خودش هم ميفرمايد كه شما قدرت براين نداريد. لكن من را اعانت كنيد به تقوا. يك حاكميكه سعه مملكتش آن است، وقتي كه شب ميشود شبش آنطور است. وقتي كه ميرود دنبال خانههايي كه بيبضاعت هستند. دريك نقلي است كه ايشان تشريف بردند در يك خانهاي كه چندتا بچه بودند و پدرشان را از دست داده بودند، ايشان رفتند بچهها گريه ميكردند، رفتند و نوازش كردند و يك چيزهايي مثلاً بهشان دادند و پرستاري كردند و آن آخر كه ميخواستند (خداحافظي) بكنند در نقل هست ـ بنا كردند يك جور صدايي كردند كه بچهها را بخندانند. فرمودند من وقتي آمدم اينها گريه ميكردند و من ميل دارم حالا كه ميروم اينها خنده بكنند. اين يك حاكمي (است) كه سير حكومتش از حجاز تا مصر و تركيه و همه اين جاها تحت فرمانش بوده و آن وضع زندگياش كه يك پوستي ـ به حسب نقل ـ داشتند، خودشان و حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ شب اين را زيرشان ميانداختند رويش ميخوابيدند ـ فرداهم ـ روزهم علوفه را ميريختند براي شترشان. اين وضع حاكم و سردارهايي كه درهمان وقت سردار يك سپاهي بودند. يكي مالك اشتر در بازار ميرفته، دركوچه ميرفته يك كس نشناخته و فحاشي بهش كرده (1) اشتر، است ـ به حسب نقل ـ اين است وقتي كه رد شد يك كسي بهش گفت تو اين را شناختي ؟ گفت نه. گفت او مالك بود. وحشتناك دويد دنبالش. ديد رفته توي يك مسجدي. رفت عذر خواهي بكند كه من چطور نشناختهام. ايشان فرمودند كه من آمدم براي تو دعا كنم اين جا. يك همچه تربيتي در اسلام است كه سردارهايش اينطور و رئيسش آنطور است و سپاهشان همانطور. اگر عرضه بشود يك همچه حكومت عدلي كه بين آن كسي كه شخص اول مملكت است و آن شخصي كه در آخر مملكت هست، اينها فرق نيست، بلكه رئيس مملكت زندگياش بدتر از آنهاست. حضرت ميفرمايدكه شايد دراطراف مملكت يك كسي باشد كه گرسنه باشد. ايشان با خودش آن گرسنگي را ميداد. درشب آخري كه ايشان فردايش به شهادت رسيدند، بودند. آنجا برايشان شير (2) يعني ضربت خوردند- نقل ميكنند كه ـ مهمان حضرت امكلثوم آوردند و نمك و يك(نان) فرمودتوچه وقت ديدي كه من دوتا خورشت در سفرهام باشد؟ خواست نمك را بردارد، كه فرمودند نه شير را بردار. وضع يك حاكم، وضع يك كسي كه سعه مملكتش اين قدر است، اين حكومت اسلامي است. در اين ور هم همين ابنملجم ـ لعنت الله عليه ـ كه ايشان را ضربت زد و گرفتند او را، آنطور با او ملاطفت كرد و سفارش كرد و از آن غذايي كه برايش آوردند، گفتند براي او هم ببريد. وبعد هم سفارش كرد اگر من خودم خوب شدم كه خودم ميزنم ـ حتما بدانيد عفوش ميكرد ـ واگر من خوب نشدم با اين مدارا كنيد. خوب(3) قصاص ميخواهيد بكنيد: ( ضربه بضربه )
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۸۳ - ۱۳:۴۵
امام خميني (ره): وضع شخص اول كشور اسلامي را مثل حضرت امير بود ـ سلام الله عليه ـ شخص اول بود و دايره امرش هم از حجاز تا مصر، تاايران، تاعراق، سوريه و همه اين جاهايي كه در اين جاست و يك مقداري هم از اروپا، درعين حالي كه اينطور بوده است معذلك وضع زندگياش آنطور بوده. يعني جوري بوده است كه براي ديگران قابل تحمل نبوده.