دكتر يحيي بونو
1
اين پايان نامه در دانشگاهي فرانسوي ارائه شده است و روي سخن آن با مردم مغرب زمين است، مردمي كه عموما با عرفان اسلامي بالاعم و با آراء مكتب ابن عربي بالاخص چندان آشنا نيست، و عملا به تمامي ره آورد مكتب ملاصدرا در اين عرصه آگاهي ندارد و تقريبا ازتعاليم امامان معصوم ازبيت پيامبر(ص) هيچ چيز نمي داند |
اين پايان نامه در دانشگاهي فرانسوي ارائه شده است و روي سخن آن با مردم مغرب زمين است، مردمي كه عموما با عرفان اسلامي بالاعم و با آراء مكتب ابن عربي بالاخص چندان آشنا نيست، و عملا به تمامي ره آورد مكتب ملاصدرا در اين عرصه آگاهي ندارد و تقريبا ازتعاليم امامان معصوم ازبيت پيامبر(ص) هيچ چيز نمي داند . اين سخن بدان معني است كه مداقه در آثار امام خميني (ره) نمي توانست صورت پذيرد مگرآن كه در هر مرحله تعاليم و مباحثي كه زمينه ساز آنهايند و امام از آنها مطاوعت مي كند، ولو آن كه به شرح مجدد تمامي آنها نپرداخته باشد، ارائه شده باشند ، بنابراين تعاليم امامان معصوم(ع) يا آموزه هاي مكاتب ابن عربي و ملاصدرا در حد امكان با مراجعه به شرحي كه امام خميني خود از آنها در كتابهايش آورده است ، عرضه شده ، و در طي همين عرضه داشت است كه بازآوردهاي ويژه امام مورد مطالعه و تاكيد قرار گرفته اند .
2
به اعتقاد امام خميني حكمت و معنويت به عالم كون و فساد تعلق ندارد ، لذا تنها درك و تجربه كنوني حقيقتي مطرح است كه در ذات خود سرمدي و متعالي است |
غربيان امام خميني را به عنوان حكيمي عارف نمي شناسند ، حتي در آثار متخصصان به اين موضوع اشاره اي نشده يا به اجمال ازآن ياد شده است . حال آن كه استاد عاليقدر سيد جلا الدين آشتياني قصد كرده بود بخش معتنابهي ازششمين جلد « منتخباتي ازآثار حكماي الهي » را به نوشته هاي فلسفي و معنوي امام خميني (ره) ، كه از ديدگاه وي " خاتم حكما و عرفا در عصر ما مي باشد " اختصاص دهد . بنابراين موضوع اين رساله صرفا پرداختن به همين آثار فلسفي و عرفاني است، لذا به هيچ وجه بحث نقش سياسي امام مطرح نخواهد شد . افزون بر اين در چارچوب محدوده همين آثار به بررسي و مطالعه خواهيم پرداخت ، و نه در ارتباط با آن چه " تجدد و مدرنيته " نام گرفته است ، چون آثار مزبور در راستاي حكمت عرفاني جاي مي گيرد كه از پيوند عرفان ابن عربي و حكمت مشاء ( به ويژه ابن سينا) و اشراق( سهروردي) در كشتزار پر ثمر تعاليم اهل بيت نبوت(ص) به بار نشسته است، حكمتي عرفاني كه در آثار ملاصدرا و فضلاي مكتب او به ذروه اعتلا مي رسد . به اعتقاد امام خميني ، باز نمودگر عاليقدر اين سنت ، حكمت و معنويت به عالم كون و فساد تعلق ندارد ، لذا تنها درك و تجربه كنوني حقيقتي مطرح است كه در ذات خود سرمدي و متعالي است . ازنخستين نوشته در مجموعه آثارش - در سن بيست و هفت سالگي - با تسلطي هر چه تمامتر ، نه تنها اين تعاليم سنتي را با توانمندي و ذوق وافر معرفي و بازگو مي كند، بلكه بر برخي مواضع كه مورد قبول پيشينيان قرار گرفته بود ايرادهايي وارد ساخته ، حتي گاهي نكاتي تازه را متذكر مي شود ، به ويژه در باب ولايت و نبوت ديدگاهي را ارائه مي كند كه غوامض موضوع را تا آن جا كه نهايت را صورت توان بست شرح و بسط مي دهد .
3
بخش اول اين پايان نامه اختصاص به تكوين شخصيت و آثار امام خميني( ره) دارد . در قسمتي ازبخش اول آمده است : امام خميني شخصيتي است متعلق به حوزه كه در آن جا پرورش يافته و همواره در آن جا زيسته است و لذا به برخي از ويژگيهاي تعليم و تربيتي خواهيم پرداخت كه نه بر ميزان فراگيري ، بلكه بر دريافت و درك مطلب تاكيد مي ورزد ، تا فراگيرنده توان ابراز نظراتي مستدل و مبتني بر اصول را كسب كند . در اين رهگذار برخي ازمتوني كه در حوزه تدريس مي شوند بررسي شده اند . آنگاه به اختصار به تكوين شخصيت و آموزش امام در رشته هاي منقول ( فقه و اصول) اشاره اي خواهيم داشت ، ولي درباره آموزش وي در رشته اي معقول ( فلسفه) و معنوي ( عرفان نظري و عملي) به تفصيل سخن خواهم راند . آثار امام به سه گروه تقسيم مي شوند : ( 1) نوشته هاي مطلقا فلسفي و معنوي ، كه عبارتند از : (1-1) شرح دعاي سحر،(2-1) مصباح الهدايه الي الخلافه و الولايه ، (3-1) تعليقات علي شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، (4-1) چهل حديث، (5-1) سر الصلاه، (6-1) آداب الصلواه، و (7-1) شرح حديث جنود عقل و جهل . ( به اين مجموعه بايد كتاب « تقريرات درسهاي حكمت متعاليه » امام را كه سال گذشته در سه جلد منتشر شده است اضافه كرد ) . اين هفت عنوان در دوره اي تاليف شده است كه با تحصيل در محضر آيت الله شاه آبادي آغاز و با انتشار « كشف الاسرار » به پايان مي يابد؛ كتاب اخير اثري است جدلي كه به گونه اي، مبين ورود امام به عالم سياست مي باشد ؛ با وجود اين ، كتاب مذكور و نيز دو متن ديگر كه مربوط به « اصول» هستند ( انوارالهدايه في تعليقه علي الكفايه، رساله في الطلب و الاراده ) به علت ارتباط برخي ازمطالب آنها با موضوع ، در اين مجموعه گنجانده شده اند ، ( 2) متون فقهي و اصولي - به جز دو متني كه در پيش به آنها اشاره شد - كه در دوره دومي كه تا مدت زماني كوتاه پيش از انقلاب تداوم داشته است ، به رشته تحرير كشيده شده اند ، (3) تمامي آثاري كه به صورت كتاب تدوين نشده اند ، مانند : كنفرانسها، سخنراني ها، نامه هاي سرگشاده يا خصوصي؛ آثاري كه اساسا - ولي نه منحصرا- متعلق به دوران پس از انقلاب مي باشند و از بخشي از آنها در اين پيان نامه استفاده خواهد شد . در اين مجموعه اخير وجود تفسيري عرفاني از سوره حمد ، كه اندك زماني پس از انقلاب در تلويزيون صورت گرفت ، و اشعار عارفانه كه تا واپسين روزهاي حيات به تصنيف كشيده شده اند حاكي از آن هستند كه نخستين آثار محصول شوق و شور جواني نبوده اند ، بلكه به عكس ازاين نكته حكايت دارند كه امام در ژرفاي هستي و از صميم دل عارف بوده است .
4
بخش دوم به « سيري در الهيات حكمت متعاليه و عرفان اسلامي ( خداشناسي) » اختصاص دارد . موضوع اين بخش تبيين برخي نكات اساسي است كه براي فهم بينش امام در تماميت آن ضرورت دارد ، نكاتي كه هيچ گاه در نوشته هايش شرح و بسط داده نشده اند . اين نكات در دو كلمه خلاصه مي شوند :« اصالت » و « وحدت » وجود . بنابراين مباحث اين بخش از مفهوم عام و بديهي وجود آغاز شده و در ادامه، مباحثي همچون " در جست وجوي مطلق" ، " ذات مجهول و حق متجلي" ، " در محضر اسماء " ، " كمالات وجود" ، " امهات صفات " ، " مبداء تجليات " مطرح شده است .
5
قدرت، انسجام و تسلط اما بر مباحث حكمي و عرفاني نهايتا در پايداري و استواري امام پديدار مي شود كه همواره با توانمندي خاص خود توجه را به غايت مقصود معطوف مي دارد و براي محقق ساختن آن، انگيزه لازم را در مخاطبان خود پديد مي آورد . از ديدگاه امام خميني بدايت و نهايت هر ايضاحي سير و سلوك معنوي است |
بخش پاياني اين پايان نامه به ويژگي هاي آثار حكمي و عرفاني امام خميني اختصاص دارد . نويسنده درباره اين ويژگي ها مي نويسد : آثار امام خميني در زمينه حكمت و عرفان ويژگي هاي چند گانه اي را ارائه مي دهد كه مهم ترين آنها به شرح زير است:(1) قدرت و انسجام مطالب كه حكايت از تسلطي استثنايي بر موضوع دارد . اين تسلط حتي در شيوه ارائه برخي نكات نظري ، حتي هنگامي كه در اين ارائه نوآوري ها مطرح نباشد احراز مي شود، (2) قدرت، انسجام و تسلط نهايتا به طور كلي، در پايداري و استواري امام پديدار مي شود كه همواره با توانمندي خاص خود توجه را به غايت مقصود معطوف مي دارد و براي محقق ساختن آن، انگيزه لازم را در مخاطبان خود پديد مي آورد . از ديدگاه امام خميني بدايت و نهايت هر ايضاحي سير و سلوك معنوي است ، (3) ديگر ويژگي آثار حكمي و عرفاني امام خميني در به كاربردن اصطلاحات است ، كه با ابهام و گاهي با نادرستي در كاربرد آنها كه در آثار برخي از بلند پايه ترين مفسران ابن عربي مشاهده مي شود ، تفاوتي فاحش دارد ، (4) والايي سطح زبان، هم به عربي و هم فارسي . امام در مكتب خانه ( مدرسه سنتي قديم ) ادب فارسي را تعليم گرفته و مطالعات بسياري در شقوق مختلف بلاغت و معاني عربي داشته ، و قدر مسلم واجد استعداد و ذوق و قريحه شايان ويژه اديب ، حتي شاعر بوده است ، ولو آن كه در اين زمينه بالاخص كار نكرده باشد ، (5) تدبر در قرآن مجيد و احاديث ، (6) نو آوري . شناخت عميقي كه امام از حكمت صدرايي و عرفان ابن عربي داشت ، اين امكان را براي وي فراهم كرده بود كه نه به مثابه معلمي ساده و ناقل، بلكه به منزله كسي كه در موضوع مورد بحث صاحبنظر است ما في الضمير خود را بيان دارد .
منبع
فصلنامه فلسفه ، شماره يك . ( با تلخيص و ويرايش مجدد)