صدرا ذوالریاستین شیرازی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن بیان این مطلب افزود: حماسه نیاز به فضا و ابزاری دارد که روزگار ما با آن همخوانی ندارد. البته نه تنها در زمان ما بلکه در اثر شکوهمند بوستان سعدی هم که در بحر متقارب سروده شده ، در داستان "کشتی گیر اصفهانی" شاعر قادر به ارائه کاری حماسی نبوده است. البته آن بزرگ در این میدان قصد هماوردی با بزرگ زبان فارسی را نداشته و تنها خواسته از قریحه و زبان شاعری خود استفاده کند.
ذوالریاستین شیرازی اضافه کرد: استفاده از نمادها و چشمداشت به داستان ها و بازی سازان شاهنامه در سروده های برخی شاعران از جمله " امید " ، " کردی " و خود من به چشم می خورد و به نحوی خود من هم این برچسب حماسه سرایی را دارم اما باور خودم این برچسب را نمی تابد.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از منتقدان او را مبدع غزل حماسی و یا به عبارتی حماسه در غزل می دانند، گفت: در خصوص سرایش غزل حماسی و حماسه در غزل بسیار شنیده ام اما بی هیچ تکلفی می گویم که این حرف نمی تواند علمی و ریشه دار باشد. چنین نظریه ای که من غزل حماسی می گویم و یا این گونه ادعاها در چارچوب تعاریفی که برای شعر فارسی نگاشته اند، به هیچ وجه نمی گنجد.
این شاعر پیشکسوت ادامه داد: حماسه و حماسه سرایی در تقابل با تعریفی که برای غزل می گویند که همان "سخن عاشقانه گفتن با معشوق است" همانند دو خط موازی اند که نمی توانند و نباید با هم تلاقی کنند. اما من این کار را این گونه در شعرهایم رقم زده ام که معشوق در سروده هایم دلبر و محبوبی است به نام "وطن" که همان ایران سرزمین محبوبم است.
ذوالریاستین خاطرنشان کرد: بستر شعر فارسی، چه در سنت و چه در بدعت آن قدر وسیع است که هنوز هم شناخته نشده و جای کار دارد و بی تردید این درخت گشن، سال های بسیار دیگری به بار و بردادن و بازدهی تداوم خواهد داشت. شعر فارسی ورق زرینی در کتاب آبرومند ایرانیان و فصل آبرومندی در دفتر انسان است.