فیلسوفان البته پاسخهایی بجد متفاوت به این پرسشها دادهاند. پاسخهای آنها همچنین پاسخ به این پرسشها را نیز در برمیگیرد: آیا ما عاملانی آزاد هستیم؟ آیا ما میتوانیم برای هر چه که انجام میدهیم مسئول باشیم؟ به این دو پرسش نیز پاسخهای گوناگونی داده شدهاند از آری و آری گرفته تا نه و نه و از شاید و ممکن است تا به یک معنا آری و به معنایی دیگر نه . در این میان پاسخ بلی – خیر بندرت رخ میدهد هرچند که پاره ای از پروتستانها بدان باور دارند و به پرسش اولی جواب آری و به دومی جواب نه میدهند. به افرادی که به هر دو پرسش جواب مثبت می دهد سازگارگرایان میگویند که معتقدند آزادی اراده با موجوبیتگرایی سازگار است.
موجوبیتگرایی دیدگاهی است که بر طبق آن هر امری که رخ می دهد با آنچه که قبلاً انجام شده است تعین می یابد. یعنی امری نیست که بتواند برخلاف آنچه تاکنون رخ داده رخ بدهد. بر طبق دیدگاه سازگارگرایان، آزادی با موجوبیت گرایی سازگار است چرا که آزادی مستلزم آن نیست که به روشهای مشخصی که فرد رفتار می کند یا گزینش می کند محدود شود.
از این رو انسانهای عاقل عادی در شرایط معمولی قادرند به صورت آزادانهای عمل یا گزینش کنند. یعنی کسی آنها را مجبور به انجام کاری نکرده است. به آنها دارو نخوراندهاند یا در زنجیر نیستند و یا در معرض جبری روانشناسانه قرار ندارند. آنها کاملاً آزادند تا عملی را انجام دهند یا اختیاری را صورت دهند حتی اگر شاکله فیزیکی و فیزیولوژی آنها با اموری تعین پذیرد و آنها با مؤلفههای ژنتیکی و آموزش اوان زندگی خود مواجه باشند.
غیرسازگارگرایان اما اذعان میکنند که آزادی قابلیت سازگاری با موجوبیتگرایی را ندارد. آنها تصریح میکنند که اگر موجوبیتگرایی درست باشد آنگاه هر عملی به گونهای است گویی قبلاً از سوی فردی دیگر تحقق پذیرفته است. آنها تصریح میکنند که انسان نمیتواند در این منظومه برای کاری مسئول شناخته شود. آنها تصور میکنند که سازگارگرایی تنها توجیهی سخیف و بازی با کلمات است. این البته نکته ای است که کانت هم بدان اشاره می کند. یعنی سازگارگرایی از اینکه باورهای عادی ما را در زمینه مسئولیت اخلاقی ثابت کند ناتوان است.
غیرسازگارگرایان اما به نکته ای جالب توجه اشاره می کنند و در این باب به دو گروه تقسیم می شوند. آزادگرایان جواب آری آری به دو پرسش ما می دهند. آنها تأکید می کنند که ما عاملهایی آزاد و از جهت اخلاقی مسئولیم و از این رو موجوبیت گرایان در این زمینه ره خطا پیموده اند. اما مشکل اصلی غیرسازگارگرایان در این زمینه تبیین این نکته است که چرا کذب موجوبیت گرایی از صدق آن بیشتر است.
اما گروه دوم از غیرسازگارگرایان پاسخ نه نه به دو پرسش مذکور میدهند. ایشان با آزادگرایان موافق هستند که صدق موجوبیتگرایی مسئولیت اخلاقی واقعی را تحت الشعاع قرار میدهد اما از این نکته بحث میکنند که خطای موجوبیتگرایی نمیتواند نادیده گرفته شود. به این ترتیب آنها به این موضع میرسند که ما کاملاً آزاد نیستیم و بدین جهت هم کاملاً از جهت اخلاقی مسئول نیستیم. خواه موجوبیتگرایی درست باشد یا اشتباه.
یکی از استدلالهای آنها بدین طریق میتواند خلاصه شود. هنگامیکه فردی عملی انجام می دهد آن فرد این عمل را به شیوهای که مشی اوست انجام میدهد. بنابراین برای آنکه ما از جهت اخلاقی برای اعمالی مسئول باشیم انسان باید نسبت به این مشی و روش مسئول باشد. یعنی فرد باید خودش علت رفتارش باشد. اما هیچ کس نمیتواند به تمامی مسئول خودش باشد. از این جهت انسان نمیتواند برای همه کارها مسئول باشد.
اگر این استدلال درست باشد استدلالی فربه علیه مسئولیت اخلاقی به نظر میرسد. اما در انسانهای زیادی تجربه انتخاب ناشی از باور به مسئولیتی مطلق است که البته این باور با استدلالهای فلسفی ثابت نمیشود. این باور مبنای عمیق و ثابت مسئله اراده آزاد است هرچند که استدلالهای قوی ای وجود دارند که به نظر نشان میدهند ما نمیتوانیم از جهت اخلاقی مسئول باشیم چرا که مؤلفههای روانشناسانهای قوی وجود دارند که جلو مسئولیت اخلاقی ما قدعلم میکنند.