در گذشت ماني :
در چنين روزي در سال 277 ميلادي ماني يكي از مدعيان پيامبري در ايران در گذشت . وي در دوران سلطنت شاپور اول ساساني خود را به عنوان پيامبر خداوند باريتعالي معرفي كرد و كتابي را به نام" ارژنگ " يا " ارتنگ" به طرفداران خود عرضه نمود . وي كه معروف به پيامبر نقاش نيز است ، در زمان اشكانيان به تبليغ دين خود پرداخت اما در اين دوره پيروان زيادي نيافت تا اينكه در دوره ساساني پيروانش زياد شدند و مانويت به عنوان يك دين در اين دوره مطرح گرديد . ماني بر پايه تعاليم ادياني چون " زرتشت ، بودا ، مسيحيت ، يهود " به ارايه كتاب مقدس خود به نام ارژنگ پرداخت و در آن با استفاده از نقاشي و سودجويي از مفاهيم بصري ، مفاهيم و انديشه هاي ديني - فلسفي خود را عرضه كرده است . ماني معتقد بود مردم بوسيله نقاشي بهتر مفاهيم اين دين رامي فهمند . در كتاب ارژنگ همه چيز بر اساس نور و ظلمت بنا گرديده است. وي در زمان هرمز اول ، دستگير شد و سر انجام پس از پنج ماه حبس در گذشت . آن چه به عنوان دين ماني معروف است در دوره اي گسترش بسيار يافت و تا چين و ورارود ( ماورا لنهر ) پيرواني يافت .
وقوع سريه عبدالله بن انيس :
در چنين روزي در سال ششم هجري قمري ، بنا به روايت واقدى در كتاب المغازى ، سريه عبدالله بن انيس آغاز شد وپس از دوازده روز بدون هيچ گونه جنگ و درگيري پايان يافت . سريه يادشده ازآنجا آغاز شد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با خبر شد كه سفيان بن خالد لحيانى در منطقه عرفات با استفاده از مردم قبيله خويش و ديگر دشمنان اسلام قصد حمله به مسلمانان را دارد . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، عبد الله بن انيس را فراخواند و او را مامور بر طرف سازي اين فتنه ساخت . عبد الله عازم عرفات شد و به اردوگاه سفيان بن خالد رسيد.عبدالله بن انيس باپيش گرفتن سياستي انديشمندانه خود را به سفيان نزديك كرد و شبانه او را كشت . اطرافيان وي پس از اطلاع از قتل خالد پراكنده شدند و عبدالله بن انيس نيز به سوي مدينه و پيامبر اكرم ص آمد . اين حادثه بدون آن كه از طرفين خوني ريخته شود به پايان رسيد و تنها رييس قبيله دشمن كشته شد .
افزايش لشكر دشمن در كربلا :
ارباب مقاتل نوشته اند در اين روز در سال 61 ه ق ، عبيدالله بن زياد مردى را به دنبال شبث بن ربعى فرستاد كه در دار الاماره حضور يابد. شبث بن ربعى خود را بيمار جلوه داد وبه اين طريق قصد فرار از لشكر كشي به كربلا را داشت اما با ارسال پيامي از سوي عبيدالله بن زياد مجبور شد به ديدارش برود . عبيد الله به او نوشته بود : مباد از كسانى باشى كه خداوند در قرآن فرموده است : چون به مومنان رسند گويند: از ايمان آورندگانيم ، و هنگامى كه به نزد ياران خود - كه همان شياطينند - روند، اظهار دارند: ما با شماييم و مومنين را به سخره مى گيريم . و به او خاطر نشان ساخت كه اگر بر فرمان ما گردن مى نهى و در اطاعت مائى ، در نزد ما بايد حاضر شوى . شبث بن ربعى ، به نزد عبيدالله آمد وقبول فرمان كرد و عبيدالله او را به همراه هزار سوار به سوى كربلا گسيل داشت .
سپس عبيدالله بن زياد به شخصى به نام زحر بن قيس با پانصد سوار ماموريت داد كه بر جسر صراه در ورودي كوفه مستقر گردد و ياران امام حسين و آناني را كه به ياري او مي شتابند ، دستگير نمايد .
ميزان سپاهيان دشمن براي مبارزه با امام حسين ع در نسخ تاريخي به صورت گوناگون آمده است .صاحب ناسخ التواريخ معتقد است پنجاه و سه هزار نفر در ميان سپاه دشمن بود اما مجلسى بر اين نظر است كه لشكر ابن زياد سى هزار نفر بوده اند. سيد ابن طاووس در لهوف عدد آنها را بيست هزار ذكر كرده و به عقيده ابى مخنف، لشكر ابن زياد هشتاد هزارنفر بوده است . ابن شهر آشوب سى و پنج هزار دانسته و ابن اعثم كوفى بيست هزار نفر گفته و در تذكره الخواص ، شش هزار نفر نوشته و يافعى بيست و دو هزار نفر دانسته و در شرح شافيه پنجاه هزار سوار نوشته و در مطالب السوول بيست و دو هزار نفر مرقوم شده و جماعتى صد هزار و دويست هزار تا هشتصد هزار روايت كرده اند. در نصوص صحيح آمده ، ابن زياد بالغ بر 000/350 تن را بسيج كرده بود در مناقب ابن شهر آشوب ميزان سپاهيان دشمن به اين شرح آمده است :
1. حر بن يزيد رياحى از قادسيه با 1000 سوار،
2. كعب بن طلحه با 3000 سوار،
3. عمر سعد با 4000 جنگجو،
4. شمر بن ذى الجوشن سلولى با 4000 سوار و پياده از اهل شام (ظاهرا شبام است كه قبيله اى است در كوفه ).
5. يزيد بن ركاب كلبى با 2000 جنگجو؛
6. حصين بن نمير تميمى با 4000 جنگجو (ظاهرا حصين بن تميم تميمى است )؛
7. مضاير بن رهينه مازنى با 3000 جنگجو
8. نصر بن خرشه با 4000 جنگجو؛
9. شبث بن ربعى با 1000 جنگجو؛
10. حجار بن ابجر با 1000 جنگجو؛
( منبع : پايگاه اطلاع رساني الغدير )
در گذشت آيت الله ميرزا هاشم آملي :
درچنين روزي در سال 1371 هجري شمسي ، آيت الله ميرزا هاشم آملي از عالمان نام آور حوزه علميه قم دار فاني را وداع گفت . آيت الله العظمي حاج ميرزا هاشم آملي، يكي از بزرگان شهرستان آمل و از استادان بزرگ فقه و اصول در حوزههاي نجف و قم است. آن عالم رباني در يكي از روستاهاي آمل ديده به جهان گشود . ايشان پس از فراگيري علوم مقدماتي نزد استادان بزرگوار خويش چون علامه نائيني و علامه آقا ضيا عراقي و اخذ در جه اجتهاد به تدريس در حوزههاي آمل، تهران، قم و نجف پرداختند . آن عالم بزرگوار همچنين به تربيت عالمان بسياري همت گماردند كه مهمترين آنها در حال حاضر آيت الله جوادي آملي است . ايشان سرانجام در ششم اسفند 1371 هجري شمسي بدرود حيات گفت . پيكر پاكش را در جوار كريمه اهل بيت (ع) حضرت فاطمه معصومه (س) در قم به خاك سپردند . كَشفُ الحَقايِق؛ مَجمَعُ الاَفكار؛ و مُنتَهَي الاَفكار از جمله اثار ايشان است .
در گذشت علامه دهخدا:
علي اكبر دهخدا در سال 1297 هجري قمري در تهران به دنيا آمد . پدرش خانباباخان ازملاكان متوسط قزوين بود. هنگامي كه علي اكبردهخدا ده ساله بود پدر وي وفات يافت ، و دهخدا تحت نظر مادر خويش به تحصيل ادامه داد. وي تحصيلات مقدماتي را تحت نظر يكي از فضلاي عصر بنام شيخ غلامحسين بروجردي آموخت. بعدها كه مدرسه سياسي در تهران افتتاح شد، دهخدا در آن مدرسه مشغول تحصيل شد و شروع به فراگيري زبان فرانسه كرد . وي مدتي بعد به خدمت وزارت امور خارجه در آمدو دربيست و چهار سالگي به همراه معاون الدوله غفاري به اروپا رفت . او پس ازدو سال اقامت در اروپا به تهران بازگشت و همزمان با وقايع مشروطه در سال 1285 هجري شمسي با همكاري مرحوم جهانگيرخان و مرحوم قاسم خان روزنامه صور اسرافيل را منتشر كرد. او در اين روزنامه ستون طنز «چرند و پرند» را با امضاء « د خو» مي نوشت . "دخو " به لهجه قزويني يعني " كد خدا " كه با نام خانوادگي وي "دهخدا " هم معني است . ستون وي در اين روزنامه با استقبال عمومي همراه شده بود . پس از تعطيلي مجلس شوراي ملي دهخدا به اروپا رفت اما در پاريس از كار مطبوعاتي بازننشست . وي در سويس چند شماره از «صوراسرافيل» را به كمك ميرزا ابوالحسن خان پير نيا (معاضد الدوله) منتشر كرد. دهخدا به استانبول با زگشت و در اين شهر به انتشار روز نامه اي با نام سروش همت گمارد . دهخدا اما پس از فتح تهران يك دوره نماينده مجلس شوراي ملي نيز شد . وي د ر دوران جنگ بين المللي اول به طور كلي از سياست كناره گرفت و تنها به انجام كارهاي فرهنگي روي آورد و مدتي رييس تفتيش وزارت عدليه، رييس مدرسه علوم سياسي و رييس مدرسة عالي حقوق و علوم سياسي تهران بود . علامه دهخدا در ساعت شش و سه ربع بعدازظهر روز دوشنبه هفتم اسفند ماه 1334 ه ش در خانه مسكوني خويش واقع در خيابان ايرانشهر (جلال بايار) به رحمت ايزدي پيوست. پيكر آن مرحوم در ابن بابويه در مقبره خانوادگي مدفون است . لغت نامه بزرگ دهخدا كه در بيش از پنجاه جلد به چاپ رسيده است و شامل همه لغات زبان فارسي با معناي دقيق و اشعار و اطلاعاتي درباره آنهاست 45 تا 50 سال از عمر شريف دهخدا را به خود اختصاص داد . همچنين كتاب امثال و حكم او سرشار از مفاهيم و معارف نغز است . او شاعري چيره دست هم بود و بر خي از منتقدان ادبي مسمط او با نام “ يادآر ز شمع مرده ياد آر” را كه در سوگ ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل كه به جرم فعاليت هاي آزاديخواهانه در دوره نهضت مشروطيت به دار آويخته شد، سروده است ، مطلع آثار نو گراي فارسي مي دانند .
اي مرغ سحر، چو اين شب تار، بگذاشت ز سر سياهكاري
وز تحفه روح بخش اسحار رفت از سر خفتگان خماري
بگشود گره ز زلف زر تار محبوبه نيلگون عماري
يزدان به كمال شد پديدار واهريمن زشتخو حصاري
ياد آر ز شمع مرده، ياد آر
اي مونس يوسف اندر اين بند تعبير عيان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شكر خند محسود عدو به كام اصحاب
رفتي بر يار خويش و پيوند آزاد تر از نسيم و مهتاب
زان كو همه شام با تو يك چند در آرزوي وصال احباب
اختر به سحر شمرده ياد آر
چون باغ شود دوباره خرم اي بلبل مستمند مسكين
وز سنبل و سوري و سپرغم آفاق نگارخانه ي چين
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم تو داده ز كف قرار و تمكين
زان نوگل پيش رس كه در غم ناداده به نار شوق تسكين
از سردي دي، فسرده ياد آر
اي همره تيه پور عمران بگذشت چو اين سنين معدود
وان شاهد نغز بزم عرفان بنمود چو وعد خويش مشهود
وز مذبح زر چو شد به كيوان هر صبح شميم عنبر و عود
زان كو به گناه قوم نادان در حسرت روي ارض موعود
برباديه جان سپرده ، يادآر
چون گشت زنو زمانه آباد اي كودك دوره طلايي
وز طاعت بندگان خود شاد بگرفت ز سر خدا ، خدايي
نه رسم ارم ، نه اسم شداد گل بست زبان ژاژخايي
زان كس كه ز نوك تيغ جلاد ماخوذ بجرم حق ستايي
تسنيم وصال خورده ، يادآر
بر گزاري انتخابات شورا ها :
در چنين روزي در سال 1377 ه ش براي نخستين بار پس از انقلاب اسلامي فصل هفتم قانون اساسي كه براي مدتي معوق مانده بود ، به اجرا در آمد . اصل يكصدم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بيان مي دارد : براي پيشبرد سريع بر نامه هاي اجتماعي ، اقتصادي ، عمراني ، بهداشتي ، فرهنگي ، آموزشي ، و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجه به مقتضيات محلي اداره امور هر روستا ، بخش ، شهر ، شهرستان ، يا استان با نظارت شورايي به نام شوراي ده ، بخش ، شهر ، شهرستان ، يا استان صورت مي گيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب مي كنند . شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظايف و اختيارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهاي مذكور و سلسله مراتب آنها را كه بايد با رعايت اصول وحدت ملي و تماميت ارضي و نظام جمهوري اسلامي و تابعيت حكومت مركزي باشد قانون معين مي كند . همچنين بر اساس اصل يكصد و يكم ، شوراي عالي استانها تشكيل خواهد شد .
اعلام آتش بس در جنگ خليج فارس :
در چنين روزي در سال 1991 ميلادي از سوي عراق اعلام آتش بس شد . صدام حسين با اعلام پذيرش آتش بس خواستار قطع حملات هوايي كشور هاي آمريكا و انگليس به اين كشور شد . صدام حسين همچنين تصريح كرد كه با وقوع آتش بس از كويت خارج خواهد شد . اين جنگ به " جنگ نفت " معروف است زيرا آمريكا و انگليس به اين بهانه توانستند با مجوز سازمان ملل تجهيزات و نيروهاي نظامي خود را در منطقه مهم و نفت خيز خليج فارس مستقر كنند.
سالگشت مانيفست :
در چنين روزي در سال 1848 ميلادي ماركس و انگلس مانيفست كمونيسم را منتشر كردند . مانيفست به عنوان يك سند تاريخي سالها به عنوان تنها راه درمان آلام بشري در ميان احزاب چپگرا تبليغ مي شد . ماركس و انگلس در اين بيانيه ضمن تاكيد بر الغاي مالكيت خصوصي اراضي و وسائل توليد ، بر رايگان شدن آموزش و پرورش ودرمان تاكيد داشتند .
ماركس در ابتداي مانيفست چنين مي نويسد : تاريخ تمام جوامعي كه تاكنون وجود داشته ، تاريخ مبارزات طبقاتي است. آزاده و بنده، خاص و عام، ارباب و رعيت، استادكارو شاگرد و ظالم و مظلوم پيوسته در برابر يكديگر صف آرائي كرده، به كشمكشي، گاه مخفي و گاه آشكار، بي وقفه، ادامه داده اند؛ كشمكشي كه يا به تجديد سازمان انقلابي سراسر جامعه انجاميده يا به انهدام جمعي طبقات متخاصم.در اعصار اوليه تاريخ، تقريباً در همه جا، به تقسيم بندي پيچيده اجتماع به صنوف مختلف، و درجه بندي چندين لايه اي از مقامات اجتماعي بر مي خوريم.
او در جاي ديگر در توصيف جامعه بورژوازي مي گويد : جامعه جديد بورژوائي، كه از ميان ويرانه هاي جامعه فئودالي سر بر كشيده، تخاصمات طبقاتي را كنار نگذاشته است. اين جامعه فقط موفق شده است كه طبقات جديد، شرايط جديد ستم كاري و اشكال جديد مبارزه را جانشين طبقات، شرايط و اشكال كهنه بكند. با وجود اين عصر ما، يعني بورژوازي، داراي ويژگي بارز است خاص خود: اين عصر تخاصمات طبقاتي را تسهيل كرده است. بطور كلي جامعه، بيش از پيش، به دو اردوگاه بزرگ متخاصم، يعني به دو طبقه ي بزرگ كه مستقيماً روياروي يكديگر ايستاده اند، تقسيم مي شود: اين دو طبقه عبارتند از بورژوازي و پرولتاريا. از ميان رعاياي قرون وسطي، شهرنشينان آزاد شده نخستين شهرها برخاستند. از ميان اين شهرنشينان، نخستين عناصر بورژوازي پديدار شدند. دستگاه فئودالي صنعت كه در سايه آن توليد صنعتي در انحصار صنوف در بسته بود، ديگر تقاضاهاي روزافزون بازارها جديد را بر طرف نمي كرد. سيستم كارگاهي جاي سيستم قبل را گرفت. استادكاران بوسيله ي طبقه ي متوسط كارگاهي به كنار رانده شدند؛ تقسيم كار بين صنف هاي مختلف بهم پيوسته، در برخورد با تقسيم كار در هر كدام از كارگاه ها جداگانه، از ميان رفت. در همان زمان، بازارها به رشد خود ادامه دادند و ميزان تقاضا همچنان بالا رفت. حالا ديگر حتي كارگاه هم تكافو نمي كرد. ديري نگذشت كه بخار و ماشين توليد صنعتي را دگرگون كرد. جا ي كار كارگاهي را صنعت غول پيكر جديد، و جاي طبقه ي متوسط صنعتي را مليونرهاي صنعتي، رهبران ارتش هاي كامل صنعتي، يعني بورژواهاي جديد، گرفتند...
بورژوازي نمي تواند بدون دگرگون كردن دائمي ابزار توليد، و در نتيجه دگرگون كردن مناسبات توليد، و توأم با آنها، دگرگون كردن مناسبات كل اجتماع، به حيات خود ادامه دهد. بر عكس، حفظ شيوه هاي كهنه توليد بصورت تغيير نيافته اش، اولين شرط ادامه حيات براي همه ي طبقات صنعتي پيش از بورژوازي بود. دگرگون سازي دائمي توليد، متلاشي كردن بي وقفه تمام مناسبات اجتماعي، شك و ترديد پايان ناپذير و هيجان، عصر بورژوازي را از تمام اعصار قبلي متمايز مي كند. تمام مناسبات پايدار و منجمد، با سلسله تعصبات و اعتقادات قديمي و قابل احترام خود، در برابر بورژوازي از بين مي روند، و كليه ي مناسباتي كه به تازگي بوجود آمده اند، پيش از آنكه قوام بگيرند، كهنه مي شوند. آنچه قرص و محكم است بدل به باد هوا مي شود، آنچه مقدس است به كفر مي انجامد، و بشر سرانجام مجبور است با حواس جمع، با شرايط واقعي زندگي خود، و مناسبات خود با هم نوعش، روبرو شود. ماركس در مانيفست بيان مي دارد" به جاي جامعه كهن بورژوازي با طبقات و تناقضات طبقاتيش اجتماعي از افراد پديد مي آيد كه در آن تكامل آزادانه هر فرد شرط تكامل آزادانه همگان است".
تولد ويكتور هوگو :
در چنين روزي در سال 1802 ميلادي ويكتور هوگو شاعر و نويسنده بزرگ و سرشناس فرانسوي به دنيا آمد . پدرش كنت هوگو ژنرال ارتش ناپلئون بود . خانواده هوگو در سال 1811 به اسپانيا رفتند ولي بعدها دوباره به پاريس بازگشتند وهوگو
در اين شهر تحصيلات مقدماتي را طي كرد . او ابتدا شعر مي سرود و همين اشعار هم شهرت فوق العاده اي در ابتداي كار به وي اعطا كرد . هوگو پيرو سبك تازه رمانتيسيسم بود و با آنكه پيش از او رمانتيسيسم در آثار ديگر نويسندگان نيز ظاهر شده بود چون ويكتور هوگو در ترويج اين سبك پيشقدم شده بود و د راين راه سعي وافري داشت او را به عنوان مبتكر رمانتيسيسم
مي شناسند . هوگو در سال 1841 ميلادي عليرغم مخالفت بد خواهان به عضويت آكادمي فرانسه در آمد و در سال 1848 نيز نماينده مجلس اين كشور شد . پس از انقلاب ، ناپلئون سوم در سال 1851 ميلادي با انجام كودتايي برخي از مخالفان را به تبعيد فرستاد كه ويكتور هوگو نيز در ميان آنان بود . هوگو پس از پايان حكومت ناپلئون سوم در سپتامبر 1870 به فرانسه بازگشت . او آثار بسياري در نظم ونثر از خود به جاي نهاده است و بسياري از فرانسويان هنوز نيز آثار او را مي ستايند و آنها را به عنوان شاهكار هاي ادبي تلقي مي كنند . وي به هنگام مرگ به عنوان بزرگترين قهرمان ملي قرن نوزدهم فرانسه نام گرفت . كرامول ، آخرين روز يك محكوم، گوژپشت نتردام ، كلود ولگرد، بينوايان، ناپلئون كوچك، تيره بختان، كارگران دريا، مردي كه مي خندد، تاريخ يك جنايت، رفتارها و گفتارها، نودوسه، عاقبت شيطان، مشهودات، در سفر، آلپ و پيرنه، فرانسه و بلژيك، سال هاي شوم ، تامل ها ، ارناني ، لوي روي ساموس ، رنجبران دريا و... از مشهور ترين آثار اويند . بينوايان به عنوان مهمترين اثر او تاكنون دست مايه ساخت آثار سينمايي بسياري از فيلمسازان قرار گرفته است .
او سرانجام در روز جمعه 22 ماه مه 1885 در خانه خويش در كوچه ايلو در پاريس بدرود زندگاني گفت.
آغاز به كار ژوزوئيت ها :
در چنين روزي در سال 1540 ميلادي فرقه" ژزوئيتها "در فرانسه آغاز به كار كرد . اين افراد موظف شده بودند براي نجات دين مسيحيت از دست پروتستانها دست به اقدام نظامي بزنند . ژوزوئيت ها بعدها به عنوان يك حزب سياسي در فرانسه ابتكار عمل را به دست گرفتند و در دوره پس از انقلاب كبير فرانسه تحركات بسياري از خود نشان داد ند .
مذاكرات صلح ورساي :
در چنين روزي در سال 1871 مذاكرات تاريخي فرانسه و آلمان به منظور ايجاد صلح ميان دو كشور آغاز شد . در اين گفتگو ها «آدولف تيير » و « ژول فاور » از طرف فرانسه و بيسمارك صدراعظم آلمان به مذاكره با يكديگر پرداختند .
استقلال صحرا :
درچنين روزي در سال 1976 ميلادي سرزمين صحرا به نام جمهوري دموكراتيك صحرا استقلال خود را اعلام كرد . جمهوري عربى صحرا با بيش از دويست و هشتاد و چهار هزار متر مربع وسعت درغرب آفريقا و در ناحيه صحرايى و ساحل شرقى اقيانوس اطلس، بين كشورهاى الجزاير، مراكش و موريتانى قرار دارد. اين كشور در سال 1884ميلادي به مستعمره اي تمام عيار براي اسپانيا تبديل شد اما در قرن بيستم به دلايلي اين كشور را تخليه نمود . اين كشور در سال 1982م به عضويت سازمان وحدت آفريقا درآمد و آن را صحراى غربى ناميدند.البته پس از فرار اسپانيايي ها ، مراكشي ها اين كشور را اشغال كردند و اين اشغال با مبارزات گسترده مردمي همراه بود . به همين دليل در بهار سال 1973 ميلادي «جبهه پوليساريو» براي آزادي مردم صحرا تشكيل شد . سرانجام پس از چندين سال مبارزه در چنين روزي در سال 1976م كميته آزادى بخش سازمان وحدت آفريقا اين جبهه را به رسميتشناخت. تا كنون بيش از 83 كشور اين كشور را به رسميتشناختهاند. ايران در سال 1980م آنرا به رسميتشناخت . نژاد مردم اين كشور به قبائل يمنى باز مىگردد. صحراييان به لهجه حسينيه زبان عربى تكلم مىكنند كه به عربى فصيح نزديك است اما براى مكاتبات از عربى رسمى بهره مىگيرند. به جهتسلطه فرانسه و اسپانيا زبانهاى فرانسه و اسپانيائى هم درآن رايج است.
تولد وركور :
در چنين روزي در سلال 1902 ميلادي وركور ( ژان برولر ) نويسنده بر جسته فرانسوي متولد شد . او در دفاع از فرانسويان در برابر نيروهاي ارتش نازي كتب ادبي زيبايي نگاشت كه تا سالها در ذهن فرانسويان باقي ماند .« سكوت در يا» عنوان مهمترين اثر اوست .
تشكيل دومين جمهوري فرانسه :
در چنين روزي در سال 1848 ميلادي دومين جمهوري فرانسه تشكيل شد .
تشكيل كنگره برلين :
در چنين روزي در سال 1885 ميلادي كنگره برلين تشكيل شد . بر اساس نتايج اين كنگره كشور كنگو به بلژيك سپرده مي شد و كشور نيجريه به انگلستان اعطا مي گرديد .
ادغام فاشيست ها و ملي گراها :
در چنين روزي در سال 1923 ميلادي نيروهاي فاشيست و ملي گراي ايتاليا با يكديگر ادغام شدند . به عبارت مشهور و يا ساده تر « پيراهن آبي ها» و« پيراهن مشكي ها» با يكديگر متحد شدند .
معرفي خودروي فولكس :
در چنين روزي در سال1936 ميلادي هيتلر ، فولكس واگن فردينان پورشه را به عنوان خودروي آلماني معرفي كرد .اين خودرو يكي از عوامل موفقيت آلمان در پيشروي در جبهه شرق بود . چراكه با ساخت اين خود روي ويژه عملا نگراني در مورد يخ بستن آب آن در سرماي كشنده منطقه سيبري را بر طرف مي ساخت .
كودتا در ژاپن :
در چنين روزي در سال 1936 ميلادي يك كودتاي نظامي در ژاپن روي داد .
حركت به سوي شمال تانزانيا :
در چنين روزي در سال 1943 ميلادي آلمان به سوي بيجا نورث در شمال تانزانيا حركت كرد .آلمان با پيشروي در اين منطقه قصد داشت از فشار جبهه شرق تا حدودي بكاهد .
اتحاد هلند و اندونزي :
در چنين روزي در سال 1952 ميلادي هلند و اندونزي اتحاديه مشتركي را تشكيل دادند .
مبادله سفير :
در چنين روزي در سال 1980 ميلادي مصر و رژيم اشغالگر قدس براي نخستين بار سفير مبادله كردند .
كودتا در سورينام :
در چنين روزي در سال 1980 ميلادي يك كودتاي نظامي تحت فرماندهي ژنرال د سي بوترز در سورينام روي داد .
خروج از چكسلواكي :
در چنين روزي در سال 1990 ميلادي شوروي سابق تصميم گرفت هفتاد و سه هزار و پانصد نفر نيروي خود را تا جولاي 1991 ميلادي ، از چكسلواكي خارج كند .
تلفات در پرتغال :
در چنين روزي در سال 1531 ميلادي بر اثر يك زلزله مهيب در پرتغال بيش از 20 هزارتن كشته شدند .
بمباران برلين :
در چنين روزي در سال 1945 ميلادي ايالت متحده آمريكا به طور گسترده اي شهر برلين آلمان را مورد تهاجم هوايي خود قرار داد .