مدیر گروه منطق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با تأکید بر اینکه زبان سعدی زبانی شجاعانه است، گفت: در شعر سعدی آسان‌گویی و استفاده از زبان حس وجود دارد، بر همین اساس است نمی‌توان از اشعار سعدی تقلید کرد .

به گزارش خبرنگار مهر، سومین مجموعه درسگفتارهایی درباره سعدی تحت عنوان "سعدی: از صدق تا معنا" با سخنرانی دکتر ضیاء موحد عصر روز چهارشنبه ششم خرداد ‌ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

مدیر گروه منطق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با اشاره به بحث معنا در ابتدا گفت: جلسه پیشین در مورد اینکه صدق قابل اطلاق به شعر است یا نه بحث کردیم. منظور من از معنا فضای کلی است که یک شاعر تصویر می‌کند و از طریق آن معنا القا می‌کند. بر این اساس در جلسه گذشته به مقایسه سعدی و حافظ پرداختم.

وی افزود: اینگونه که در کتابهای زبانشناسی نوشته‌اند، تاریخ انسان ابزار ساز به دو و نیم میلیون سال پیش باز می گردد و تاریخ انسان اندیشه ورز را صد هزار سال پیش دانسته‌اند و تاریخ پیدایش خط را پنج هزار سال پیش تخمین زده‌اند. البته اگر آماری غیر از این را مشاهده کردید جای تعجب نیست چرا که با کشف مدارک و شواهد جدید این آمار تغییر می‌کنند.

مؤلف "درآمدی بر منطق جدید" در ادامه یادآور شد: با پیدایش مفاهیم و پیشروی به سمت آن از کودکانه دیدن جهان دور می‌شویم. زبان علم و زبان فلسفه زبان مفاهیم هستند. فلسفه ذهن را پر از مفهوم می‌کند. با مفهوم می‌توان نقد ادبی کرد. به عبارت دیگر یکی از تعریفهای شعر این است که معقول را محسوس می‌کند. یعنی عکس کار فلسفه و علم را انجام می‌دهد. شعر مفاهیم انتزاعی را محسوس می‌کند. در همین راستا "الیوت" می‌گوید در شعر، معادلهای عینی برای ذهن پیدا می‌کنیم.

موحد در ادامه خاطر نشان کرد: شعر وقتی به عصر روشنگری و فلسفه می‌رسد، می‌خواهد جهان را تسخیر کند لذا شاعران عصیان می‌کنند و با این عصیان زبان مفهومی را ملموس می‌کنند و تصویرسازی را در مرکز شعر قرار می‌دهند. شاعر با ایجاد تصویر می‌تواند حرفش را بزند. تصویر، "معقول را "محسوس" می‌کند. لذا زبان شعر، زبان احساس و عاطفه است ولی در زبان علم و فلسفه مفاهیم غالب هستند.

مؤلف  کتاب "سعدی" افزود: زبان سعدی نسبت به حافظ محسوس‌تر است. در شعر حافظ مفهوم بیشتر وجود دارد ولی در شعر سعدی مفهوم یا وجود ندارد یا در صورت موجود حجم آن اندک است. زبان این دو شاعر در غزل به خوبی قابل مشاهده است. تقریبا همه در این ادعا متفق القول هستند که هیچکس چون سعدی نتوانسته غزل عاشقانه بگوید. شعر حافظ بیشتر شعری مفهومی است، هر چند که او از زبان حس نیز بهره می‌گرفته است.

موحد افزود: ولی در شعر سعدی آسان گویی و استفاده از زبان حس وجود دارد. بر همین اساس است که از شعر سعدی نمی‌شود تقلید کرد ولی از شعر حافظ می‌شود تقلید کرد. علت این امر این است که در شعر سعدی زبان حس چنان قوی است که نمی‌شود چیزی را جایگزین آن کرد. به عبارت دیگر می شود جای "مفهوم"، مفهوم دیگری گذاشت، ولی نمی‌شود جای "زخم" چیزی را جایگزین کرد.

وی در ادامه تصریح کرد: سعدی غزل را در زبان محسوس و حالت پر تصویر حفظ می‌کند و این کار مختص سعدی است و کسی نتوانسته چنین کند. او قدرت این را دارد که با کلمات بازی کند که این از قدرت کلام او ناشی می‌شود. در شعر حافظ غلبه صناعات ادبی را شاهد هستیم. در شعر او گاهی صناعات شروع می‌شود و شعر را از حالت عاشقانه خارج می سازد. او گاهی زیاد صنعت در عبارت می‌آورد. به طور کلی غلبه مفاهیم در شعر حافظ بیش از غلبه تصاویر ملموس و مشهود در شعر سعدی است.

وی در پایان خاطر نشان کرد: زبان سعدی زبانی شجاعانه است در حالی که زبان حافظ زبانی ترس زده است که علت این امر را می‌توان به تاریخ زمان زندگی آنها مربوط دانست. سعدی یک استثا است و در شعر معاصر خط شعر سعدی غلبه دارد.