یک روزنامه آمریکایی سیاست تهدید و تحریم واشنگتن و هم پیمانان آن را در قبال برنامه هسته ای تهران شکست خورده دانست و بر لزوم گفتگوی بدون پیش شرط آمریکا با ایران به عنوان یک کشور جدی، با غرور، با نفوذ و با فرهنگ و تاریخ غنی تاکید کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون نوشت: یک چیز مشترک در سه مشکل سخت پیش روی "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا - اشاعه هسته ای، جنگ درعراق و اوضاع در افغانستان- وجود دارد و آن ایران است.

"ویلیام لورز" ، "توماس پیکرینگ" و "جیم والش" نویسندگان این مطلب خاطر نشان کرده اند: هر سه این مشکلات در اصل خاصیت حل دیپلماتیک را دارند، اما تنها در صورتی که ما آن را یکبار امتحان کنیم. موفقیت درهر یک از این سه مشکل بدون تعامل جدی با ایران ممکن نخواهد شد.

در ادامه این مطلب آمده است: ما هماهنگ کردن و ترکیب سیاستها را در این سه چالش امنیتی با یک راهبرد دیپلماتیک منطقه ای که ایران را در برمی گیرد، پیشنهاد می دهیم.

به عقیده نویسندگان، آمریکا باید به دنبال باز کردن باب گفتگوهای بدون پیش شرط با ایران باشد. در موضوع هسته ای لورز، پیکرینگ و والش پیشنهاد می دهند که آمریکا و هم پیمانان اروپایی آن برنامه ای را ارائه دهند که بر اساس آن برنامه کنونی غنی سازی ایران به عنوان یک برنامه چند ملیتی تحت نظارت و راستی آزمایی شدت یافته بین المللی بار دیگر سازماندهی شود.

در ادامه این مطلب آمده است: تحریمها و تهدیدها در وادار کردن ایران جهت توقف برنامه هسته ای آن شکست خورده اند و حتی با وجود مشکلات اخیر اقتصادی ایران بعید است که به خودی خود چنین کاری را انجام دهند. ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را طی سه سال گذشته که تحت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بوده، از رقم 9 به 5 هزار افزایش داده است. این باور که کشور پرغروری همچون ایران به سادگی همه سانتریفیوژهای خود را برچیند، تفکر خطرناکی است.

به عقیده نویسندگان، توافق برای گزینه غنی سازی چند ملیتی به تضمین بیشتر درباره فعالیتهای هسته ای ایران منجر خواهد شد و راه را برای مذاکرات جدی با ایران درباره دیگر مسائل حائز اهمیت با آمریکا باز می کند.

هرالد تریبون افزوده است: در مورد عراق و افغانستان، تعامل مستقیم آمریکا با ایران و دیگر بازیگران کلیدی منطقه ای و بین المللی از جمله سازمان ملل - در صورتی که آمریکا به کاهش سطح نیروهای خود و برقراری ثبات برای این کشورهای جنگ زده امیدوار باشد- الزامی خواهد بود. این روند هم باید واقعا چند ملیتی باشد و نمی توان آن را به عنوان ابتکار عمل دیگر و صرف آمریکا دانست.

نویسندگان خاطر نشان کرده اند: گفتگوهای دیپلماتیک باید بر حمایت از تمامیت ارضی عراق، آشتی ملی، پایان دادن به حمایت نظامی از گروههای غیردولتی در عراق و افغانستان، حل معضل میلیونها مهاجر، و ایجاد اقدامهای اعتمادسازی که همسایگان ایران را در بر می گیرد، متمرکز باشد.

در بخش دیگری از این مطلب آمده است: نائل شدن به تعهدات جدی دولتهای مربوطه آسان نیست و زمان بر خواهد بود، اما چنین رویکردی برای برقراری ثبات در حین کاهش سطح نیروهای آمریکایی الزامی خواهد بود. هیچ ترتیب منطقه ای اینچنینی بدون حضور ایران امکان پذیر نیست.

به عقیده، لورز، پیکرینگ و والش، ایجاد زمینه برای مذاکراه با ایران درباره این مسائل مهم نیاز به زمان و صبر خواهد داشت. این روند می تواند شامل یک سری گامها باشد از جمله تغییر لحن اظهارات علنی، تلاش برای اعتمادسازی به گونه ای که یک رویکرد جدید و مثبت اتخاذ شود و برقراری تماسهای مستقیم رسمی با تهران به منظور یافتن اقدامها و پاسخهای متقابل در حالی که تلاش شود تا از سوءتفاهمات جلوگیری شود. پس از آن مذاکرات مستقیم بیشتری باید در تابستان پس از انتخابات در ایران ( با هر کسی که به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شود) آغاز شود.

نویسندگان با اشاره به سخنان اخیر "دیوید پتریوس" فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا مبنی بر منافع مشترک ایران و آمریکا درعراق و افغانستان افزوده اند: البته مسائلی وجود دارد که واشنگتن و تهران با هم اختلاف نظر دارند اما برخورد با تهران از طریق چماق و هویج ( تهدید و تطمیع) بعید است که کارساز باشد.

در پایان این مطلب آمده است: اکنون زمان آغاز تعامل با ایران به عنوان یک کشور جدی، باغرور و با نفوذ با فرهنگ و تاریخ عمیق است. کشوری که منافع مشترک آن با آمریکا و دیگر کشورها در منطقه باید به رسمیت شناخته شود و پیش از آنکه حوادث موفقیت را غیرممکن کنند، باید با آن کار کرد.