشورهای معروف و پیشرفته اسلامی است که در دهههای اخیر شهرت یافته و به عنوان پیشرفتهترین و مرفهترین کشور اسلامیای شناخته شده است که توسعه نسبتاً متوازن و پایدار را تجربه میکند.
به دلیل همین پیشرفت روز افزون و امنیت پایدار، آن کشور در سالهای اخیر نخست ریاست سازمان کنفرانس اسلامی سپس ریاست کشورهای عدم تعهد را به عهده داشته است. در منطقه و مسائل بینالمللی نیز نقش این کشور افزایش یافته و در دهههای اخیر از دو خطر بزرگ بحران اقتصادی جنوب شرق آسیا و زلزله ویرانگر سونامی در سال گذشته نیز کمترین آسیب را دیده است. از این رو بر خلاف بسیاری از همسایگان خویش، روند رو به رشد اقتصادی و سیاسی خود را همچنان ادامه میدهد (یاوری، ۱۳۷۱: ۲۴۷).
این کشور در جنوب شرق آسیا واقع شده است. کشور تایلند در شمال و اندونزی در جنوب شرق آن قرار گرفتهاند. دریای چین در شرق و اقیانوسهای هند و آرام در جنوب و شرق آن موقعیت دارد.
مساحت کشور ۳۳۰۴۳۴ کیلومتر میباشد و مرکب از سه جزیره مهم ساراواک، مالایا و صباح است. سواحل شرقی آنکه به دریای چین جنوبی مشرف است به تعدادی جزایر و تخته سنگهای مرجانی ختم میشود. مهمترین راه ارتباطی اقیانوس هند و اقیانوس آرام، تنگه مالاکا، در سواحل غربی آن واقع شده است این سواحل بدون بریدگی و بعضاً دارای باتلاق میباشند که برای تأسیسات بندری مساعد نیست.
رودهای معروف آن «پاهانگ» و «کلانتان» نام دارند که به دریای چین جنوبی میریزند. این کشور دارای آب و هوای استوایی بوده ۷۵% خاک آن را جنگلهای استوایی پوشش میدهد. آب و هوای آن در کل گرم و مرطوب است و در معرض وزش بادهای «موسون» قرار دارد. با این همه، پوشش گیاهی شبه جزیره، جنگلهای انبوه و همیشه سبز استوایی است. در واقع متراکمترین پوشش گیاهی آب و هوای مناطق گرم و مرطوب را میتوان در مالزی مشاهده کرد. ترکیب گیاهی مالزی در شمار غنیترین نوع در جهان است و حدود ۸۰۰۰ گونه گیاهی که ۲۵۰۰ نوع آن درخت است در مالزی میروید. میزان تراکم پوشش جنگلی و گیاهی به گونهای است که غالباً مانع از تابش نور خورشید به زمین میشود، هر چند در دهههای اخیر وزش بادهای شدید و طوفانهای استوایی به قسمتهایی از آن آسیب جدی وارد کرده است (مالزی، ۱۳۷۳: ۴۸).
مالزی گذرگاه اصلی و مهم در آبهای جنوب شرقی آسیا است و این موقعیت باعث شده اقوام و نژادهای مختلف از نقاط دیگر آسیا به سوی این سرزمین هجوم آورده و در کل چهار گروه عمده نژادی و قومی را به وجود آورند و ارانگ اصلی، مالایو، چینی و شبه قارهای «هند» در آن سکنا گزینند.
گروه ارانگ اصلی از لحاظ کمیت کوچکترین گروه قومی بوده و به سه گروه عمده کوچکتر تقسیم میشوند: جاکیون، سمانگ و سنویی. این گروهها از لحاظ دینی و فرهنگی نیز همگونی ندارند. شماری از آنان اسلام آوردهاند و بقیه که بیشترشان را شامل میشود پیرو مذاهب سنتی هستند.
قوم مالایو که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و به لحاظ سیاسی مهمترین قوم کشور شمرده میشوند، قویاً به اسلام معتقد و دارای فرهنگ و زبان و دین مشترک میباشند. دین اسلام مهمترین مؤلفه فرهنگی و ویژگی این قوم است.
قوم دیگر در مالزی یعنی چینیها خود به هفت گروه کوچکتر تقسیم شده و در برخی استانها تا یک سوم جمعیت را به خود اختصاص میدهند. قوم چهارم از مردمان شبه قاره «هند» هستند که هندی، پاکستانی و سریلانکایی میباشند و حدود ده درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
در مورد اقوام کشور این نکته قابل یادآوری است که جزایر مختلف از لحاظ تنوع قومی شرایط یکسان نداشته و جزایر شرقی یا مالزی شرقی از حیث تنوع بیشتر دارند و در حقیقت دو جزیره ساراواک و صباح، حدود ۲۵ گروه قومی را در خود جای دادهاند.
قبل از اسلام وحدت نژادی و فرهنگی و سیاسی در مالزی شکل نگرفته بود و مردم جزایر مختلف و چه بسا جزیره واحد دارای ناهمگونی فراوان بوده و نقاط اشتراک چندانی نداشتند. دولت بزرگ و امپراتوری واحد نیز در آن سرزمین شکل نگرفت تا از لحاظ سیاسی تعامل اقوام گوناگون را هر چند به گونه ظاهری تسهیل نموده، زمینه هماهنگی و روابط اهالی را فراهم نماید. حکومتهای کوچک نیز بسا منافع خود را در تضاد بیشتر و فاصله عمیقتر مردم منطقه میدیدند و در صدد رفع شکافها و فاصله بر نمیآمدند.
شرایط تجاری جزایر مالزی و سودآوری محصولات کشاورزی و حاصلخیزی آن باعث شد تا تاجران مسلمان از جنوب و غرب آسیا وارد آن سرزمین شده، روابط نزدیک و پایداری را با مردم محلی برقرار نمایند. برخی از آنان به تدریج سکونت دائمی را در آنجا اختیار کرده و شماری پس از خود جذب آن دیار کردند.
با افزایش این مهاجران، مردم مالزی به اسلام آشنا شدند و با توجه به جهاندیدگی، خردورزی و تفوق فرهنگی مسلمانان، روند جذب قوم عمده و نسبتاً برتر مالزی (مالایو) به اسلام به روش مسالمت آمیز و فرهنگی آغاز شد و پس از ورود تعدادی از آنان، تبلیغ و ترویج این آئین در میان اهالی آن شکل گرفت و روز به روز افزایش یافت.
با توجه به حکومتهای محلی کوچک، به زودی اسلام خود را در رأس حاکمیت یافت و به عنوان دین رسمی برخی حکومتها جلوه گر گردید. هند که با وجود ورود زود هنگام اسلام به آن هم چنان به عنوان دین اقلیت و مهاجمان تلقی میگردید، در مالزی سرنوشت دیگری پیدا کرد. (همان)
ورود فرهنگی اسلام در مالزی که در قالب مهاجرت مسلمانان بازرگان، تعامل مالایوها با مسلمانان و پذیرش اسلام و تبلیغ و دعوت مردم به اسلام چهره بست، نخستین تفاوت بین ورود اسلام در جنوب شرق آسیا و لشکرکشی مسلمانان به جنوب آسیا یعنی هند بود. لشکرکشی به شبه قاره هند این مزیت را داشت که ورود اسلام و تلاشهای مسلمانان را در آن ناحیه مورد ثبت و ضبط مورخان و تمجید شاعران و اهتمام فقها و مباهات خلفا و سلاطین قرار داد و به این منطقه هویت تاریخی بخشید، اما در مجموع پی آمدهای فراوان در پی داشت و گاه همزمان با پیشروی ظاهری مسلمانان، حضور اسلام به چالش کشیده میشد (داوودی: ۱۸۵ و ۲۲۱).
ورود فرهنگی و مسالمت آمیز اسلام در جنوب شرق بدان جهت از پیشینه روشن و مستند تا حدودی محروم است که چنین ورودی معمولاً با آهستگی همراه است و به دلیل نامحسوس بودن آن تا سالها بعد مورد اهتمام اهل قلم قرار نمیگیرد، چنان که اهل سیاست نیز یا از آن بی خبرند و یا بدان رغبت نشان نمیدهند.
رویکرد مردم مالزی به اسلام نیز با مردم هند متفاوت بود. در هند اسلام از سوی مردم مستضعف و عمدتاً فقیر پذیرفته شد و اهل دانش، سیاست، فرهنگ و صنعت و هنر یا جزیه پذیرفته بر آئین خود ماندند و یا به سوی مناطق جنوبی هند کوچ نموده و تمدن و فرهنگ هندی را بدان حوزه انتقال دادند. در عمل تا سالیان طولانی، اسلام آئین وارداتی و از خارج شناخته میشد که افراد بی بضاعت بدان روی میآوردند یا ترسوها زیرضربت شمشیر بدان اقبال نشان میدادند. اما در مالزی این طبقه فرهنگی، اشراف، بازرگانان و پیشقراولان اجتماعی بودند که اسلام را پذیرفته و به عنوان یک فرهنگ متعالی و رویکرد فرهنگی تکاملی و شایسته حیات انسانی و مترقی بدان اقبال نشان داده و به تدریج آن را باور نمودند (گلی زواره، ۱۳۷۸: ۲۵۹).
در حوزه جنوب شرقی آسیا، ورود اسلام مساوی پیشرفت روزافزون مردم، رهیدن از دام انواع باورهای خرافی و تفرقه انگیز، کسب هویت ملی و همبستگی عمیق و فرهنگی عاطفی مردم و پیوستن آن ملت به اقیانوس جهان اسلام تلقی گردید و کمترین تخریب، ویرانی، کشتار و غارتگری حتی توسط فرماندهان بریده از مرکز و یا حاکمان خودسر با سپر قرار دادن این آئین آسمانی و معجزه جاویدان الهی به وقوع نپیوست. اسلام نه تنها مردم یک جزیره را به هم پیوند زد بلکه جزایر از هم جدا و گاهی در مقابل هم را شیرازه بند گردید و در هماهنگی و یکدستگی و هویت واحد دینی و اسلامی آنها اثر ژرف گذاشت.
اسلام هر چند در قرنهای دوم و سوم هجری وارد این خطه گردید، حضور گسترده و پیشرفت اصلی آن را از قرن پانزدهم میلادی یا نهم هجری به بعد دانستهاند و به نظر میرسد در این فرایند مهم، حکومت قدرتمند مغولان کبیر در هند و سلسله مهم صفویه و عثمانی در غرب، بر جهان اسلام بی تأثیر نبودهاند.
اسلام به تدریج تقریباً همه مردم مالزی را به خود جذب نموده ولی از آنجا که این ناحیه همواره در معرض هجوم مهاجران و ورود اقوام چینی، هندی و دیگران بود، اقلیتهای جدید بودایی، هندویی و در سالهای استعمار مسیحی در آن پدید آمد و به تدریج بخشی از ساکنان آن سرزمین را به خود اختصاص داد. با وجود این، اسلام همچنان غلبه دارد و مسلمانان عظمت و اکثریت خود را تثبیت نمودهاند.
۱. آسیا؛ شناسایی کشورها، ترجمه فرامرز یاوری، تهران، گیتاشناسی، ۱۳۷۱.
۲. دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
۳. روزنامه اطلاعات، ش ۱۹۶۹۲ و ۱۹۶۹۷.
۴. روزنامه کیهان، شماره ۱۵۰۳۸، سال ۵۲، سه شنبه ۲۰/۱/۱۳۷۳.
۵. گلی زواره، غلام رضا، شناخت کشورهای اسلامی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸.