تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۱

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل :تهاجم نظامی گرجستان به منطقه خودمختار اوستیا در حالی آغاز گردید که در ساعات اولین این تهاجم شاهد واکنش شدید روسیه به این اقدام گرجستان بودیم و نیروهای روسی پاسخ نظامی جدی و گسترده ای را از خود به نمایش گذاردند.

جدای از کالبد شکافی و ریشه یابی دلایل آغاز حمله از سوی گرجستان و نیز پاسخ محکم روسیه، تحقیقا این رخداد نظامی در برگیرنده پیامدهای مهم و گسترده ای در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی بود.

برخی ناظران و تحلیلگران سیاسی بر این باورند که تهاجم نظامی گرجستان نمی توانست بدون هماهنگی و کسب مجوزهای لازم از سوی کشورهای غربی خصوصا ایالات متحده آمریکا صورت بگیرد. حال این سؤال اساسی مطرح می گردد که چه دلایل و عوامل احتمالی در بازگذاشتن دست گرجستان و دادن مجوز به این کشور جهت آغاز تهاجم به منطقه خود مختار اوستیا، دخیل بوده است؟ به دیگر معنی چه پیش فرض های توجیه کننده ای سبب گردید که آمریکایی ها مجوز تهاجم نظامی  گرجستان به اوستیا را صادر نمایند و تبعات و پیامدهای آن را نیز برای دستگاه دیپلماسی این کشور بپذیرند؟

در ارزیابی و تحلیل شرایط جهت پاسخگویی به سؤال اساسی فوق الذکر می توان عوامل ذیل را در راستای اهداف و منافع آمریکا قبل از آغازاین بحران برشمرد:

1- اثر گذاری بر طرح سپر دفاعی موشکی، به دنبال طرح موضوع استقرار سپر دفاع موشکی در برخی از کشورهای اروپای شرقی سابق از جمله لهستان و جمهوری چک، همواره این سئوال درذهن افکار عمومی در غرب و شرق مطرح می گردید که علت وجودی و ضرورت چنین تصمیمی از سوی آمریکایی ها چیست و این آرایش جدید نظامی و دفاعی اولا برای استفاده و بهره برداری تحت چه شرایطی است و ثانیا در برابر کدام کشور و با قدرت تهدید کننده ای شکل گرفته است؟

هر چند به موازات ارائه این طرح از سوی آمریکا، تلاش های لازم صورت گرفت که دلایل عملیاتی نمودن چنین طرحی توجیه گردد. لکن واکنش شدید و حالت تهاجمی روسیه در منطقه قفقاز و تشدید بحران در این منطقه تکمیل کننده توجیهات ارائه شده از سوی آمریکا و طرفداران طرح سپر دفاعی موشکی در اروپا بود و منجر به تقویت مواضع آنان گردید.

 در شرایط کنونی اروپا متوجه جدی بودن خطرات و تهدیدات احتمالی روسیه علیه خود گردیده و لذا کشورهای مرتبط و دارای منافع در این طرح روند توافقات را تسریع نموده و خواهد نمود. کما اینکه در اولین گام شاهد امضاء موافقتنامه دوجانبه آمریکا و لهستان جهت اجرایی نمودن طرح مذکور در لهستان بودیم.

2- ارزیابی و شناخت دقیق از تحولات داخلی روسیه به دنبال انجام تغییرات و جابجایی در کانون های قدرت سیاسی در کاخ کرملین و مطرح شدن یک چهره جدید سیاسی در راس هرم رسمی قدرت در روسیه یعنی مدودف تصور می گردید که جناح و یا تیم جدیدی به رهبری وی دارای تفاوتهایی از نقطه نظر فکری و اجرایی با پوتین رئیس جمهور قبل روسیه می باشد.

 قدرت اکنون در دست کسانی است که در ارائه واکنش در قبال بحران ها و مناقشات منطقه ای و بین المللی از جمله بحران قفقاز برخوردهای متفاوت و متعادل تری را از خود به نمایش بگذارند و رویکردهایی همچون تعامل، مذاکره و بعضا مماشات را در پیش بگیرند و از واکنش های سخت و شدید که در سابقه رفتاری شوروی، روسیه در عرصه سیاست خارجی تا کنون شاهدش بوده ام دوری جویند.

در واقع شاید بتوان ادعا نمود که از این رهگذر آمریکا تغییرات داخلی در سیستم قدرت سیاسی روسیه و تاثیرات احتمالی آن در کنش و واکنش های این کشور در عرصه سیاست خارجی را مورد ارزیابی و آزمایش قرارداد.

3- تاثیر گذاری بر روند رقابت های انتخاباتی آمریکا این فرضیه نیز قوت داد که آمریکایی ها از پیش عکس العمل و واکنش روسها در تهاجم گرجستان به اوستیای جنوبی را پیش بینی کرده بودند اما چراغ سبز نشان دادن جمهوریخواهان آمریکا به دولت گرجستان برای این اقدام همانا ارائه تصویری بحران زده و پرتنش نه فقط قفقاز بلکه از روابط روسیه و آمریکا بوده است.

طبیعتا در چنین شرایط این سئوال به ذهن مردم آمریکا متبادر خواهد شد که در وضعیت بحرانی کنونی چه جناح و حزبی از میان دموکراتها و جمهوریخواهان قادر خواهد بود از عهده کنترل و مدیریت این گونه بحران بر آید؟ مسلما پاسخ بدیهی به سئوال مذکور این  خواهد بود که نماینده جناح جمهوریخواهان یعنی مک کین بیش از رقیب خود یعنی اوباما این توان را دارد. چرا که مک کین نمایندگی جناحی را بر عهده دارد که طی 8 سال اخیر با جنگ ها و بحران های مشابه و بعضا گسترده تری همچون افغانستان و عراق دست و پنجه نرم کرده است.

بر اساس موارد اشاره شده این ارزیابی و تحلیل به شکلی قوی وجود دارد که اقدام گرجستان نمی توانسته بدون هماهنگی با آمریکا صورت پذیرد. هر چند برخی معتقدند که رویدادهای دو هفته گذشته فاجعه ای برای سیاست خارجی آمریکا بوده است و تهاجم روسیه به همسایه اش گواه روشنی از شکست تلاش های تحت رهبری آمریکا برای هماهنگ ساختن روسیه پس از شوروی با غرب است.

همچنین آمریکایی ها در اهداف از پیش طراحی شده و مورد نظر خود جهت ارائه مجوز به گرجستان برای حمله به اوستیا مرتکب خطا و اشتباه محاسباتی شده اند و در کنترل دامنه بحران ضعیف و ناکارآمد و فاقد گزینه هایی برای واکنش تنبیهی موثر از سوی غرب بوده است.

 اما آمریکایی ها این اطمینان را دارند که دستاوردهای کوتاه مدت روسیه در بحران گرجستان به دردسرهای دیپلماتیک دراز مدت برای مسکو تبدیل خواهد شد که آمریکا از آنها به نفع خودش استفاده خواهد کرد و منافع اقتصادی دراز مدت روسیه نهایتا مسکو را به نرمش و گام نهادن در مسیر تعامل و مذاکره وادار خواهد کرد.