پیش درآمد
در این میان تهیه گزارش تولید یک فیلم سینمایی که فهرست رنگین بازیگران آن هر روز در صدر اخبار قرار گرفته و رسانهها برای انعکاس آن با هم رقابت میکنند، وجوهی تازه به این جذابیت میبخشد. فیلمی که بخش عمده بازیگران حرفهای و چهره سینمای ایران را در اختیار گرفته و همچنان برگهایی برای رو کردن در اختیار دارد.
"شبانهروز" دومین ساخته امید بنکدار و کیوان علیمحمدی این روزها توجه بسیاری را به خود جلب کرده، اما در این میان یک تجربه دیگر هم به خاص شدن تهیه این گزارش کمک کرده است؛ تجربه تحقق همان چیزی که به آن فکر کردهای آن هم در فاصله زمانی کوتاه. ماجرای حضورم پشت صحنه "شبانهروز" حاصل چنین تجربهای است؛ غریب، خاص و دوستداشتنی.
پارسا پیروزفر، مرتضی پورصمدی و کیوان علیمحمدی
در واقع همان زمانی که به امکان این تجربه فکر میکردم، سراغم آمد و طبیعتاً شریک شدن در یک شب از این تجربه را آن هم به عنوان اولین گزارش پشت صحنه این فیلم از دست ندادم. شبی که قرار است یکی از خطوط روایی چهارگانه فیلم به تصویر دربیاید با حضور دو شخصیت اصلی مرجان و فرخ با نقشآفرینی نیکی کریمی و پارسا پیروزفر.
پیروزفر یکی از آن برگهای برنده "شبانهروز" است که هر چند دیرهنگام به رسانهها معرفی شد، اما این گزارش میتواند با ثبت حضور او پس از سالها در نقشی تازه با گریمی متفاوت اهمیت پیدا کند. اضافه کنید به این نکته بازی کریمی و پیروزفر را پس از تجربه مشابه فیلم "دختران انتظار". با این تعاریف همه شواهد پیشاپیش بر اهمیت این گزارش پشت صحنه دلالت میکند.
شب. خارجی. فرهنگسرای نیاوران
از مقابل در ورودی فرهنگسرا جنب و جوشی خاص بر رفت و آمد آدمها و عبور و مرور خودروها حاکم است و همه چیز نشان از غیر عادی بودن شرایط دارد. وقتی به عنوان مجوز ورود نام دو کارگردان فیلم را به زبان میآورم، راه گشوده میشود و پلههای ورود فرهنگسرا مرا به حیاط اصلی و نهایتاً راهی که به گالری فرهنگسرا ختم میشود، میرسانند.
حیاط فرهنگسرا برخلاف همیشه خاموش و تاریک است و مجسمههای در حال تفکر و مطالعه آن هم سر از کتابها برداشتهاند و حواسشان به اتفاقی است که آدمها را ساعت 9 شب برای ثبت و ضبط دور هم جمع کرده است. حیاط فرهنگسرا آن شب به جای آنکه مثل هر شب میزبان باشد، معبری بود برای عابرانی که میخواستند خود را به گالری برسانند.
شب. داخلی. نگارخانه نیاوران
اگر مسیر راهرو مدور را دنبال کنی به سالن دو طبقه گالری میرسی که دور تا دور آن با تابلوهای عکس و نقاشی پوشیده شده که اختصاص به این سکانس از فیلم "شبانهروز" دارند. دو نقاشی از چهره مهناز افشار که در یکی از اپیزودها نقش شخصیت فوژان را بازی میکند، در گوشهای پشت و رو قرار گرفته که کاری از افشین پیرهاشمی است.
دیوارهای طبقه دوم که لوکیشن اصلی سکانسهای امشب است با نقاشیهای مهرداد محبعلی پوشیده شده که در میان آنها عکسی از کتی دهچمنی خودنمایی میکند. در همین طبقه دو کارگردان جوان فیلم را در حال گفتگو با مرتضی پورصمدی مدیر فیلمبرداری میبینم. با توجه به اینکه هنوز دو بازیگر فیلم نیامدهاند، بهترین فرصت برای گپ زدن در فضایی آرام قبل از آغاز کار است.
امید بنکدار درباره چگونگی پیشرفت کار و سکانسهایی که قرار است امشب بگیرند، میگوید: فیلم را 20 شهریورماه با قصه شخصیت مرجان (نیکی کریمی) کلید زدیم و امشب دوازدهمین جلسه فیلمبرداری را پشت سر میگذاریم. خوشبختانه همه چیز طبق برنامهریزی و مطابق با ذهنیت ما پیش رفته و حدود 20 درصد کار فیلمبرداری شده است.
وی با اشاره به لوکیشنهای متعدد "شبانهروز" اضافه میکند: این فیلم با حدود 38 لوکیشن از پرلوکیشنترین آثار داستانی سینمای ایران است. تا امروز هفت هشت لوکیشن را به اتمام رساندهایم که از آن جمله میتوان به خانه مرجان، فرهنگسرا، شهر کتاب، گالری زعفرانیه و یکسری از خیابانها اشاره کرد.
از داستان و ویژگیهای بصری فیلم که میپرسم، کیوان علیمحمدی پاسخ میدهد. همه وجوه و وظایف بین این دو کارگردان به شکل کاملاً حرفهای تقسیم شده است! میگوید: "شبانهروز" از نظر بصری و ریتم کارگردانی کاری مشکل است چون چهار قصه را با چهار فرمت متفاوت دکوپاژ و کارگردانی میکنیم. چگونگی ربط این چهار قصه از وجوه چالش برانگیز فیلم است.
چرا که "در یکی از قصهها همه نماها ثابت است و حتی حرکت پن و تیلت دوربین را نداریم و رنگ هم منوکروم است. در قصه دیگر دوربین روی دست با لنز زوم و رنگ آبی با تونالیته سربی است. قصه دیگر تا نیمی سیاه و سفید و پلانهایش لانگ تیک است و قصه آخر دکوپاژی کلاسیک دارد و ترکیبی از تمام پلانها در آن موجود است."
وقتی درباره حضور فهرست بلندبالای بازیگران "شبانهروز" میپرسم علیمحمدی با تأکید بر اینکه چنین چیدمانی فقط به لطف خدا ممکن شده، میگوید: واقعیت این است که بخشی از چیدمان و شرایط فعلی تولید این فیلم دست ما نیست. چون قرار دادن این دوستان کنار هم نه در توان من و امید است و نه بسیاری دیگر. خدا کمک کرد و شرایط به گونهای شد که این دوستان کنار هم جمع شوند.
او فاصله زمانی ساخت "شبانه" تا "شبانهروز" را اینگونه روایت میکند: بعد از "شبانه" مشغول کارهای مستند شدیم و کنار آنها روی فیلمنامه "شبانهروز" هم کار کردیم. از آنجا که درگیر فیلمی میشویم که بتوانیم در انتها پاسخگوی آن باشیم، باید این زمان طی میشد تا فیلم به جریان بیفتد. همه دوستان پشت و جلو دوربین دلی وارد کار شدند و کمک کردند "شبانهروز" ساخته شود.
علیمحمدی بر تأکید بر اینکه این فیلم در شکل طبیعی بودجهای هنگفت را میطلبید اضافه میکند: ولی لطف دوستان باعث شده در شرایطی دیگر کنار هم قرار بگیریم. در واقع وقتی در فیلمهایمان با گروه و عوامل آشنا کار میکنیم، در کنار انجام یک کار حرفهای، احساس و عاطفه هم دخیل میشود.
این نویسنده و کارگردان جوان همچنین به این ترجیعبند همیشگی حرفهایش اشاره میکند: ما نه خودمان سرمایهدار هستیم نه هیچوقت سرمایه دولتی در اختیار داشتهایم. همیشه گفتهام اگر فیلمهای من و امید ساخته شده تنها به دلیل حضور دوستان خوبی بوده که به ما کمک کردهاند تا رویاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم.
/
علیمحمدی، بنکدار و پورصمدی در حال مشاوره قبل از فیلمبرداری
وقتی درباره احتمال رسیدن فیلم به جشنواره و تمایل آنها به این حضور میپرسم، بنکدار میگوید: فیلم برای 60 جلسه فیلمبرداری برنامهریزی و حدود یکچهارم آن انجام شده است. برآورد زمانی ما تا رسیدن به نسخه کپی صفر به گونهای است که پیشبینی میکنیم فیلم به جشنواره فجر برسد. اما تلاش مضاعفی به قیمت آسیب زدن به کیفیت فیلم برای رسیدن به جشنواره نخواهیم کرد.
بنکدار درباره جایگاه "شبانهروز" در کارنامه فیلمسازیشان میافزاید: به لحاظ زمانی 60 درصد فیلم در روز اتفاق میافتد و 70 درصد لوکیشنها داخلی است. به لحاظ تماتیک نیز برای ما یک تجربه جدید در روایت چندپیرنگی قصه است. "شبانهروز" برای گروه تولید به اندازه چهار فیلم انرژی میبرد. چون چهار قصه با ساختار، شخصیتها، رنگ و کار با دوربین متفاوت دارد.
وقتی اظهار امیدواری دو کارگردان فیلم را به رضایتبخش بودن این تجربه پس از تدوین و آماده شدن نهایی، تأیید میکنم درست کنارمان چند ابزار فلزی سنگین با صدایی مهیب تخلیه میشود و جالب این است که دو فیلمساز با آرامش و طمأنینه همیشگی خود همچنان جانب صبر را نگه داشته و به روی خودشان نمیآورند.
نیکی کریمی بازیگر نقش مرجان اولین بازیگری است که از راه میرسد و همراه با خود موجی از انرژی میآورد. موجی که نوید نزدیک شدن به زمان جادویی ثبت اتفاقها بر نوار سلولوئید را میدهد نه چیز دیگر. چون این بازیگر و فیلمساز تمایلی به گپ زدن درباره شخصیتی که ایفا میکند ندارد، من هم به خواسته او احترام میگذارم.
متمرکز شدن افراد پشت صحنه در طبقه دوم گالری انتظارها را برای آغاز کار بالا میبرد اما در راه ماندن پارسا پیروزفر گروه را منتظر و البته در حال آماده کردن مقدمات فیلمبرداری قرار میدهد. وقتی پورصمدی را گوشهای در حال بحث و تبادل نظر با بنکدار و علیمحمدی میبینم، فراغت او را که تا لحظاتی دیگر به شدت درگیر لنز و دوربین میشود، غنیمت میدانم.
مرتضی پورصمدی یکی از مدیران فیلمبرداری باسابقه و البته تجربهگرای سینمای ایران است که تجربه همکلامی با او را در پشت صحنه مستندی که این دو کارگردان از نخستین سمپوزیوم مجسمهسازی ساختند، دارم. پیشاپیش از پذیرفته شدن درخواستم برای گپی کوتاه مطمئن هستم و پورصمدی هم پیش بینی مرا نقض نمیکند.
وی درباره چگونگی آشنایی و کار با بنکدار و علیمحمدی میگوید: بیش از 10 سال است این دو کارگردان جوان را میشناسم. از زمانی که دستیار محمدرضا اصلانی بودند تا وقتی تجربههای مستقل کوتاه خود را آغاز کردند و در اولین فیلم بلندشان "شبانه" هم حضور داشتم. همکاری جذاب و دوستداشتنی داریم چون اساساً جسارت و نگاهی تازه دارند که بسیاری فاقد آن هستند.
پورصمدی از نگاه حرفهای خود "شبانهروز" را اینچنین توصیف میکند: این فیلم در نوع خود تجربهای مدرن است با چهار قصه که در هم تداخل میکنند و هر قصه به تناسب مضمون و محتوا رنگامیزی متفاوت دارد. قبل از شروع فیلمبرداری جلسههای مفصل برای این منظور داشتیم. حتی در جلسهای با آقای کریمیان؛ مسئول لابراتوار درباره شکل نهایی کار به تفاهم رسیدیم.
مدیر فیلمبرداری "شبانهروز" با تأکید بر اینکه فرمت فیلمبرداری این چهار اپیزود به لحاظ رنگامیزی متفاوت است میگوید: ما بیشتر روی بخش شیمی کار بحث و تبادل نظر کردیم. در مورد رنگ دو بحث شیمی و نرمافزاری مطرح است که ما به دلیل زمانبر بودن نتوانستیم روی بخش نرمافزاری مانور بدهیم و با کمک دوستان در لابراتوار در بخش شیمی کارهایی انجام دادیم.
پورصمدی با اشاره به وجه حرفهای این دو فیلمساز در کنار جسارتشان میگوید: ما در "شبانه" و "شبانهروز" با استوریبرد بسیار حرفهای مواجه هستیم و معلوم است از قبل به هر سکانس، تعداد، اندازه و فرم پلانها و نوع نورپردازی و رنگامیزی اندیشیده شده است. این در سینمای ایران تقریباً بینظیر است و من با آن مواجه نشدهام.
وی اهمیت وجود استوریبرد را در سرعت گرفتن تولید میداند: به همین دلیل به سرعت به فضایی که میخواهیم میرسیم. این دو خوب میدانند چه میخواهند و در نتیجه حاشیهای نداریم و به سرعت حرکت میکنیم. آنها حتی سر صحنه هم تقسیم وظایف را به خوبی انجام دادهاند و کیوان بیشتر در حوزه لنز و دوربین و امید بیشتر در حوزه بازی و اکت بازیگران حضور دارد.
پورصمدی درباره بازخورد رویکرد جسورانه این دو میگوید: هر رفتار نو و جسورانه در آغاز توی ذوق میزند. چون جامعه اسیر عادتها و روزمرگیهاست و رفتارهای جدید را برنمیتابد. غالب چارچوبهای از پیش تعیینشده بر اساس یک سلیقه پائین شکل گرفته و به قدری تکرار شده که همه فکر میکنند درست است. اما مهم این است که ما اسیر سلیقه تماشاچی عام نشدهایم.
وی با اشاره به اینکه تجربههای جسارت آمیز برای فهمیده شدن باید مشمول گذر زمان شوند میگوید: ما در حوزه کار با آقای اصلانی هم این بحرانها را گذراندیم و سلیقه مخاطب امروز ما کمی متفاوت شده است. اگر این تجربهها در طول سال تکرار شده و تعدادشان بالا برود، خواه ناخواه ارتقا سلیقه تماشاگر حاصل میشود.
نیکی کریمی، پیروزفر و بنکدار در حال تمرین
پورصمدی برای نمونه به تجربه متفاوت خود در عرصه تلویزیون نیز اشاره میکند: پس از مدتها مقاومت بالاخره با مجموعه "مدار صفر درجه" همکاری کردم. در این مجموعه تلاش کردیم سلیقه مخاطب و همکارانمان را به گونهای دیگر جهت دهیم و البته با آقایان حسن فتحی، ایرج رامینفر و حسن بشکوفه به سلیقه مشترک رسیدیم.
این مدیر فیلمبرداری در انتها از پروژهای که به تازگی به اتمام رسانده میگوید: تجربهای متفاوت را در فیلم "دوزخ، برزخ، بهشت" بیژن میرباقری پشت سر گذاشتم که آن هم از جنس بدنه سینمای ما نبود و کاری خاص و متفاوت بود. بابت سهیم بودن در چنین تجربههایی بسیار خوشبخت و خرسندم. چون در همین جسارتهاست که میتوان حس و حالی تازه را تجربه کرد.