محمد رجبی گفت: فردید معتقد بود هر انسانی به خصوص کسانی که اهل حکمت هستند باید تعهد داشته باشند . پس حکیمی که در مسیر مصیر ظهور است تعهد دارد، اما این تعهد در زمره دعواهای حزبی و جناحی نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، در مراسم بزرگداشت مرحوم دکتر احمد فردید که عصر دیروز چهارشنبه با عنوان " در مسیر مصیر ظهور" در محل بنیاد فردید برگزار شد ، پس از سخنان دکتر رضا داوری، دکتر محمد رجبی گفت: "در مسیر مصیر ظهور" تکیه کلام استاد بود که در مجموعه گفتارهای تلویزیونی آن را به کار می برد. شاید برخی فکر کنند این گفته از جنس حرفهایی است که تاکنون در این باره شنیده اند اما در مقام حکمت بحث اساسا در ساحت دیگری مطرح می شود.

وی افزود: به عنوان مثال درباره یک تابلوی نقاشی ، شخصی پیرامون سبک هنری حرف می زند، شخص دیگری درباره مواد  و نوع رنگ به کار رفته در تابلو و کسی دیگر درباره قیمت آن حرف می زند. این صحبتها همه درباره یک چیز است اما هیچ ارتباطی به هم ندارند. آنچه دکتر فردید درباره ظهور می گفت از جنس دیگری بود. در مصیر ظهور یعنی آنچه باعث تحقق ظهور می شود و مسیر نیز یعنی در راه تحقق یافتن ظهور.

رجبی یادآور شد: بدیهی است که با ظهور، ذهن به سمت غیاب می رود. چه چیزی مخفی است وچه چیزی قرار است آشکار شود؟ از دیدگاه حکمت فردید، آنچه غایب است ساحت حق و حقیقت است. یعنی حق پوشیده شده است در عین اینکه نمی توان آنرا پوشاند. در حقیقت ما در حجاب هستیم و چشممان را بسته ایم و توانائی نگاه به نور را نداریم. تحقق یافتن ظهور یعنی ما چشم بگشائیم و نور را ببینیم.

وی اظهار داشت: مشکل در نگاه ما است، این مسیر مصیر، مسیر هوشیاری است. به تعبیر فردید ابتدا باید خودآگاهی پیدا کنیم و بعد به دل آگاهی برسیم. در روایات مذهبی داریم که تا مردم شایستگی پیدا نکنند ظهور رخ نمی دهد .

رجبی یادآور شد: دکتر فردید می گفت دیدن امام زمان یعنی انفتاح ساحت وجود انسان که بتواند بدون حجاب با حق مواجه شود. این مقامی است که انسان می تواند انسان کامل را که امام عصر خودش است شهود کند و لذا نکته ای که فردید در این باره مطرح می کرد به این معنا بود که گشایش "پس فردا" که افق مهدویت است یعنی گشایش افق وجود و در دوره جدید این حجاب ضخیم تر از هر زمانی شده است.

وی سپس افزود: فردید معتقد بود غربی که ما می گوییم یک منطقه جغرافیایی یا یک مقطع زمانی نیست بلکه وجهی از خود وجود است ، اگر غایب شود. در وجود انسان شرقی وجود دارد و غربی. همین طور که برای زمین شرق طلوع خورشید است و روشنائی و غرب ؛ غروب است و تاریکی ، انسان نیز همین گونه است. هر امری هم می تواند در ساحت شرق وجود انسان مطرح شود و هم در ساحت غرب آن.  اما اینگونه نیست که یک چیز ثابت باشد ، می شود تاریکی ها را روشن کرد و می شود روشنی ها را تاریک نمود.

رجبی گفت: مرحوم فردید معتقد بود در دوره جدید دلایل اثبات خدا عین پوشاندن حقیقت او است و اصل این موضوع که ما بخواهیم خدا را اثبات کنیم خودش یعنی فراموش کردن اصل قضیه. در صورتی که ما باید خودمان را اثبات کنیم نه خدا را. با این وصف اثبات وجود خدا می تواند ظلمت باشد و امر دیگری ممکن است الوهی تلقی شود.عدالت و قسط که بر مبنای حقانیت است یعنی تحقق ساحت اسلام. اگر عدالت نباشد نه نماز نماز است، نه روزه روزه است و نه دین دین است .آنچه در مسیر مصیر ظهور است یعنی ما برویم به سمت عدالت.

وی در پایان گفت: از نظر دکتر فردید در تاریخ غرب در یونان قدیم و مدرنیته به ساحت تاریک انسان اصالت داده شد و آن رسما مبنا قرار گرفت و او آنرا فرعونیت جدید تعبیر می کرد. در هیچ دوره ای بشر نمی گفت که اصل عالم اوست. خود بنیادی عالم جدید حجاب عظیمی است که بشر باید از آن بگذرد تا انفتاح نور ایجاد شود. یعنی انسان در اعماق تاریکی برود و احساس نیاز کند تا از آن خارج شود. به یک معنا پایان این دوره پایان دوره غرب هم هست، هرچه به ظهور نزدیک شویم به پایان غرب نزدیک می شویم. البته این یک شعار سیاسی نیست. اگرچه فردید معتقد بود هر انسانی به خصوص کسانی که اهل حکمت هستند باید تعهد داشته باشند . پس حکیمی که در مسیر مصیر ظهور است تعهد دارد. اما این تعهد در زمره دعواهای حزبی و جناحی نیست.