به گزارش خبرگزاری مهر، دور پایانی نشستهای علمیحکمت و عرفان مکتب شیراز با سخنرانی عباس حاجیها، عضو هیئت علمیدانشگاه پیام نور آغاز و با سخنرانی علیرضا رازی پایان یافت به طوری که در طی آن مژگان خیرالهی، عزت مقصودی، مریم خوشدل و عبدالله شکیبا نیز به ارائه مقاله پرداختند.
عباس حاجیها، عضو هیئت علمیدانشگاه پیام نور در مقاله ای با عنوان «قطب الدین شیرازی اساس مکتب فلسفی شیراز» گفت: «بی شک شهرتی که خواجه نصیر الدین طوسی و قطب الدین شیرازی در فلسفه و حکمت و ریاضیات در عصر خویش داشته اند، کم تر کسی در زمان حیات خود به آن است یافته است.»
وی افزود: «یکی از مهمترین دلایل این امر، وضعیت سیاسی خاصی بود که پس از حمله مغولها و سیطره هولاکو خان بر جهان اسلامیآن روز حاصل شده بود و دیگری نبوغ بی چون و چرای خواجه طوسی و قطب الدین بود.»
حاجیها در مقاله خود به مبادی معرفت شناسی و وجود شناسی و برخی از مهمترین اموری که در تأثیرگذاری قطب الدین بر مکتب شیراز مؤثر بوده، پرداخت.
پس از وی مژگان خیراللهی، کارشناس ارشد هنر اسلامی به ارائه مقالهای با عنوان «مطالعه تطبیقی اشعار خواجه حافظ شیرازی با اقوال و آرای شیح اکبر محیی الدین عربی» پرداخت و گفت: «تأثیر آْثار شیخ اکبر محیی الدین عربی بر عرفان و متفکران مسلمان بعد از خود غیرقابل انکار است که از آن جمله عارفان میتوان به صدرالدین قونوی، کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، شیخ محمود شبستری، مولانا جلال الدین بلخی، فخرالدین عراقی و صدرالمتألهین اشاره کرد.»
حکمت، تصریح کرد: «در این میان، خواجه شمس الدین محمد شیرازی، شاعر قرن هشتم هجری قمری، نیز از مکتب عرفانی شیخ اکبر بی بهره نبوده و حتی مفاهیم پیچیده و دشوار عرفانی را به طرزی شگفت و به قول خودش رندانه و با ظرافتی خاص، بیان کرده است.»
بر پایه این گزارش، عزت مقصودی، کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامیدر مقاله خود با عنوان «تمایز مراتب ادراک و نتایج معرفتی آن از دیدگاه حکمای مدرسه صدریه و جلالیه در مقایسه با دیدگاه ابن سینا گفت: «با توجه به آن که تمایز مراتب ادراک که در نظام فلسفی سینوی جایگاه مهمیدارد، شیخ در آثار خود به طور مستقل و مفصل بدان پرداخته، به گونهای که ادراک در اندیشه سینوی چهارگونه است؛ حسی، خیالی، وهمی و عقلی.»
وی افزود: «ابن سینا، تفاوت ادراک را ناشی از تفاوت مراتب تجرید میداند و به عقیده وی اهمیت مراتب تجرید در نظر شیخ تا جایی است که وی دغدغه اصلی خود را طرح مراحل ادراک، بررسی انواع تجرید و تلویحاً ادراک چهارگانه را فرع بر تجرد قلمداد میکند.»
مقصودی معتقد است: «نظریه مراتب تجرید ریشه در تعریفی دارد که بوعلی از ادراک ارائه میکند و عبارت است از حصول صورت مجرد از ماده ذهن که بر این اساس ادراک قطعاً از تجرد برخوردار است.»
وی با بیان آن که تجرد انواع مختلفی دارد گفت: «ناقصترین وجه تجرد در ادارک حسی ظهور یافته و درجه شدیدتر آن، به صورت ادراک خیالی آشکار میشود. به طوریکه ادارک وهمیتجردش از دو مرتبه قبلی شدیدتر است و شدیدترین ادراک به ادراک عقلی مرسوم است.»
کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامیاظهار داشت: «طرح مراتب ادراک نه نتیجه فلسفی را در اندیشه بوعلی در پی دارد.»
در ادامه این نشست، مریم خوشدل، عضو هیئت علمیدانشگاه زنجان، در مقالهای با عنوان «داوری بین صدرالمتألهین شیرازی و جلال الدین دوانی» به بیان دیدگاه خود پرداخت و گفت: «ملاصدرا با طرح حدوث تدریجی زمانی که یکی از ثمرات بحثهای حرکت جوهری است به تلقی جدیدی در مورد حدوث عالم دست مییابد و اجزای عالم را حادث زمانی و حادث ذاتی دانسته و از این نظر با فلاسفه هم عقیده است.»
وی اضافه کرد: «اما نقطه اختلاف ملاصدرا با پیشینیان خود که دو گروه متکلمان و فلاسفه را تشکیل میدهند در این است که وی همچون متکلمان قایل به حدوث زمانی است. اما تلقی وی این است که حدوث عالم به نحو تدریجی و نه دفعی صورت میگیرد.»
به گفته خوشدل،از نظر ملاصدرا جهان دم به دم موجود و معدوم میشود و از سوی دیگر اگرچه وی مانند فلاسفه میپذیرد که شیء ممکن دارای نسبت مادی با وجود و عدم است، اما تفسیر وی از حدوث ذاتی متفاوت با آن چیزی است که فلاسفه بر آن قایلاند، به طوری که وی وجودهای مجهول را دارای نحوهای از تأخر و حدوث میداند که همان فقر ذاتی موجود ممکن است.»
وی معتقد است، نظریه فقر وجودی ملاصدرا، زمینه لازم را برای اثبات نیاز و تعلق ذاتی موجودات ناقص به موجودات تام و کامل فراهم کرده و این همان مطلبی است که در ابتدای مباحث مربوط به حدوث عالم در رساله الحدوث مطرح است. عضو هیئت علمیدانشگاه زنجان تصریح کرد: «مرحوم میرداماد با طرح نظریه حدوث دهری نظریهای را مطرح میکند که از نظر حاج ملاهادی سبزواری در شرح منظومه حکمت، او کسی است که به طور مبسوط به بحث و تحقیق در این زمینه پرداخته است. اما آنچه مهم است تلقی وی درباره حدوث دهری است که نقطه افتراق متکلمان و فلاسفه است، زیرا از نظر وی عالم دهر، جهانی لاتغیر و محیط بر عالم زمان بوده و موجودات این عالم فاقد زمان، سیلان و مقدار هستند.»
خوشدل یادآور شد: «نقطه اختلاف ملاصدرا و میرداماد بحث اصالت وجود و اصالت ماهیت است. بر اساس اعتقاد به اصالت ماهیت، موجودات ممکن الوجود دارای ماهیت در عالم سرمد نیستند و در عالم دهر از مبدأ اول صادر میشوند.»
در ادامه این نشست عبدالله شکیبا، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، در مقالهای با عنوان «نوآوریهای سیدسند میرصدرالدین دشتکی در فلسفه»، گفت: «وجود ذهنی چگونگی ترکیب ماده و صورت و چگونگی ترکیب نفس آدمیبا بدن و نحوه تجرد آن در انتقال به عالم آخرت و بیان فرق عقیده صدرالدین دشتکی با عقیده ملاصدرا در نحوه تجرد نفس از ویژگیهایی است که توجه به آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.»
به گفته وی، از سوی دیگر چگونگی ترکیب ماهیت از اجزای عقل و نیز چگونگی ترکیب اجسام مرکب از عناصر از موارد بسیار مهمی است که دشتکی به تفصیل به آن پرداخته است.
این گزارش حاکی است در پایان دور پایانی این نشست، علیرضا رازقی، کارشناس ارشد فلسفه هنر، در مقاله با عنوان «بازسازی نظریه نور از منظر غیاث الدین منصور دشتکی و جلال الدین دوانی» گفت: «بی تردید یکی از مؤثرترین اندیشمندان جهان اسلام، پس از تخریب جایگاه حکمت و فلسفه، به خصوص فلسفه مشاء به دست ابوحامد غزالی، شهاب الدین سهروردی بوده است که با تکیه بر اندیشه حکمای ایران باستان و سنت فکری افلاطونی و تأسی از عرفان اسلامی و متن دین، ساختار اندیشه متفاوت و متمایزی را بر انداخت.»