ابتدا می توان این سوال را پیش کشید که آیا اصولا برپایی جوایزی ادبی با حمایت دولت تاثیری در رشد کمی و کیفی آثار، بهبود اوضاع پدیدآورندگان و ناشران، قوت گیری بخش خصوصی و پویایی بدنه فرهنگی و نیز تحقق شعار دلنشین "رشد کتابخوانی" دارد یا خیر؟ به نظر می رسد پاسخ قطعی به این پرسش چندان میسر نباشد، چرا که اهمیت جوایزی چون کتاب سال جمهوری اسلامی و نیز جشنواره هایی هویتی و محتوایی نظیر پروین اعتصامی، جلال آل احمد، مولانا و... بر هیچ کس پوشیده نیست.
برپایی جوایزی مبتنی بر برنامه های هویتی که با نام بزرگانی چون مولوی و جلال و پروین و نظیر آنها شکل می گیرد، بدون شک ضمن تقویت کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه های خاصی از ادبیات معاصر – و حتی کهن – می تواند پیشگیریهای فرهنگی فراملی ویژه ای را نیز همراه داشته باشد.
به نظر می رسد قدم اول برای تثبیت و شکل گیری یک جشنواره و جایزه، می بایست هدف و انگیزه ای به واقع فرهنگی و غیرتبلیغاتی باشد و تنها در این صورت است که حتی جوایز دولتی هم با کمک و یاری بخش خصوصی همراه می شود و همگان حاضر به یاری و همرهی می شوند |
با این وصف به نظر می رسد قدم اول برای تثبیت و شکل گیری یک جشنواره و جایزه، می بایست هدف و انگیزه ای به واقع فرهنگی و غیرتبلیغاتی باشد و تنها در این صورت است که حتی جوایز دولتی هم با کمک و یاری بخش خصوصی همراه می شود و همگان حاضر به یاری و همرهی می شوند و کسی احساس عداوت و رقابت کاذب با آن نمی کند و نبودن و حذف آن را به بودنش ترجیح نمی دهد.
تا قبل از جایزه شعر فجر و جلال آل احمد – اگر شعر فجر هم برگزار نشود – سابقه عدم برگزاری جوایز دولتی به دلیل ناهماهنگی اداری و نابسامانی مالی و نظیر آن سابقه نداشته و یا کمتر سابقه داشته است. اما چگونه است در شرایطی که وزارت ارشاد دولت نهم اشتیاقی زیاد به اجرای برنامه های جشنواره ای و نمایشگاهی و حضورهای استانی و نیز میلی وافر به عینی ساختن کارها و وعده ها دارد یکباره از اجرای جایزه ای چون جلال آل احمد باز می ماند؟
جلال از جمله نمادهای ادبی ملی و مورد علاقه دولتمردان فرهنگی امروز است که در کنار نمادهایی دیگر چون پروین اعتصامی و تا اندازه ای سهراب سپهری قابلیت فراوانی برای سمت دهی و نمایش علائق فرهنگی دولت دارد. همچنین جشنواره شعر فجر از تزهای خاص و موردعلاقه وزارت ارشاد دولت نهم است که بازهم علاوه بر جهت دهی سمت وسوی فرهنگ و ادب می تواند خط مشی ها و سلایق موجود را هم نمایان سازد. با این حساب حذف این دو جایزه عملا می تواند خدشه ای به وجهه فرهنگی دولت قلمداد شود.
می توان گفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صورت عدم توانایی و برنامه ریزی مساعد برای رساندن جشنواره دوم شعر فجر به بهمن ماه امسال، در تنگنایی ناخواسته و غافلگیرانه گرفتار می آید که شاید با انتقادات زیادی هم از سوی هنرمندان و جریانات همسو با خود مواجه شود، به خصوص اینکه محسن پرویز چندی پیش وعده داده که با رفتن علیرضا قزوه، خود معاونت فرهنگی درباره جشنواره شعر فجر تصمیم گیری خواهد کرد.
باید پذیرفت که حجم برنامه ها و تراکم مسئولیتها و وظایفی که معاونت فرهنگی بر دوش دارد و مصرانه قائل به انجام آنها به صورت تک محور است، حتی دولت را نیز به ورطه فرسایش و هزینه های گزاف خواهد انداخت |
باید پذیرفت که حجم برنامه ها و تراکم مسئولیتها و وظایفی که معاونت فرهنگی بر دوش دارد و مصرانه قائل به انجام آنها به صورت تک محور است، حتی دولت را نیز به ورطه فرسایش و هزینه هایی گزاف خواهد انداخت. این نکته را نباید فراموش کرد که اگر قرار است در مسیر کارهای پرجلوه ای مثل برنامه های مناسبتی و تبلیغاتی گام برداشت و همه را نیز با اتکا بر خود به پیش برد، عقب ماندن از بخشی از برنامه های وعده داده شده، دور از ذهن نخواهد بود.
با این وصف به نظر می رسد ساختار و چارت فعلی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به تنهایی پاسخگوی حجم مدعاها و قولهای داده شده نباشد. در چنین روزهایی است که برنامه هایی که جزو اولویتهای انقلابی و فرهنگی دولت نهم است – نظیر جایزه جلال آل احمد و شعر فجر– از اجرا باز می ماند.