تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۸۶ - ۰۸:۵۲

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: از جمله مباحث مورد علاقه پل ریکور عمل گفتاری است که به گفتگو ختم می‌شود. در این میان ریکور میان یک نظام زبانی و بیان تمایز قایل می‌شود. به نظر ریکور یک نظام زبانی ذهنی و ابدی است اما بیان همیشه در بعضی لحظات ویژه از زمان رخ می‌دهد. این بحث در مقال ذیل بسط می‌یابد.

ریکور در زمانی که به زبان شناسی رو آورد هنوز بر ادعاهای خود در مورد انسانشناسی پا می فشرد. همانطور که در کتاب "آزادی و طبیعت " می توان مشاهده کرد، او هنوز هم  در این کتاب به رد هر شکلی از دوگانگی ماده ادامه می دهد.  همانطور که در کتاب " مرد خطاکار " آوده است، او باز هم به شکنندگی شرایط انسان اشاره دارد و صحه می گذارد. اما این تغییر رویه او را به تغییرات اساسی در نگرش های خود نسبت به زبان و عمل وا داشت.

از طرفی، او برای ارائه نظریه هایی در مورد منطقی ساختن وجود انسان و آزمودن آنها به منابع ادراکی خود رو آورد. و از سوی دیگر، به این نتیجه رسید که فعالیتهای اولیه او در زمینه "خواستن" در بحث انسانشناسی فلسفی محض کافی نبوده است. ریکور بر این نکته تاکید دارد که "خواستن" از یک برنامه یا هدف درونی شکل یافته است که اساسا مستقل عمل می کند و در سیطره ما قرار دارد. اما او به این نتیجه رهنمون شد که یک فرد فقط با انگاشتن ارتباط میان اهداف و مقاصد، و حوادث در دنیا می تواند آنها را منطقی جلوه دهد.  

این موضوع به درستی قابل فهم است که عمل همان چیزی است که برنامه ها و حوادث دنیا را در کنار هم قرار می دهد به همین خاطر عمل نه تنها انجام می دهد و می سازد بلکه می پذیرد و تحمل می کند. عمل، شامل "گفتن" است با توجه به این حقیقت که آن یک انجام است، شامل عمل معمول است با این توضیح که میانجیگر یک دسته از چیزهاست، شامل روایت است با این توضیح که آن بازگویی از یک زندگی است که تا کنون ادامه یافته است، و در آخر شامل ظرفیت است تا بتواند خود یا دیگران را مسوول اعمال کند.

بنابراین ریکور به این نتیجه دست می یابد که درک او از عمل معادل همان چیزی است که هایدگر دریافت کرده است؛ یعنی فهم توجه و نظارت، به عنوان راه اساسی که اشخاص در دنیا برای زندگی و سکونت در پیش می گیرند. پیچیدگی های ادراکات ریکور از سخن و عمل به شکل خاصی در مباحث او پدیدار می شود که او به آنها واحد نقلی زندگی یک شخص می گوید. او می‌گوید هر چیز دیگری که یک نقل می گوید در مورد توجه و نظارت نیز بیان می دارد. در حقیقت به عبارت دیگری داستان فقط توجه را ابراز می دارد. به همین خاطر است که با توجه به نقلهایی که به ما چگونگی بیان گذشته و ارزش ها را به شکلی نقلی می آموزد، در آن چیز مبهم و پوچی در زمان سخن گفتن در مورد واحد نقلی یک زندگی، وجود ندارد.

توجه به دفت هایدگر به عمل و در نتیجه یافتن موضوع دقت در عمل به عنوان قلب هر نقل، ریگور را به منابع عمده ای برای بیان طرح های اصلی و انسانشناسی رشد یافته او راهنمایی کرد. در میان این طرح ها می توان به 1- بیان و عمل، 2- خودها و منبع ها، 3- موقت بودن عمل، 4- نقل، هویت و زمان، 5- حافظه و تاریخ، 6- اقوام، و 7- سیاست اشاره کرد. هر کدام از این طرح ها به بررسی ویژگی توانایی های سازنده هر شخص می پردازد.

ریکور در یکی از مقالات خود به نام " نمونه و متن: عمل معنا داری برای متن نامیده می شود"، هدف خود را در دو چیز بیان می دارد: تعیین اجزای اصلی تمام اعمال و بیان این موضوع که عمل قابل درک است و هدف مناسبی برای علوم اجتماعی است. برای این منظور، او درک خود را بر بیانی از زبان کاربردی استوار می کند.

زبان در درون خود از سرچشمه ها و منابعی بهره می برد که اجازه می دهند تا زبان به طور خلاقانه ای به کار برده شود. دو روش مهمی که به واسطه آنها این منابع شناخته می شوند عبارت است از بیان استعاره ها و شکل دهی به نقل ها. ریکور در کتاب "نقش استعاره" چنین بیان می دارد که یک تصور زبانشناسی وجود دارد که معنا را از طریق قدرت جاری استعاره ای ایجاد و بازنمایی می کند. نزد او استعارات خام – استعاراتی که در مکان های عمومی به کار می رود – روش جدیدی از دیدن سر منشاء را آشکار می کند. آنها به طور خلاقانه ای زبان را انتقال می دهند.  بنابراین آنها صرفا مزایاتی برای لفاظی نیستند. آنها بی آنکه در زبان لفظی باقی بمانند قابل درک هستند. به روشی مشابه، نقل کردن، ویژگی ها و شیوه های جدیدی را ایجاد می کند  که به وسیله آن معانی جدید به وجود می آید. بنابراین آگاهی از سرچشمه های نقلی و استعاره ای موجود در زبان همان دیدن قوانین و علائمی است که کاربرد زبان را هدایت می کنند.

چهار ویژگی بیان، همانطور که زبان به عنوان یک نظام مجزاست، از اهمیت فراوان برای قیاس (analogy) همانطور که ریکور بین متن و اعمال آورده، برخورداراست. اول اینکه یک نظام زبانی همانطور که توسط ساختارگرایان دریافت شده ، ذهنی و ابدی است اما بیان همیشه در بعضی لحظات ویژه از زمان رخ می دهد. دوم، یک نظام زبانی خودمختاری در خود دارد اما بیان همیشه به اشخاصی بر می گردد که می گویند یا می نویسند یا می شنوند یا می خوانند. سوم، اگر چه نظام زبانی یک شرط لازم برای ارتباط است آنهم زمانی که علائم ارتباط را فراهم می کند اما خودش ارتباط را ایجاد نمی کند. فقط بیان با حاضرین ارتباط برقرار می کند. و چهارم، علائم در یک نظام زبانی تنها به دیگر علائم درون آن برمی گردد.