خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: معارف اسلامی ابعاد مختلف فرهنگ عمومی را طرح و حد مطلوب آن را تعریف کرده است، از این رو اندیشه اسلامی با عوامل کامل‌تر و مترقی‌تر خود می‌تواند بستر مناسبی برای رشد و تعالی فرهنگ عمومی فراهم کند.

فرهنگ عمومی باید از اندیشه‌ دینی منبعث شود

دکتر قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با فرهنگ عمومی و اندیشه اسلامی اظهار داشت : قریب به 25 سال است که در ایران درباره مقوله فرهنگ و فرهنگ عمومی مطالعات، نشستها و دغدغه هایی وجود دارد تامشخص شود فرهنگ عمومی را چگونه تعریف کنند که با هنجارهای جامعه اسلامی ایران و ارزشهای دینی مطابقت داشته باشد.

دکتر پورحسن با اشاره وجود این نگرانی در ایران ما به ویژه در وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: ما براساس دین وقتی از فرهنگ صحبت می کنیم، رفتار، عرف یا مناسبات ، روابط، شئون اجتماعی موجود را  یکی از عناصر در فرهنگ عمومی می دانیم. اصلی‌ترین مسئله در فرهنگ، کمال جویی در جامعه است. فرهنگ از دو واژه "فر" و "هنگ" تشکیل شده و معنای آن قصد بالا و قصد علو داشتن است . بنابراین براساس اندیشه دینی فرهنگ عمومی را به معنای مناسبات نزولی یا مناسبات عرف جامعه قلمداد نمی کنیم.

عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی تأکید کرد : در جامعه ما نباید آموزه‌های دینی تسلیم عرف جامعه شوند. بنابراین ما از فرهنگ عمومی هم رفتار، احاطه آموزه های دینی و هم رشد و ترقی عرف در جامعه را مد نظر داریم. وقتی از فرهنگ عمومی سخن می گوییم اولین مسئله این است که مردم در جامعه چه رفتارهایی دارند، چه مسائلی را هنجار می دانند و ارزشها برکدام بنیانها استوار است. این نگاه نقد آفرینی است و هم می تواند دستمایه برای این باشد که ما چگونه به فرهنگ عمومی از منظر دین نگاه می کنیم.

دکتر پورحسن تصریح کرد: سه نقد بر این نوع نگاه بر فرهنگ عمومی وجود دارد. نگاه اول این است که ما به نحو انفعالی به فرهنگ عمومی نگاه می کنیم. یعنی هیچ فرقی میان اندیشه دینی و فرهنگ عمومی ایجاد نمی کنیم بلکه آنچه را که در فرهنگ عام وجود دارد بر ارزشها مسلط کنیم . نگاه دوم هنجار را بر ارزش فائق می کند. در حالی که همه جامعه شناسان معتقد هستند که بنیان ارزشها است و هنجارها باید تابعی از ارزشها باشد. پس فرهنگ عمومی که هنجار است باید تابعی از وجه ارزش باشد. نگاه سوم این است که ما هیچ گاه نمی توانیم بیرون از فرهنگ عمومی ایستاده و آن را نقد کنیم. اگر ما در درون فرهنگ و رفتارها و شئون و مناسبات اجتماعی سخن بگوییم می توانیم در ورای آن ایستاده و اشکالات، نقدها و کاستیهای آن را مورد توجه قرار دهیم.

قاسم پورحسن اعتقاد دارد که فرهنگ عمومی را هنجار و روشی بوده که باید منبعث از اندیشه های دینی در جامعه باشد، پس اندیشه های دینی که وجه ارزشی هستند باید بر رفتارها و مناسبات در اجتماع مسلط باشند. پس به مثابه بنیاد شالوده است که در فرآیندی این رفتارها را تصحیح می کند . تمام فرهنگها و رفتارهای جامعه باید براساس آموزه های دینی شکل بگیرند و اگر چنین است باید بتوان آن را اصلاح کرد.

وی همچنین گفت: علاوه بر پیوند فرهنگ عمومی و دین، در جامعه امروز در میان جامعه شناسان وقتی از فرهنگ عمومی صحبت می کنیم باید بدانیم چه ساحتهایی را مدنظر داریم. حقیقت این است که ما از همه زوایا و ابعاد فرهنگ عمومی تنها و تنها رفتار را مدنظر داریم که این اشکال اساسی در نگاه امروز است. مسائل بارز آن در مورد جوانان مورد توجه است سازمان ملی جوانان وقتی می خواست ایده ها ، آرزوها و افقهای جوانان را بررسی کند تنها به رفتار بسنده کرد بعد به تدریج این سخن را مطرح کرده بود که اگر بخواهیم از یک جوان الگو براساس اندیشه دینی بپرسیم که چه رفتاری باید داشته باشد چه رویکردی را باید مدنظر داشته باشیم. در آن زمان این مسئله مطرح شد که بنیادها، ایده ها، شالوده ها و آرمانهای ما برای جوان ایده چه خواهد بود.

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: اعتقاد دارم  که در جامعه ایران اسلامی وقتی می خواهیم از فرهنگ عمومی صحبت کنیم نباید تنها رفتار را مبنا قرار دهیم، ایده ها، نگرشها و باورها بخشهای دوم و سومی هستند که می توانند رفتار را شکل دهند . بنابراین یکی از مسائل مهمی که در فرهنگ عمومی و دین می تواند در نشستها، مقالات و سخنرانی ها وجود داشته باشد این است که مناسبات میان باورها، رفتارها در فرهنگ عمومی و دین چه خواهد بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به نتیجه و دستاورد تلفیق فرهنگ عمومی و اندیشه دینی تأکید کرد: برای این پیوند چهار نوع نگاه وجود دارد که نگاه اول اصلاح نگاه و باور خود نسبت به فرهنگ عمومی است. فرهنگ عمومی در پیوند دین مانع نیست بلکه زمینه ساز خواهد بود. این مناسبت نشان می دهد که می توان از این توان بهره گرفته و آن را به معنای بستر تلقی کنیم.

وی نگاه دوم را عدم تقابل دین و فرهنگ عمومی در نگاه ما دانست و اظهار داشت:  گاهی می گوییم دین حوزه فرد است، اگر چنین باشد نمی تواند به فرهنگ عمومی سمت و سو دهد  ، این پیوند باعث می شود دین را متعلق به حوزه اجتماع هم بداند. در حقیقت دین را برای ساحتهای اجتماعی نیز در نظر می گیریم. در این صورت دین می تواند درمورد فرهنگ عمومی قضاوت و داوری کرده، آن را نقد  و آسیبهای آن را برشمرد و گفت در کجا می توان فرهنگ عمومی را تقویت کرد.

دکتر پورحسن افزود: نگاه سوم این است که ما در حقیقت وقتی از فرهنگ عمومی صحبت می کنیم نباید آن را از منظر مغرب زمین یا وارداتی نگاه کنیم. این گونه نیست وقتی صحبت از فرهنگ عمومی به میان می آید نظریات جامعه شناسان و روان شناسان مغرب زمین را مبنا قرار دهیم. فرهنگ عمومی با حوزه تربیت مرتبط است ما می توانیم بر اساس نظریه تربیتی خود که در آن جا اراده و اختیار انسان مبنای اصلی است نه تسلیم شدن و دفن شدن در قدرت اجتماع موضوع را بررسی کنیم. یعنی ما اجتماع را آنچنان مسلط بر اختیار انسان  نمی دانیم که اصالت را به آن واگذار کرده و فرد در هرآنچه در جامعه اتفاق می افتد دفن و  تسلیم آن شود.

عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی نکته چهارم را که آن را بسیار حائز اهمیت دانست این چنین تعریف کرد که فرهنگ عمومی مهندسی بردار است بدین معنا که ما می توانیم بنیانهای فرهنگ عمومی را طراحی کنیم درباره آن فکر کنیم تصور نکنیم که فرهنگ عمومی چون جریان رودخانه ای  که درحال گذر بوده و نمی توان روی آن تأثیر گذاشت.

وی نتیجه گیری کرد فرهنگ در عین حال که ثابت بوده تغییر پذیر هم است این تغییر پذیری می تواند براساس طرح و اندیشه باشد. بدین علت است که خداوند از فرازو فرود تمدنها، قومها و اندیشه ها در قرآن سخن گفته است و در سوره اسرا خداوند عنوان کرده که ما دوبار به بنی اسرائیل نعمت دادیم. در آیه نهم می گوید که مسلمین مراقب باشند به این وضعیت دچار نشوند . خداوند هشدار می دهد که اندیشه های دین برای آن است که در جامعه بتواند به عنوان مبنا و شالوده مهندسی رفتارهای اجتماعی قرار گیرد. این چهار دستاورد می توان مرهون پیوند دین و فرهنگ عمومی در جامعه باشد.

اندیشه اسلامی عامل تعالی فرهنگ عمومی است

حجت الاسلام سید جواد موسوی هوایی معاون پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی اظهار داشت: بحث فرهنگ عمومی، بحث تعاملاتی است که بین مردم در اجتماع شکل می گیرد که در آن میان می توان به تعامل دانش آموز و معلم، تلقی مردم از سیاست عمومی، رفتار کسبه با مشتریان، اخلاق و رفتار مردم در اجتماع و رعایت قوانین عمومی در جامعه اشاره کرد.

وی افزود:  بیش از مجموعه ای که ما به نام فرهنگ عمومی می شناسیم وارد معارف اسلامی شده در رابطه با آن بحثهایی صورت گرفته ، ریشه یابی شده علل و انگیزه هایی بیان شده، حد مطلوب آن تعریف و راه رسیدن به آن حد مطلوب هم در بخشهای مختلف معارفی ما تبیین شده است. بنا‌براین ما می توانیم فرهنگ عمومی را با همین علائم و فاکتورهای کامل تر، مترقی تر و انسانی تر در فرهنگ عمومی و انسانی خود پیدا کرده و آن را رشد دهیم.

معاون پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی با اشاره به اینکه اندیشه اسلامی می تواند در اعتلای فرهنگ عمومی جامعه مؤثر باشد گفت: اندیشه اسلامی در حد اندیشه باقی نمی ماند و عقاید ما انسان را به سمت و سویی می برد که خلق و خوی الهی پیدا کرده و عمل صحیحی از ما سر بزند. یکی از مبانی بزرگ اندیشه اسلامی ایجاد حاکمیت اسلامی در جامعه است. وقتی حاکمیت اسلامی در جامعه شکل بگیرد و رویکرد حکومت الهی باشد، مجموعه ابزار رسانه ای، قانونی، قضایی انتظامی فرهنگی و آموزشی که در دسترس حاکمیت قرار گرفته می تواند جهت اعتلای فرهنگ عمومی مورد استفاده قرار گیرد.

حجت الاسلام موسوی هوایی گفت: اعتقاد به مطالب اسلامی، اعتقاد به خدای متعال و ایمان داشتن به خدا، معاد و قیامت می تواند وظایفی که انسان در حیطه اجتماعی در نقشها و جایگاههای مختلف دارد را معنا بخشد . بنابراین کسی که به خداوند اعتقاد دارد می تواند خود را نسبت به تخلفات و تخطی از انجام وظایف خود موفق بداند این همان تعریفی است که قرآن کریم از آن با عنوان تقوا یاد می کند. با وجود این تقوا ما در سطوح مختلف به ویژه سطح فرهنگی می توانیم شاهد شکوفایی الهی باشیم.

معاون پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی با اشاره به اینکه  این مدیریت انگیزه و انگیزشی که در باورهای الهی و سیره ائمه وجود دارد ما را در ارتقای فرهنگ عمومی یاری می کند، گفت: باید به دنبال راهکارهای علمی که در دنیا مطرح می شود نیز باشیم. چنانچه در روایات ما نیز مطرح شده که مسائل ترافیکی باید از دوران طفولیت به کودکان آموزش داده شود. این فرهنگ وقتی اصلاح شد فرهنگ عمومی اصلاح می شود. این موارد در تفکر اسلامی و اهل بیتی می تواند جایگاه قابل توجهی داشته باشد و نگاه کردن به آن از چنین زاویه ای میزان آگاهی مردم را نیز ارتقا می دهد.

ارزشهای دینی به فرهنگ و تمدن معنا می‌بخشند

حجت الاسلام ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم با تأکید بر اینکه فرهنگهای عمومی و تمدنهای بشری با ادیان گره خورده اند به طوری که نمی توان تمدن هند را بدون فرهنگ آیین هندو  تصور کرد گفت: فرهنگ عمومی بدون اندیشه اسلامی را درجامعه اسلامی نمی توان تعریف کرد. در تمام ملل فرهنگ عمومی با ریشه دینی گره خورده است.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: دین وقتی وارد یک جامعه می شود ارزشهای حقیقی را تأیید کرده و ضد ارزشها و نامتناجسها را تغییر می دهد. برای مثال جاهلیت را در نظر می گیریم که با ظهور اسلام اخلاقهای فاسد این تفکر از میان رفت. اسلام پس از ظهور در عربستان یک سری معارف را تصحیح، تأیید و برخی دیگر را اصلاح کرد.

وی با اشاره به اینکه فرهنگ عمومی کشورهای اسلامی آنها برپایه ای بنا شده که با دین منافاتی ندارد، گفت: در تاریخ ابن خلدون توضیح داده شده که اعراب به علت اینکه در چادر زندگی می کردند فرهنگی آزاد، نترس و سرکش داشتند، اما ایرانی ها شهرهای خود را داخل دیوارها بنا کرده و گروهی به عنوان حاکمان امنیت آنها را برعهده گرفته بودند و مردم برای حفظ امینت به حکومت خراج می دادند، از این رو ایرانیان طبعا حاکم پذیر شدند.

حجت الاسلام نواب تصریح کرد : فرهنگ و دین را نمی توان دو مقوله جدا دانست. فرهنگ عمومی جامعه ما در حال حاضر متأثر از اندیشه عمومی است  اما از آنجا که برخی موارد به درستی تبیین نشده جامعه هنوز به سطح ویژه ای از ارزشها نرسیده است. همانطور که تمام اندیشه های هندو در جامعه هندوستان، اندیشه های کنفوسیوس و تائو در جامعه چین اجرا نشده اما جامعه در راستای این ارزشها حرکت می کند. برای مثال توصیه اسلام برای کمک به سایرین، فرهنگ نوع دوستی را در جامعه ما شکل داده است.
 
پیوند فرهنگ عمومی و اندیشه اسلامی موجب شکوفایی است

حجت الاسلام رسول جعفریان رئیس کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، نویسنده، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه با اشاره اینکه فرهنگ عمومی واژه گسترده ای است که می توان آن را از زاویه های مختلفی تعریف کرد اظهار داشت: فرهنگ عمومی آداب، رسوم و فرآورده های علمی جامعه است که مسائل دینی و علمی را نیز دربر می گیرد. اگر از زاویه عام به آن نگاه کنیم فرهنگ عمومی شامل تمام فرآورده های فکری جامعه شده و آداب و فرهنگها و اخلاقیات جامعه را در برمی گیرد.

رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی گفت: رسالت نظام اسلامی این است که این ارزشهای دینی را به صورت فرهنگ به مردم جامعه ارائه دهد و قانون را به صورت فرهنگی عمومی در جامعه حاکم کند. در فرهنگ عمومی و اسلامی همه افراد مسئول حفظ و نشر فضایل اخلاقی چون صلح ، صمیمیت، محبت و ایثار بوده و وظیفه دارند یکدیگر را به ارزشهای اخلاقی دعوت و از زشتیها و تباهیها بازدارند.

حجت الاسلام جعفریان ارائه معارف دینی به مردم را یکی از راهکارهای مؤثر واقع شدن اندیشه اسلامی در فرهنگ عمومی جامعه دانست و گفت: شاید بسیاری تصور کنند اسلام دینی فردگرا است، اما آشنایی مردم با معارف اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است تا همه بدانند اسلام دین محبت، صمیمیت و صلح است.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به ضرورت حفظ بهداشت و سلامت جامعه اشاره کرد که می تواند به عنوان عاملی برای حفظ اندیشه های اسلامی باشد تا جامعه ای صالح و سالم به وجود آید و امنیت روانی در آن حاکم باشد .

وی همچنین در رابطه با این تأثیر اظهار داشت: مسئولان فرهنگی و مدیران اجرایی در کنار رسانه وظیفه بزرگی برعهده دارند تا تمام برنامه ریزیها جهت فرهنگی پیدا کند. همواره در مراسم و مناسبتهای ویژه جامعه صحبت از افتتاح ساختمانها و پروژه ها است اما هرگز در این مراسم گزارشی از مسائل فرهنگی کشور و وضعیت آن ارائه نشده است.

رسول جعفریان پیوند فرهنگ عمومی و اندیشه اسلامی را عامل شکل گیری جامعه ای صالح و سالم دانست که در آن بستر شکوفای و نوآوری در تمام عرصه ها فراهم می شود.

فرهنگ عمومی برپایه معارف اسلامی شکل می‌گیرد

حجت الاسلام محمد حسن اختری دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت (ع) اظهار داشت: فرهنگ عمومی بر اساس اندیشه اسلامی، فرهنگی مبتنی بر اصول و بر معارف اسلامی است. فرهنگ عمومی، فرهنگ فردی است که در یک جامعه و دایره اجتماعی افراد در کنار یکدیگر برای حرکت اجتماعی خود به آن پایبند شده و بر اساس آن اصول و ریشه های اصلی فرهنگ خاص، فرهنگ عمومی شکل می گیرد. همچنین  مجموعه برنامه ها و قوانینی که به عنوان یک ضوابط عمومی در نظر گرفته می شوند نیز در فرهنگ عمومی نقش دارند.

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت گفـت: در دین مقدس اسلام غیر از اینکه ما به یک سلسله مبانی فردی از نظر مسائل اخلاقی و فرهنگی معتقد هستیم، یک سلسه قوانین و برنامه هایی وجود دارد که براساس روابط اجتماعی به آن پایبند هستیم که این در دایره کوچک به عنوان برنامه های خانواده و در دایره وسیع تر یک شهر و یک کشور خواهد بود. این اصول اولیه ای اخلاق فردی نامگذاری می شود، می تواند ریشه و پایه برقراری آن فرهنگ عمومی باشد که در آن میان می توان به راستی، پاکی، درستی و مسائل اخلاقی فردی بسیاری دیگر که ما در دین مقدس اسلام به آن پایبند هستیم اشاره کرد.

حجت الاسلام اختری با اشاره به اینکه در بعد خانوادگی آن قسمت از روابط که اساس آن محبت همدلی و همکاری است یک فرهنگ خانواده را شکل می دهد اظهار داشت: اساس خانواده فرهنگ اسلام در مقایسه با فرهنگهای دیگر دارای خانواده قوی، دلگرم کننده و منسجم است است.

وی تصریح کرد: در فرهنگ عمومی اساس بر پایه همزیستی و مودت، محبت، همکاری و همیاری، کمک و دستگیری از یکدیگر است که تعاملی دوجانبه میان افراد یک جامعه ایجاد می کند. یکی از اصول دیگر فرهنگ عمومی جامعه مسئله عدالت و ظلم ستیزی است. مرحله پایین تر از آن مبارزه با مفاسد در قالب امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ عمومی جامعه اسلامی مطرح می شود.

دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) تأکید کرد: مهرورزی به عنوان تعامل انسانها با یکدیگر یکی از اصولی است که درجامعه اسلامی مطرح است. در جامعه اسلامی مسلمان نمی تواند در چارچوب حرکت شخصی خود عمل کرده و با دیگران تعاملی نداشته باشد، بلکه در فرهنگ اسلامی و عمومی رعایت حقوق دیگران یکی از اصول اصلی زندگی اجتماعی است و فرهنگ اسلامی به شمار می رود.

فرهنگ جوامع اسلامی معیارهای ویژه‌ای می‌طلبد

حجت الاسلام دکتر محمد علی رضایی مسئول مرکز تحقیقات قرآن کریم و مدیر گروه قرآن و حدیث جامعةالمصطفی العالمیه اظهار داشت: اندیشه اسلامی و قرآنی عناصر مثبت فرهنگ را تأیید کرده و عناصر منفی را کنار می گذارند. به عنوان مثال عناصر مثبت فرهنگ عرب مسئله حج، مهمان دوستی و مهمان پذیری یا مسئله وفای به عهد و امانتداری را مورد تأکید قرار داد. در این میان برخی از عناصر منفی زمان خود را چون مسئله بت پرستی به عنوان یک خرافه رد کرد، با مسئله زنده به گور کردن دختران برخورد، مسئله برده داری را برطرف کرد و مسئله زن آزاری را نیزبه تدریج نفی کرد.

رضایی تصریح کرد: اندیشه قرآنی همچنین برخی از مسائلی که در ادیان پیشین بوده تکمیل کرد که در آن میان می توان به مسئله نماز و روزه اشاره کرد که در اسلام تکمیل شده، پیرایه های آن برطرف شده و به طور کلی در شکل جدیدی ارائه شده است.به عبارت دیگر معیار پذیرش مسائل فرهنگی در جوامع اسلامی می تواند چهار عامل قرآن، سنت ائمه، عقل سلیم و فطرت و وحی باشد. تمام اموری که موافق این موارد است قابل پذیرش است و باید نهادینه شود. اما مسائلی که مخالف هر کدام از این این عوامل  باشند باید نفی شوند. که در آن میان می توان به چهارشنبه سوری اشاره کرد که از نظر اسلامی منفی است و باید از جامعه زدوده شود.

حجت الاسلام دکتر محمد علی رضایی گفت: وقتی به عقل اشاره می کنیم مسائل علمی را نیز در بر می گیرد. در جامعه امروز ما نیز ما باید براساس این معیارها دسته بندی و کارشناسی کنیم که این امر مستلزم برگزاری یک همایش ملی است، کارشناسان فرهنگ عمومی کشور باید موارد چهارگانه را از هم جدا کنند برنامه ریزی کلان و راهبردی برای فرهنگ عمومی ارائه دهند.

اندیشه اسلامی فرهنگ ویژه‌ای را متجلی می‌کند

حجت الاسلام دکتر احمد احمدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره اینکه عده ای اظهار می دارند فرهنگ دارای چند صد تعریف است، گفت: فرهنگ واژه عامی است که روابط میان افراد مختلف، طرز فکر، اعتقادات توحیدی و غیر توحیدی و مسائل اجتماعی را دربرمی گیرد. اندیشه اسلامی همراه خود یک نوع فرهنگ خاص آورده است، کسی که معتقد به خدا باشد نوعی فرهنگ خواهد داشت. اعتقاد به معاد خود یک فرهنگ است چرا که انسان معتقد به حساب و کتاب بعد از مرگ بوده و رفتار خود را متناسب با این اعتقاد تنظیم می کند.

احمدی تأکید کرد: اعتقاد به معاد و نبوت اعتقاد اسلامی است و طبیعی است و  فرهنگ رفتاری نیز به دنبال می آورد که در تمام حوزه های زندگی بروز و  ظهور می یابد. وقتی انسان توحید را پذیرفت، این پذیرش امور بسیاری را در برمی گیرد که در آن میان می توان احترام به تمام مخلوقات خداوند از جمله انسان و حیوان مورد اشاره قرار داد. به طور کلی اعتقادات مختلف مستلزم رویکردهای ویژه به زندگی است به طوری که مسلمان نماز، روزه، پرهیز از گناه، رسیدگی به مردم، حج، جهاد را مورد توجه قرار می دهد.

دکتر احمدی گفت : اگر مراد از اندیشه اسلامی اعتقادات اسلامی باشد، فرهنگ عمومی و خصوصی بر اعتقادات مبتنی است، به طوری که وقتی انسان اعتقاد خاصی دارد این اعتقاد در اندیشه و رفتار وی نیز متجلی می شود.