تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۱

سال ۱۳۰۳ کمپانی آلمانی یونکرس با ایران قراردادی می‌بندد و اولین شعبه شرکت هواپیمایی را در ایران راه اندازی می‌کند. حالا آسمان به جز پرندگان متنوعش مهمان‌های دیگری هم داشت.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مبینا افراخته: «علی اصغر حکمت» نخستین رئیس دانشگاه تهران و بنیان‌گذار کتابخانه ملی ایران در مرور خاطرات جوانی‌اش نوشت: عصر روز بیست و نهم اسفند سال ۱۳۰۴ شب عید نوروز برای اولین بار در عمر خود با طیاره «یونکرس آلمانی» پرواز کرده و از تهران به بندر پهلوی رفتم. با مرحوم عبدالله بهرامی معاون وزارت معارف در این مسافرت همراه شدیم و از ترس منع کسان و آشنایان به طور محرمانه، بدون اطلاع سفر کردیم.

او در ادامه از پرواز بر فراز صحراهای قزوین و کوه‌های البرز و دشت‌های سرسبز گیلان می‌گوید. در نهایت خاطره او به اینجا می‌رسد که: هنگامی که طیاره ما در نقطه آخر سیر خود یعنی چمن سرسبز شرق بندغازیان ایستاد و ما فرود آمدیم، جماعت کثیری از اهالی محل به استقبال و تماشا آمدند. ناگهان یکی از تماشاچیان که مردی موقر با ظاهری آراسته بود به سمت من آمد و با لهجه‌ای پر از تأسف و شفقت به من گفت: «ای جوان چرا جان خود را به خطر انداخته‌ای و بر این کشکول عزرائیل سوار شده‌ای؟ مگر از عمر خود سیر شده‌ای؟» این نمونه‌ای بود از افکار عمومی نسبت به هواپیما و هواپیمایی. هواپیمایی که با دیده ترس و نگرانی به آن نگاه می‌شد و مردم نام آن را «کشکول عزراییل» گذاشته بودند، روزی مایه غرور ایران شد.

امروز ۱۲ دی سال ۱۲۹۲ خورشیدی است. مردم تهران متحیر به آسمان چشم دوخته اند. شیئی را می‌بینند که متحرک و معلق در آسمان پرواز می‌کند و البته با یک صدای عجیب و غرشی بلند. کودک و پیر و جوان با چشمان گرد شده به آسمان خیره مانده اند و نمی‌دانستند این مهمان ناخوانده‌ای که بالای سرشان معلق پرواز می‌کند، نامش چیست. بعدها اسم «طیاره» را برای آن انتخاب کردند. این طیاره آن روز دقایقی را در آسمان چرخید و مردم قدم قدم، چرخش و حرکت آن را دنبال کردند تا در نهایت در میدانی که «مشق» نام داشت به زمین نشست.

جمعیت تهران برای تماشا و عکس گرفتن آمدند. در آن جمعیت «احمد قاجار» نیز حضور داشت. آن روز خلبان طیاره فردی به نام «کوزمینسکی» که اصالتاً لهستانی بود. او برای انجام پروازهای نمایشی از طریق یک هواپیمای «برلیوی ۱۱» روسیه کسب درآمد می‌کرد. کوزمینسکی قطعات این هواپیما را از طریق کشتی به بندرانزلی آورد و بعد از اینکه زمینی آن را تا تهران حمل کرد و قطعاتش را به یکدیگر متصل کرد اولین پرواز آزمایشی‌اش را در آسمان تهران داد. این خلبان محل خوبی را برای فرود نیافته بود برای همین فرود آمدنش در میدان مشق باعث شد که هواپیما آسیب ببیند.

این خلبان بعد از تعمیر هواپیمای خود، از مردم پولی دریافت می‌کرد تا برایشان پروازهای نمایشی انجام دهد. حتی احمد شاه قاجار هم این مسئله به مذاقش خوش آمد و به دیدار خلبان و هواپیما رفت. این اولین مواجهه مردم ایران با هواپیما بود که طولی هم نکشید که این حس کنجکاوی بار اول جای خود را به ترس و وحشت داد. زیرا چند ماه بعد جنگ جهانی اول آغاز و پروازهای نمایشی به پروازهای تهاجمی تبدیل شد. حالا مردم ایران پرواز هواپیماهای جنگی را برفراز آسمان خودشان تماشا می‌کردند.

یونکرس؛ اولین خط هواپیمایی ایران

زمانی که رضاخان هنوز نخست وزیر بود، تصمیم می‌گیرد که برای ارتش ایران نیروی هوایی درست کند. او تعدادی افسر را برای آموزش نظامی به فرانسه می‌فرستد. یک سال بعد سه هواپیمای یونکرس آلمانی و چهار هواپیمای روسی با خلبان و تکنسین‌های خارجی وارد ایران می‌شوند. سال ۱۳۰۳ کمپانی آلمانی یونکرس با ایران قراردادی می‌بندد و اولین شعبه شرکت هواپیمایی را در ایران راه اندازی می‌کند. حالا آسمان به جز پرندگان متنوعش مهمان‌های دیگری هم داشت. هواپیمای یونکرس یک خط هوایی بین تهران، مشهد، شیراز و بندرانزلی داشت که برای خدمات پستی، حمل بار و مسافر از آن استفاده می‌شد.

تأسیس باند فرودگاه مهرآباد

اولین هواپیما زمانی به ایران آمد که هنوز فرودگاهی در کار نبود. آن زمان از زمین‌های بزرگ بایر که عملاً کاربری دیگری داشتند به عنوان باند فرودگاه استفاده می‌کردند. همزمان با زمانی که رضاخان به فکر تشکیل نیروی هوایی افتاد، ایده ساخت فرودگاه هم در ذهن او کلید خورد. در آن دوران اراضی مهرآباد با شهر تهران فاصله زیادی داشت. سرانجام سال ۱۳۰۴ دستور ساخت فرودگاه داده می‌شود و سال ۱۳۱۷ نیز تهران رسماً صاحب فرودگاه می‌شود، فرودگاهی به نام مهرآباد.

از کودکی شوق پرواز آرام و قرارم را گرفته بود

مرداد ۱۳۱۸ رضاخانی که حالا رضاشاه شده بود، دستور تأسیس باشگاه ملی هوانوردان ایران را می‌دهد. در این باشگاه بنا بود آموزش خلبانی به ایرانیان داده شود که حالا دیگر به جز خلبان و فرودگاه، خلبان هم از خود داشته باشیم. هزینه این باشگاه از مالیات عمومی پرداخت می‌شد. طبق آمار، سال ۱۳۲۰ حدود بیست و شش خلبان در این باشگاه تربیت شده بودند. رئیس هیئت مدیره باشگاه نیز «قوام الملک شیرازی» بود.

در اولین دوره آموزشی باشگاه ملی هوانوردی ایران چند خانم ایرانی هم عضو باشگاه می‌شوند که خلبانی یاد بگیرند. «عفت تجارتچی» اولین زنی ایرانی هست که در این باشگاه ثبت نام می‌کند.

تجارتچی در خاطرات خود آورده: از همان کودکی شوق پرواز آرام و قرارم را گرفته بود و بزرگترین آرزویی که در دل دشتم این بود که روزی خلبان شوم. به خاطر دارم زمانی که محصل دبستان بودم روزی برای تماشای فیلم به یکی از سینماهای تهران رفتم. در این فیلم خلبان هواپیما هنگام پرواز در دریا سقوط کرد، عده‌ای به کمکش شتافتند و با زحمت بسیار او را از درون کابین هواپیما و آب بیرون کشیدند اما زمانی که خلبان کلاه مخصوص خود را از سر برداشت دیدم که او یک زن است. یک زن خلبان.

تجارتچی می‌گوید: دیدن همان فیلم و آن سکانس برای من کافی بود تا روزنه‌های امید در دل یک کودک روشن شود. آن روز من هم باور کردم که من می‌توانم روزی خلبان شوم و شدم…

اولین شرکت هواپیمایی ایرانی در آسمان وطن

هواپیماها آمدند، خلبان‌ها تربیت شدند و فرودگاه‌ها ساخته شد و داستان تمام زیرساخت‌های یک نظام حمل‌ونقل هوایی آغاز شد. حالا فقط جای یک شرکت هواپیمایی خالی بود. سال ۱۳۲۳ اولین شرکت هواپیمایی تأسیس شد یعنی سه سال پس از شروع حکومت پهلوی دوم. اسفند سال ۱۳۲۰ گروهی از صاحب منصبان و بازرگانان ایرانی اولین سازمان مسافرتی و جهانگردی ایران را به نام «ایران تور» تأسیس می‌کنند. سه سال بعد تعدادی از شرکای ایران تور با محوریت «رضا افشار» یک شرکت هواپیمایی به نام «راه‌های هوایی ایران» تأسیس می‌کنند. رضا افشار قبل از این راه اندازی وزیر راه بود و بعد از راه اندازی این شرکت، هفتاد درصد از سهام آن را خریداری می‌کند و درنهایت هم مدیرعامل این شرکت می‌شود.

تا قبل از تأسیس این شرکت، شرکت یونکرس آلمان آسمان ایران را قبضه کرده بود و حالا برای اولین بار یک شرکت ایرانی با پرچم ایران زمین پا به آسمان وطن گذاشت. این شرکت در ابتدا فقط در آسمان تهران-مشهد پرواز مسافربری و باربری داشت اما به تدریج پروازهایش را بیشتر کرد. تابستان سال ۱۳۲۵ اولین پرواز بین المللی به مبدا و مقصد تهران-بغداد افتتاح شد و کم کم مقصدها بیشتر و بیشتر شد.