فیلم خارجی "بازداشت" ساخته مورگان فریمن ستایشنامه‌ای است بر حفظ ریشه‌ها و اصالت‌های کهن مردمان یک قوم که با بازخوانی از موقعیت، روابط و مناسبات آشنا به تعریفی جدید می‌انجامد.

به گزارش خبرنگار مهر، فریمن بازیگری است که عرصه‌هایی ویژه را به عنوان یک هنرپیشه سیاهپوست طی کرده و روی آوردن او به عرصه کارگردانی نیز ادامه مسیری است که به نوعی مخصوص به خود کرده است.

فیلم "بازداشت" به عنوان اولین و تنها تجربه کارگردانی مورگان فریمن بر اساس یک نمایشنامه شکل گرفته و این وجه می‌تواند فیلم را از لحاظ استخوان بندی داستانی و محکم بودن روند پیشرفت ماجرا واجد امتیاز کند. بخصوص از این نظر که فیلم مبتنی بر یک بستر تاریخی مستند است، می‌توان آن را فراتر از دغدغه‌های صرفاً نژادپرستانه، به عنوان واکنش یک هنرمند به اتفاقات پیرامونش تلقی کرد.

فیلم بستر روابط و مناسبات آفریقای جنوبی را در دوران آپارتاید محور قرار می‌دهد و بر این بستر موقعیت‌های نمایشی آشنا  برای شخصیت اصلی خود تدارک می‌بیند که این بستر می‌تواند جذابیت و تازگی خاص را به موقعیت وارد کند. موقعیت آشنای فیلم را می‌توان همان تقابل کهن وظیفه و اعتقاد قلبی دانست که این بار با متمرکز شدن بر شخصیت یک پلیس سیاهپوست، وجوهی جدید پیدا می‌کند.

یک پلیس سیاهپوست قانونمند که تنها به مصلحت و آینده خانواده کوچکش می‌اندیشد، گرفتار موقعیتی چندگانه می‌شود. هر چند تقابل وظیفه و اعتقاد قلبی اصلی‌ترین تضاد را در این شخصیت رقم می‌زند، اما این موقعیت با تکیه بر ریشه‌های تضاد همیشگی میان سیاهپوستان و سفیدپوستان می‌تواند به بازخوانی تازه بینجامد.

تأمین آینده خانواده در سرزمینی که هر چند متعلق به سیاهپوستان است ولی مانند میهمان اجباری با آنها برخورد می‌شود مهمترین انگیزه‌ای است که به نظر می‌آید او را به سمت و سوی شغل پلیسی آنهم زیر دست سفیدپوستان کشانده است. هر چند از ابتدا بر وجه قانونمندی مرد تأکید می‌شود که به عنوان شهروند نمونه سیاهپوست قصد دارد الگویی برای بقیه هم نژادهایش باشد، اما آنچه در ادامه اتفاق می‌افتد حکایت از گسسته بودن این رابطه متقابل و در واقع مخدوش بودن وجهه پلیس در نگاه عامه مردم دارد.

به این ترتیب شغل پلیسی دیگر آن وجهه آبرومند همیشگی را در افکار عمومی مردم ندارد که از آن به عنوان یک امتیاز یاد شود. این گونه است که به نوعی بدنامی پلیس بودن که به تعبیر اهالی نوکری برای سفیدپوستان است، موقعیت این گروهبان پلیس و خانواده‌اش را در میان مردم اطراف متزلزل و مخدوش می‌کند.

کشمکش‌های گاه و بیگاه و کمرنگ اولیه وقتی تأثیر واقعی خود را نشان می‌دهد که با آمدن گروه بازرسی ویژه، به نوعی اختیارات گروهبان و رئیسش در محدوده خودشان از دست می‌رود و الگوی متداول رفتار با سیاهپوستان از سوی گروه ویژه اعمال می‌شود. در این شرایط است که ناآرامی‌های کمرنگ و هدایت نشده، شکلی سازمان یافته پیدا می‌کند و در این میان حضور پسر گروهبان در میان معترضان، پتانسیلی جدید را وارد موقعیت خاص او می‌کند.

به گونه‌ای موقعیت آشنای تقابل پدر و پسر نیز در فیلم "بازداشت" بازخوانی می‌شود که از وجوه تازه آن می‌توان به تعبیری که از جایگاه هر یک وجود دارد، نام دارد. پدر یک گروهبان پلیس آبرومند و شریف است ولی این نقاط قوت به عنوان نقاط ضعف او نمود پیدا می‌کند چون او را در مقابل هم نژادانش قرار داده و به نوعی مصلحت اندیشی را مقدم بر آزاداندیشی کرده است.

این گونه است که پسر نوجوان او به عنوان نماینده‌ای از عامه مردم مقابل پدر قرار می‌گیرد تا این نقد را به سیستم پلیسی و البته شیوه مداراگونه پدر وارد کند. به این ترتیب این بار تقابل پدر و پسر به تضاد دو کاراکتر مثبت و منفی مطلق ختم نمی‌شود بلکه هر دو را در جایگاه خاص خود محق جلوه داده و در عین حال با ترسیم تک‌افتادگی پدر و عواقب مدارا کردن او، به نوعی شیوه و رویه انتخابی‌اش را مورد نقد قرار می‌دهد.

پدر هر بار با نشانه‌های خشونت و بی‌قانونی گروه ویژه در رفتار با سیاهپوستان مواجه می‌شود، دلیلی موجه برای این رفتار پیدا می‌کند اما با قتل یک سیاهپوست در زندان که به دروغ خودکشی اعلام می‌شود تلنگر اصلی به او وارد می‌شود. اینجاست که تک‌افتادگی پدر در شکلی نمادین به قرار گرفتن او مقابل هم نژادهایش منجر می‌شود. تقابلی که دیگر او یک تنه توان مقابله با آن را ندارد و به گفته دیگر بهانه‌ای (حتی از نظر خود) برای پنهان شدن پشت آن پیدا نمی‌کند.

فیلم "بازداشت" را می‌توان به جهت انتخاب قهرمانی آشنا با بازخوانی جدید نیز مورد تحلیل قرار داد. پلیس این فیلم همانطور که اشاره شد دیگر یک جایگاه قوی و مثبت میان افراد جامعه و حتی خانواده‌اش ندارد و می‌توان گفت به نوعی منفور و تک‌افتاده است. هر چند او دارای نقاط و امتیازات مثبت است ولی نه مصلحت اندیشی او برای خانواده می‌تواند محق جلوه‌اش دهد و نه اهمیتی که برای قانونمندی قائل است.

به این دلیل که همه این ویژگی‌های مثبت زیر سایه یک ویژگی اصلی رنگ می‌بازند که آن عرق وطن و میهن پرستی است. در واقع فیلم فریمن ستایشنامه‌ای است بر حفظ ریشه‌ها و اصالت‌های کهن مردمان یک قوم هر چند در اقلیت و وقتی این مهم رنگ می‌بازد نمی‌توان به اهداف خوش آب و رنگی چون حفظ کانون خانواده و آینده نگری، نظری مثبت و خوشایند داشت.

وقتی دانش‌آموزان در کلاس درس مقابل خواندن درس تاریخ کشور آمریکا مقاومت کرده و خواستار خواندن تاریخ قوم و کشور خود هستند، وقتی آنها بر جایگزین شدن زبان انگلیسی به زبان سرزمین خود تعصب نشان داده و اعتراض می‌کنند ... در واقع این وجوه است که در حد و اندازه‌های خاص بر خصوصیات و خواسته‌های چه بسا مثبت و عاقلانه ارجحیت پیدا کرده و همان اتفاقی می‌افتد که از اول مطلب چند بار به آن اشاره شده است.

در فیلم "بازگشت" بازخوانی‌های متعدد از موقعیت، شخصیت پردازی، روابط و مناسبات آشنا موجب می‌شود علاوه بر اینکه به تعریفی جدید از آنها در موقعیت ویژه فیلم برسیم، به نوعی گسترده بودن این حیطه با قرار گرفتن بر بسترهای روایی مختلف مورد توجه قرار بگیرد. در این صورت است که شاید کمتر بتوان از تکرار محض چند موقعیت‌های نمایشی محدود و مسیرهای آشنا داستانپردازی در بخش اعظم فیلم‌ها انتقاد کرد.

فیلم سینمایی "بازداشت" با نام "نوپا" پنجشنبه نهم خرداد ساعت 22 در قالب برنامه سینما یک از شبکه اول سیما پخش شد. درام 120 دقیقه‌ای "بازداشت" با نام اصلی "Bopha" محصول 1993 با بازی دنی گلاور بر مبنای نمایشنامه پرس امتوآ ساخته شد. این فیلم اولین و تنها تجربه کارگردانی مورگان فریمن بازیگر سیاهپوست و برنده اسکار است.

مالکوم مکداول، آلفره وودارد و ماریوس ویرز از دیگر بازیگران این پروژه هستند. داستان فیلم "بازداشت" در آفریقای جنوبی دوران آپارتاید روی می‌دهد و گلاور نقش یک پلیس سیاهپوست را بازی می‌کند که مردی شریف است و به کاری که انجام می‌دهد اعتقاد دارد. فریمن سازنده این فیلم چهار بار نامزد اسکار بوده که سال 2005 برای فیلم "عزیز میلیون دلاری" برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مرد مکمل شد.