به دنبال برنده شدن سيمين كرامتي در دوسالانه هنر آسيا در بنگلادش ، ضرورت بررسي جايگاه هنرهاي تجسمي ايران درگستره جهاني بحثي است كه د ربرخي محافل هنري مطرح مي شود.

(مجله خوشه شماره 37 يكشنبه 3 تا 10 آذرماه 1347)

به گزارش خبرگزاري مهر،  به دنبال شركت هنرمندان منتخب مركز هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد در يازدهمين دوسالانه هنرآسيا كه در بنگلادش برگزار مي شود ، اثر ويدئويي سيمين كرامتي توانست جايزه بزرگ اين دوسالانه را تصاحب كند . انعكاس مطبوعاتي اين خبر هرچند حاكي از دقت نظر و حسن نيت خبرنگاران و ارباب جرايد كشور است ، اما ضرورت پرداختن به بحثي دوباره احيا شده را بيش از پيش مي طلبد .
جندي پيش ايران پس از يك دوره غيبت طولاني با اعزام سه هنرمند به دوسالانه "ونيز"  كه يك دوسالانه بين المللي و جهاني است ، اين بحث در مطبوعات كشور مطرح شد كه هنرهاي تجسمي ايران  درچه سطحي قرار دارد و آيا هنرمندان تجسمي كشور قادرند د رسطوح جهاني پرچمدار تمدن و فرهنگ ايران باشند يا خير ؟
درهمان زمان اعزام آثار نصرت الله مسلميان به دوسالانه پكن و انتخاب اثر وي به عنوان اثر برگزيده اين دوسالانه با توجه به موضوع آن مبني بر " بومي و جهاني "  نگاه كلي را از موضوع پيشين به هيجان ناشي از اين دستاورد كه البته در جاي خود بسيار محترم و ستودني است ، منحرف كرد .
با گذشت چند ماه از اين مسئله بار ديگر شاهد آن هستيم كه هنرمندان ايراني ، موفق شده اند درسطح آسيا ( البته در شرايطي كه هيچ خبرنگار و منتقد ايراني ، در طي برگزاري اين دوسالانه در آنجا حضور نداشته اند تا از صحت و سقم اخبار رسمي ارسالي به جرايد و همچنين سطح كلي اين نمايشگاه به شكل مستقل و از نزديك اطلاع حاصل كند . ) به كسب جايزه نائل شوند .
خبرنگار مهر مي افزايد: با اين وجود به نظر مي رسد برنده شدن و كسب جوايز آسيايي توسط هنرمندان ايراني پاسخي به پرسش مطرح شده دراين مجال نمي دهد . تنها يك بار ورق زدن صفحات مجلات 40 الي 50 سال گذشته ايران كافي است تا خبر برنده شدن هنرمندان تجسمي ايراني را درسطح آسيا بخوانيم . نمونه آن هم خبر مجله "خوشه" شماره 37 سال 1347 است (كه تصوير آن نيز ضميمه است ) ، مبني بر برنده شدن و كسب جايزه توسط مهناز آذرنيا در فستيوال آسيايي هنر .
به نظر مي رسد هنرمندان ايراني درسطح آسيايي از قريب 4 الي 5 دهه گذشته كه هنرهاي مدرن درايران رواج يافت همواره مطرح بوده اند ، اما عدم دستيابي به جوايز و توجه جهاني در سطحي وسيع تر از آسيا چيزي است كه از اين هنرمندان پس از 5 دهه توقف در اين سطح انتظار مي رود .  
درواقع درپايان مي توان از مسئولان مركز هنرهاي تجسمي كشور و هنرمندان معطوف به آن پرسيد پس از گذشت 4 الي 5 دهه چه دستاورد نويني براي رفيع تر شدن جايگاه هنري ايران و نه حفظ و حراست از آن داشته ايد ؟