به گزارش خبرنگار مهر، روزی که استرالیا در بازی رفت در ورزشگاه آزادی مقابل تیم خسته ایران به تساوی یک بر یک دست پیدا کرد، "بی بی سی" در گزارش خود آورد تیم تری ونه بلز با این تساوی به احتمال قریب به یقین سی و دومین تیم راه یافته به جام جهانی خواهد بود اما در دیدار برگشت، اتفاق دیگری رقم خورد و این ایران بود که در میان ناباوری همگان در ورزشگاه "ام سی جی" ملبورن، جواز حضور در رقابت های جام جهانی 1998 فرانسه را به دست آورد.
صحنههای بسیاری از آن دیدار که گویی با دور تند فیلمبرداری شده بود در ذهن ایرانیها باقی مانده است. مهمترین صحنه، گلی بود که خداد عزیزی با ظرافت مثال زدنی از میان پا و دست مارک بوسنیچ وارد دروازه تیم میزبان کرد و ایران را به جام جهانی فرستاد. اما لحظات ناب دیگری هم بودند که همواره در پستوهای ذهن، تازگی آن حفظ می شود. لحظهای که "ویه را"، مربی برزیلی تیم ملی، سیگار خود را که ناتمام به زمین انداخته بود دوباره میان لبهایش گذاشت. صحنهای که آن مرد دیوانه که در نزد ایرانیها بسان فرشته نجات است تور دروازه تیم ملی را پاره کرد تا آن وقفه باعث شود بازیکنان ما نفسی بکشند و به بازی برگردند و در مقابل، استرالیاییها از شور و حرارت بیفتند. صحنهای که ابراهیم تهامی باید تعویض می شد اما به خواست حمید استیلی شروع کرد به بستن تصنعی بند کفشهایش. صحنهای که دایی پس از پایان بازی، ساندرو پل، داور مجاری دیدار را در آغوش کشید و صحنههایی که احمدرضا عابدزاده زیر فشار حملات استرالیاییها، فقط خنده به لب داشت و خنده به لب داشت و خنده به لب داشت.
خداداد عزیزی، کسی که در آن دیدار یک پاس گل داد و یک گل زد، در مورد هشتم آذر به خبرنگار مهر گفت:" آن روز مثل خاطرهای شیرین در ذهن همه ایرانیها می ماند. هنوز که هنوز است خوشحالم با گلی که وارد دروازه استرالیا کردم، باعث شادمانی مردم کشورم شدم. از اینکه باعث غرور هموطنانم شدم، به خود می بالم."
و اما آن دیوانه که معلوم نشد از کجا پیدایش شد و چرا تور دروازه تیم ملی ایران را پاره کرد. توقف چند دقیقهای بازی، ایرانیها را به خود آورد و آنها به این خودباوری رسیدند که می توانند با در دست گرفتن ضرب آهنگ بازی، حتی تیم بزرگی چون استرالیا را در خانهاش ناکام بگذارند. این اتفاق افتاد. در دقیقه 71 بازی ، خداداد عزیزی در حالی که در کنار خط کرنر به زمین افتاده بود با حرکتی ناگهانی از جا جست و توپ را به کریم باقری داد تا او فاصله گلها را به حداقل برساند. و تنها دقایقی بعد عزیزی با پاسی که از دایی دریافت کرد، مهر خموشی بر لب ورزشگاه کریکت ملبورن و انبوه طرفدارانش زد.
"نمی شود از نقش شانس بسادگی گذشت. ما با شانس و البته زحماتی که بچهها کشیدند مقابل استرالیا به برتری رسیدیم. اما مهمتر از همه، احمدرضا عابدزاده بود. اگر او نبود ما چندین و چند گل می خوردیم. لطف خدا و جسارت احمد و زحمات بچهها و البته شانس، باعث شد به جام جهانی فرانسه صعود کنیم. و من همیشه با یادآوری آن روز، لبریز از خوشحالی می شوم." حماسه ساز ملبورن این را در ادامه گفت.
آئوریلیو ویدمار، استن لازاریدیس، مارک ویدوکا و هری کیول بازیکنان بنام آن روز استرالیا بودند که از پس شیربچههای ایران برنیامدند. لازاردیس آن روز با کمک پلیس از روی زمین بلند شد و از ورزشگاه ملبورن خارج شد و ویدمار گفته هنوز فیلم آن بازی تلخ را نگاه نکرده و نگاه نخواهد کرد.
فوتبال ایران پس از آن روز، یک بار دیگر به جام جهانی راه یافت: 2006 آلمان. اما ما هیچ وقت مثل آن روزها فوتبال بازی نکردیم و هوادار فوتبال هرگز همچون آن روزها، فوتبال امروز را دوست ندارد. به امید روزی که ورزشگاه آزادی به هنگام دیدارهای تیم ملی مملو از تماشاگر شود و همه فارغ از رنگها، تیم ملی را فریاد بکشند.