به گزارش خبرنگار مهر در سلسله گفتوگوهای مرکز بررسی مسائل فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی با عنوان «فرهنگ و هنر در آینه مطالبات نخبگان»، یکی از صاحبنظرانی که از ضرورت توجه به فرهنگ در دولت آینده سخن گفت سیدمجید امامی، رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)، بود.
«فقدان سیاست فرهنگی» پاسخی بود که امامی در برابر پرسش نخست ما، یعنی «بزرگترین اشتباه فرهنگی دولتهای جمهوری اسلامی» مطرح کرد و در توضیح آن گفت: «عمده دولتها نه اساساً سیاست فرهنگی را میشناختند و نه در سیاستگذاری فرهنگی اجتماعی، حرفهایگری داشتند و در بهترین حالت دولتهای اقتصادی و سیاسی بودند که متوجه درهمتنیدگی شدید عرصه سیاست، فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، دفاع، امنیت و… نبودند».
وی در تبیین این اشتباه بزرگ فرهنگی، به قانون اساسی و ظرفیتی که این قانون به لحاظ فرهنگی برای دولتها ایجاد کرده است اشاره کرد و با بیان پنج شأن سیاستگذاری هدایتی، حمایتی، نظارتی، مشارکتآفرینی و مباشرتی افزود: «در جمهوری اسلامی، دولتها عمدتاً سیاستگذاری مباشرتی را مد نظر قرار میدهند و برای مثال میکوشند نوروز را به عنوان جشن جهانی احیا کنند؛ درحالیکه جامعه ایرانی قرنهاست نوروز را جشن میگیرد و با جهانی بودن آن هیچ نسبتی برقرار نکرده است یا مثلاً روز استاندارد را برگزار میکنند».
سیدمجید امامی با همین نگرش، در پاسخ به سوالی درباره بزرگترین فریب و عوامفریبی دولتها اظهار کرد: «بزرگترین عوامفریبی در زمان انتخابات رخ میدهد. متأسفانه تنور چهار، پنج انتخابات قبلی با هیزم کاذب دو گفتار فرهنگی بنیادگرایی فرهنگی و رهاسازی فرهنگی گرم شد و نامزدهای انتخابات علیه هم از مصادیق بسیار شارپی استفاده کردند و این در حالی بود که اگر نامزدی آزادسازی فرهنگی را در نظر داشت میبایست به جای این کارها، برنامه خود را برای تحقق آن ارائه میکرد و توضیح میداد که چه راه حل منصفانه، عادلانه و غیرسیاسی که مسائل را امنیتی نکند برای تحقق این هدف خود دارد».
این استاد دانشگاه برای پاسخ به این پرسش که «اصلیترین اولویت فرهنگی دولت آینده چه باید باشد» ابتدا از مسائل بزرگ کشور سخن گفت و نجات نهاد خانواده، اثرپذیرسازی و رقابتپذیرسازی بخش فرهنگ در اقتصاد کشور، و رفع دوگانه متنافر آزادی و امنیت را اولویت فرهنگی دولت آینده دانست.
رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) در توضیح مسئله سوم گفت: «این دوگانه آزادی فرهنگی و امنیت فرهنگی باعث ناکارآمدی رسانههای ما و تخریب اعتماد عمومی و حرکت مردم به سمت مصرف رسانههای ناپاک، یعنی رسانههایی شده است که در آنها نمیتوان ذرهای از صدق خبری و صدق مخبری یافت».
او سخنان خود را چنین ادامه داد: «درست است که ما کشورهای جهان دوم و سوم، بهشدت با تهاجم فرهنگی روبهرو هستیم و فناوری ارتباطات و اطلاعات و جامعه پلتفرمی نیز این تهاجم را تشدید کرده است، اما این امر نباید باعث شود ما بیخیال تحقق ظرفیتهای قانون اساسی و مطالبات مردم در حوزه آزادی شویم. برای رسیدن به الگویی که در آنِ واحد آزادی فرهنگی و امنیت فرهنگی را در جامعه تأمین کند باید سواد رسانهای مردم بالا رود. اگر ما رسانههایی داشته باشیم که بتوانند جریان گفتوگوی ملی را راه بیندازند و بر سر موضوعات مختلف گفتوگوهای واقعی ایجاد شود، آیا مردم ما این چنین به سمت پلتفرمهای آزاد سیاسی ارتباطی یا شبکههای ماهوارهای میروند؟!»
امامی با بیان اینکه «اگر دولتی ایده فرهنگی و رسانهای داشته باشد، این ایده حتی با سفره مردم ارتباط پیدا میکند» به سراغ پرسش پایانی ما رفت که «رئیسجمهور فرهنگی چه رئیسجمهوری است» و اظهار کرد: «افرادی که زیستشان در استخر سیاست شکل گرفته است رئیسجمهور فرهنگی نیستند. رئیسجمهور فرهنگی عمیقاً علوم انسانی و اجتماعی را میفهمد و در عین حال مزه زیست و بازتولید و نوآوری و حیات فرهنگی را سوای فرهنگ عمومی چشیده است و عمیقاً به بنیانهای جامعه ایران، که خانواده، دین و هنر است، تعهد دارد».