خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: اگر نگوییم درس اول، یکی از «اولین» آموزهها در خبر، «ارزشهای خبری» است؛ برای آنکه یک موضوع یا رویداد از میان سیل عظیم وقایع روزانه به عنوان «خبر» انتخاب و به مخاطب ارائه شود، باید یک یا چند معیار داشته باشد که به آنها ارزشهای خبری میگویند.
کوچک و بزرگ در رسانه خوب میدانند که «استثنا و شگفتی» یکی از ارزشهای خبری است. به بیان سادهتر غیرعادی بودن رویداد برای مخاطب، میتواند آن را مورد توجه رسانهها قرار دهد. «۱۵ جوان در یک شب از پشت بام سقوط کردند»؛ «یک سارق هنگام دزدی از خانه، روی تخت خوابش برد»؛ «سگی که برای صاحب خود نان میخرد»؛ «تماس کودک دو ساله با اورژانس جان پدرش را نجات داد!»؛ «زایمان موفق ششقلوها در شیراز» یا «زن دهه شصتی تهرانی؛ مادر ۹ فرزند».
مثال آخر، یعنی زن دهه شصتی با ۹ فرزند خبری واقعی بود که حدود دو سال پیش در بخشی از رسانههای رسمی و غیررسمی بازتاب داشت. زهرا صادقی متولد سال ۶۴ در سن ۳۶ سالگی نهمین فرزند خود را به دنیا آورد. استثنا و عجیب بودن زندگی این زن جوان، حتماً برای رسانه و مخاطبش جالب توجه بوده است.
مصداق این ادعا، آمار بازدید و واکنش مخاطبان به خبر «زندگی یک مادر دهه شصتی با ۹ فرزند» است. انتشار این گزارش در خبرگزاری مهر با یک میلیون بازدید روی سایت این رسانه همراه بوده و ضمن دریافت بیش از هزار نظر از سوی مخاطبان در لیست پر بازدیدترین اخبار این رسانه قرار گرفته است.
حالا خبر جدیدی درباره زندگی این خانواده بار دیگر آنها را به تیتر اخبار و حاشیهها آورده است. مادر این خانواده پرجمعیت که حالا تعداد فرزندانش به عدد ۱۰ رسیده است، در صفحه مجازی خود به مخاطبانش اطلاع داد که به عمان مهاجرت کردهاند. این خبر جدید باعث شد انتقاداتی بر سر زبانها بیفتد.
یکی از انتقادات مطرح شده این بود که پرداختن به «چنین سوژههایی» از اساس غلط است. گروهی معتقدند رسانه با تولید محتوا درباره این موارد، صرفاً به «دیده شدن» آنها کمک میکند یا از نگاه دیگر به این افراد فرصت سواستفاده میدهد. البته نکته این است که تعریف دقیقی از «چنین سوژههایی» که رسانه نباید به آنها بپردازد وجود ندارد.
در واقع گروهی در رسانه یا بیرون از آن، شخصیتی شبیه به کاراکتر گِلام (Glum) در کارتون «گالیله» دارند؛ شخصیتی با چهره درهم کشیده، منفیباف و شماتتگر که بعد از هر اتفاق ناخوشایندی با لحن خاصی میگفت: «من خودم میدونستم!»
روشن است که زندگی زوج جوان و دهه شصتی با تعداد فرزند زیاد، حتی در شهرهای کوچک هم میتواند سوژه جذابی باشد؛ چه برسد به آنکه این خانواده ساکن کلانشهر تهران بودهاند، جایی که تکفرزندی و حتی بیفرزندی به انتخاب و اولویت زوجهای جوان تبدیل شده است.
اما انتقاد دیگری که بعد از خبر مهاجرت خانواده ۱۲ نفره به عمان مطرح شد، این بود که رسانه نباید به دنبال سیاستگذاری برای تشویق به فرزندآوری سراغ موارد استثنایی و ناملموس برود و از آنها الگویی بسازد یا این تصور را ایجاد کند که حقیقت این زندگی برای تمام جامعه قابل تعمیم است.
این نکته قابل توجه و دقیقی است که نباید برای الگوسازی در سیاستهای کلان، سراغ نمونههای خارقالعاده رفت و تصویری غیرمعمول را به جامعه و به ویژه خانوادهها تزریق کرد؛ اما سوال این است که آیا صرف پرداختن به سوژهای، به مثابه آن است که انتظار میرود مردم، زندگی خود را با این مورد منطبق کنند؟ ماراتن، یکی از انواع دوی استقامت است که شرکتکنندههای آن باید مسافت حدود ۴۲ کیلومتر را بدوند و «تیگست آسفا» از کشور اتیوپی در ماراتن ۲۰۲۳ با ثبت رکوردی عجیب توانست پیروز شود. آیا تهیه گزارش از برنده دوی استقامت ماراتن، به منزله آن است که مخاطب هم باید ۴۵ کیلومتر را ظرف دو ساعت بدود؟
«آسفا» کاری کرده که خیلیها نمیتوانند انجامش دهند، خیلیها حتی به آن فکر هم نمیکنند. گرچه از نگاه اکثریت، آسفا یک قهرمان است اما بعید نیست خیلیها کار او را عبث بدانند و سوال بپرسند چرا باید کسی چنین سختی را تحمل کند؟ با همه اینها رسانه سراغ او میرود اما از مردم انتظار ندارد ۴۲ کیلومتر را در مدت دو ساعت بیوقفه و یک نفس بدوند.
سوژه نه معصوم است و نه مصون!
بعد از بازخوردهای گسترده نسبت به سوژه مادر ۹ فرزنده، نشستی در خبرگزار مهر با حضور زهرا صادقی، سوژه اصلی این گزارش و دو نفر از کارشناسان حوزه رسانه برگزار شد تا به اما و اگرهایی که از سوی مخاطبان مطرح شده بود و ابهامات آنها درباره این سوژه پاسخ داده شود. خبرنگار مهر در گزارش «پاسخ به سوالات مخاطبان از مادر دهه شصتی با ۹ فرزند» که از این نشست منتشر شد، یادآوری کرده است: «اینکه این گزارش (گزارش اول) بین اقشار مختلف زیاد دیده شد، نباید دلیل بر این باشد که گزارش جهتدار است و در راستای الگوسازی ارائه شده است. من در گزارش خانم صادقی تنها روایتگر مشاهدات خودم از ایشان و سبک زندگیشان بودم. هیچ اغراق یا سانسوری در این گزارش انجام نشده است.»
فارغ از همه اینها، سوالی که پیش میآید این است که حتی «اگر» این زن جوان به عنوان یک الگو برای فرزندآوری معرفی شده باشد، مهاجرت آنها به کشوری دیگر، تغییری در مادر ده فرزند بودن او ایجاد میکند؟ واضح است که مادر ده فرزند بودن حتی در کشورهایی که بهترین شرایط اقتصادی را دارند هم یک سوژه عجیب و جالب برای مخاطبان است؛ حتی اگر فرزندانی که به دنیا آمدهاند، اسطوره نباشند! به نظر میرسد آسیب دقیقی که بعد از مهاجرت این چهره باید به آن پرداخته شود این نیست که چرا رسانه در گذشته سراغ افرادی رفته که امروز مهاجرت کردهاند، آسیبی که باید درباره آن حرف زده شود این است که چرا پای مهاجرت به همه اقشار جامعه از همه طیفها کشیده شده است.
گذشته از اینها، سوژه نه معصوم است و نه مصون! چهرهای که امروز شهردار تهران است و رسانهها سراغش میروند ممکن است فردا همسرش را با تفنگ با قتل برساند. هنرمندی که امروز درباره ارزشهای دینی و معنوی اثر خلق میکند، ممکن است فردا یک آتئیست شده باشد. رئیسجمهوری که امروز مورد تأیید میلیونها نفر از مردم کشور است ممکن است فردا از همه چهارچوبهای سیاسی و اخلاقی و عقلانی خارج شده باشد. حجاباستایلی که رسانه امروز برای تشویق حجاب سراغش میرود ممکن است فردا مروج بیحجابی شده باشد. مجریای که با انرژی تمامنشدنی امروز به مخاطبانش سلام کرده، ممکن است فردا در خانهاش خودکشی کرده باشد.
صادقی در بخشی از گفتوگو با مهر گفته بود: «من هیچ تضمینی برای فردای خودم ندارم، چه برسد به ۲۰-۳۰ سال آینده فرزندم. ۹ فرزند من هر کدام یک اخلاقی دارند… در مورد آینده هیچ قطعیتی نمیتوانم داشته باشم.» نه صادقی از آینده خودش خبر داشته و نه کس دیگری. رسانه هم نمیتواند وقتی به سراغ سوژهای میرود، تعهد بگیرد که هرگز از شرایط کنونیاش خارج نمیشود و پایش را از چهارچوبها بیرون نمیگذارد.
رسانه، ارزش خبری میشناسد و بر خلاف ادعای برخی، پیشگو نیست و علم غیب هم ندارد. البته ادعای «دانای کل» بودن در این وادی، کار آسانی شده که گِلامهای غرغرو آن را خوب یاد گرفتهاند.