نویسندگان ما از زمانیکه ادبیات معاصر شکل جدی به خود گرفت تا کنون نتوانسته‌اند به نویسندگی حرفه‌ای دست پیدا کنند. به ویژه آنکه موانعی چون پایین بودن تیراژ، سهم اندک نویسنده از فروش کتابهایش، نبود فرهنگ کتابخوانی حرفه‌ای، به رسمیت نشناختن حرفه نویسندگی در قوانین کشوری و عرف جامعه طی مسیر را برای نویسندگان سخت کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، اظهار نظرهای داستان ‌نویسان  نشان می‌دهد در عرصه نویسندگی کشورمان این شفافیت وجود ندارد و نویسندگان ما از زمانیکه ادبیات معاصر شکل جدی به خود گرفت تا کنون هنوز نتوانسته‌اند به نویسندگی حرفه‌ای دست پیدا کنند. به ویژه آنکه موانعی چون پایین بودن تیراژ، سهم اندک نویسنده از فروش کتابهایش، نبود فرهنگ کتابخوانی حرفه‌ای، به رسمیت نشناختن حرفه نویسندگی در قوانین کشوری و عرف جامعه  طی مسیر را برای نویسندگان سخت کرده است.

تلاش خبرنگارمهر براین بوده که با طرح این موضوع که چرا نویسندگی در ایران شکل یک شغل و حرفه به خود نگرفته نظرات  جمعی از نویسندگان را جویا شود که در بخش نخست این گزارش نظرات هفت نفر از داستان نویسان را  مرور می‌کنیم.

 تیراژ پایین و توزیع نامناسب از مشکلات حرفه نویسندگی است

به گزارش خبرنگار مهر، راضیه تجار دغدغه‌های اقتصادی نویسندگان، پایین بودن شمارگان کتاب و شبکه توزیع نامناسب کتاب را از جمله مهمترین موانع حرفه‌ای شدن نویسندگی در ایران می‌داند.

به اعتقاد وی مطلوبترین حالت این است که نویسندگی به عنوان پیشه‌ در کشور مطرح شود ولی به دلیل موانعی چون دغدغه اقتصادی نویسنده این اتفاق نمی‌افتد. او در این‌باره می‌گوید: زمانی که نویسنده اثری را زیر چاپ می‌برد مدتها طول می‌کشد تا حق‌التالیف خود را بگیرد. به این مشکل باید شمارگان پایین کتاب و مشکل توزیع را هم افزود.

او بحث خود را اینگونه ادامه داد: تنوع عناوین کتاب در کشور ما زیادست و عموما کتابهایی منتشر می‌شود که به نفع مخاطب نیستند. بسیاری به آسانی به کتاب‌سازی روی می‌آورند و همین خود عامل دیگری است که به فروش کتابهای جدی صدمه می‌زند.

این نویسنده پیشنهاد خود را برای رفع این مشکلات به این شکل بیان ‌کرد: ‌یکی از مسائلی که می‌تواند تیراژ نامناسب کتاب را حل کند بهبود کیفیت ظاهری و محتوای کتابهاست. از سوی دیگر بسیاری از نویسندگان به نوشتن آثاری روی می‌آورند که عموما مخاطب ندارد. تبلیغات و عملکرد رسانه، برگزاری نمایشگاههای کتاب، جشنواره‌های ادبی گوناگون، تاسیس پایگاههای داستانویسی، توجه مدارس و والدین به مساله کتابخوانی از دیگر عواملی است که در ارتقای فرهنگ مطالعه کارساز است.

بازار آثار ادبی در کشور ما بیمار است

جواد مجابی اقتصاد بیمار کتاب، درآمدزا نبودن حرفه نویسندگی و بالا بودن هزینه‌های زندگی را از مهمترین موانع حرفه‌ای شدن نویسندگی در ایران برشمرد.

این نویسنده بحث خود را اینگونه آغاز کرد: شکی نیست که نویسندگی حرفه است چراکه همیشه یک ضرورت نویسنده را وادار به کار کردن می‌کند اما اینکار ممکن است پاره وقت باشد یا دائمی. اگر نویسندگی دائمی‌ باشد آن وقت است که نویسنده حرفه‌ای خوانده می‌شود. متاسفانه در ایران نویسندگان معدودی به صورت حرفه‌ای کار می‌کنند و بقیه درآمدی از کارشان ندارند.

مجابی مهمترین موانع حرفه‌ای شدن نویسندگی در ایران را بالا بودن خرج زندگی دانسته و گفت: روز به روز شرایط برای نویسندگان و شاعران دشوارتر می‌شود زیرا به دلیل بالا رفتن هزینه زندگی بخش اعظم وقت آنها صرف تامین مایحتاج زندگی می‌شود و همین امر به خلاقیت هنری آنها لطمه می‌زند.

مجابی افزود: حرفه‌ای شدن یک هنر بستگی زیادی به اقتصاد آن دارد. برخلاف بعضی از هنرها مثل سینما که بازار عرضه و تقاضای خوبی دارد بازار آثار ادبی در کشور ما بیمار است و هیچ وقت نتوانسته رشد کند. 

او راهکارهای رفع موانع حرفه‌ای شدن نویسندگی در ایران را اینگونه برمی‌شمرد: کانونهای ادبی، سندیکاهای نویسندگان، انجمنهای قلم  با کمک ناشران و دیگر اصناف باید بازاری به وجود آورند تا کتابها فروش داشته باشد.

 خصوصی شدن عرصه نشر گام اول حرفه‌ای شدن است

مجید قیصری معتقد است در یک دهه اخیر زمینه‌های حرفه‌ای شدن نویسندگی در ایران به وجود آمده و ما کم‌کم به سمت حرفه‌ای شدن نویسندگی حرکت می‌کنیم.

او در این‌باره ‌گفت: امروز در ایران نویسندگانی هستند که حرفه‌ای کار می‌کنند و از راه نوشتن نیز ارتزاق می‌کنند. موانعی که حداقل از یک دهه اخیر وجود داشت کم کم دارد برطرف می‌شود. زمانی شمارگان پایین کتاب یکی از موانع بود اما در سالهای اخیر شاهدیم بازار کتاب رونق زیادی پیدا کرده و برخی از آثار مثل آثار رضا امیرخانی، حبیب احمدزاده و حسین سناپور با شمارگان متعدد منتشر می‌شود و فروش خوبی هم دارد.

قیصری افزود: به هر حال پیش از این ساز و کار حرفه‌ای شدن نویسندگی فراهم نبود اما اکنون به سمت حرفه‌ای شدن می‌رویم. برخی در این راه از خود مقاومتهایی نشان می‌دهند اما تجربه نشان داده هیچکس نمی‌تواند جلو این روند را بگیرد. گرچه برخی موانع مانند ممیزی هنوز وجود دارد اما نمی‌توان همه تقصیرها را به گردن نهاد خاصی انداخت. نویسندگان ما باید همت بیشتری به خرج دهند.

وی ادامه داد: گمان نمی‌کنم نویسنده تنها باید در خانه بنشیند و در برج عاج به کار نویسندگی بپردازد. خیلی از نویسندگان برجسته غرب مثل ویلیام فاکنر و فرانتس کافکا در کنار نویسندگی شغل دیگری داشتند. داشتن حرفه دیگر در کنار نویسندگی موجب می‌شود نویسنده با فضای بیرون و مردم ارتباط بیشتری داشته باشد.

قیصری همچنین تاکید کرد: دولت نباید نقشی در حوزه نشر داشته باشد و تنها باید ناظر باشد. مطمئنا با خصوصی شدن حوزه نشر کم کم زمینه برای حرفه‌ای شدن ایجاد می‌شود.

رسانه‌های گروهی برای ادبیات ارزش قائل شوند

به اعتقاد فتح‌الله بی‌نیاز شغل طبق تعریف اجتماعی به جریان و فرآیندی گفته می شود که مابه ازای مادی دارد و جامعه نیز آن را پذیرفته است که با این تعریف در ایران هرگز شرایطی پیش نیامده که نویسندگی یک شغل باشد.

این نویسنده ‌گفت: فرهنگ جامعه ما آنقدر اعتلا نیافته که نویسندگی را به عنوان یک شغل به مردم بشناساند. در حالی که در کشورهای پیشرفته یک قشر 20 درصدی به نام "قشر بالنده" وجود دارد که اینها به‌طور جدی ادبیات را دنبال می‌کنند و به عنوان قشر هدایتگر جامعه نقش مهمی در مسایل فرهنگی دارند. این قشر 20درصدی نه قبل و نه بعد از انقلاب در کشور ما شکل نگرفت.

از دیدگاه بی نیاز، لازمه شناخت ادبیات این است که کتابهای خوب به مردم معرفی شود. وقتی فرهنگ زمینه بروز و ظهور حرفه‌ای نویسندگان را فراهم نیاورد نویسنده حرفه‌ای و ادبیات حرفه‌ای نخواهیم داشت و این وارد چرخه‌ای می شود که خودش را بازتولید می‌کند.

او ‌افزود: با پایین بودن تیراژ و سهم نویسنده نمی‌توان انتظار داشت که نویسنده فقط نویسنده باشد. نویسنده باید آنقدر رفاه مالی داشته باشد که بتواند سفر کند، بخواند و زبانهای دیگر را بیاموزد. قاعده این است که نویسنده از راه نوشتن امرار معاش کند و همین مسئله نوعی تعهد حرفه ای در قبال جامعه برای نویسنده ایجاد می‌کند.

بی‌نیاز درباره نقش دولت در اعتلای فرهنگ و ادبیات معتقد است: دولت اگر می خواهد ادبیات در ایران مطرح شود باید شرایطی فراهم کند که رسانه‌های گروهی ارزش بیشتری برای ادبیات قائل شوند. اگر رسانه‌ها برای ادبیات ارزش قائل شوند کم کم طرفداران ادبیات بیشتر می‌شوند و وقتی خریدار باشد بازار رونق می‌گیرد و به دنبال آن نویسندگی هم می‌تواند شغل مستقلی شود. 

کتابخوان حرفه‌ای نداریم

به گفته احمد اخوت مهمترین مانع پیش روی حرفه‌ای نشدن نویسندگی در ایران این است که در هیچ‌جای قانون کشورمان نویسندگی به عنوان یک شغل دیده نشده و لازم است وزارت ارشاد پیشنهادی مبنی بر در نظر گرفتن جایگای قانونی برای نویسندگی در مشاغل رسمی به دولت و مجلس ارائه کند.

او نظر خود را اینگونه بیان کرد:‌نویسندگی برای اینکه بتواند شغل محسوب شود باید جوابگوی زندگی فرد باشد و لازمه آن هم این است که بازار کتاب به اندازه کافی خریدار داشته باشد در حالی که ما در ایران کتابخوان حرفه‌ای نداریم. از سوی دیگر از لحاظ ساختاری و اداری هم نویسندگی به عنوان یک شغل جایگاهی ندارد.

این مترجم و نویسنده افزود: ما خوانندگانی نداریم که حرفه‌ای کتاب بخرند و نویسنده را تامین کنند و از طرف دیگر هم جامعه و دست‌اندرکاران فرهنگی‌ای داریم که شغل نویسندگی را به رسمیت نمی‌شناسند. هرگاه هم که بحث ریشه‌ها و دلایل مشکل پیش می‌آید مسئله را به همدیگر حواله می‌دهند.

به نظر وی دولت باید گام اول را در این زمینه بردارد.البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند چنین خواسته‌ای را مطرح کند و اصلا قاعده‌مندتر این است که نقطه آغازین وزارت ارشاد باشد.

وی بیان کرد:‌در کشور ما تعداد نویسندگانی که کتابهایی داشته باشند که با فروش آنها زندگیشان بگذرد بسیار کم است. البته در مورد مترجمان اوضاع کمی بهتر است و نویسندگان به‌طور عام با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند.

اخوت گفت: وقتی متوسط تیراژ هزار نسخه است نویسنده اگر سالی پنج کتاب هم بنویسد بازهم نمی‌تواند زندگیش را بگذراند. بیشتر از پنج کتاب نوشتن هم که به کیفیت کار لطمه می‌زند. بازهم تاکید می‌کنم در دهه 60 دوره‌ای را پشت سر گذاشتیم که افق مناسبی را پیش رویمان تصویر می‌کرد ولی آن دورنما از بین رفت در حالی که اگر حوزه نشر مورد حمایت دولت قرار می‌گرفت اتفاقهای خوبی می‌افتاد.

به اعتقاد او، مسئولان باید بدانند مگر تعداد افرادی که حاضرند با شرایط سخت و فقط از روی عشق و علاقه کار کنند چقدر است و همین معدود افراد هم تا کجا ظرفیت دارند؟خواست و تشخیص اولیه مسئولان امر خیلی مهم است. باید قدر اینهایی که از جان و دل کار می کنند دانسته شود.

این نویسنده و مترجم درباره نقش نویسندگان و محافل ادبی در قابل حرفه‌ای شدن نویسندگی می‌گوید: لازم است اهالی فرهنگ و ادب خودشان نگاهی به گذشته داشته و سیر فعالیتهای  تشکلات مربوطه را بررسی کنند و ببینند این محافل نه اسما بلکه رسما چقدر فعال عمل کرده‌اند. لازم است تشکلهای ادبی از سوی خود اهالی ادب تقویت شود و هرکسی در گستره فعالیتش درست عمل کند و تلاش همه ما براین باشد که نویسندگی را یک شغل و حرفه بدانیم.

به برنامه طولانی‌مدت نیاز داریم

جمال میرصادقی معتقد است مهمترین موانع حرفه‌ای نشدن نویسندگی در ایران نبود بازار کتاب مناسب و عدم رغبت مردم به کتابخوانی است.

این نویسنده ‌گفت:‌ در ایران هیچگاه زمینه مناسبی برای نویسندگی حرفه‌ای وجود نداشته و در آینده هم فکر نمی‌کنم این امکان به وجود آید چراکه ما مشکلاتی بنیادین داریم که ریشه‌کن کردن آنها نیازمند برنامه‌های طولانی مدت است.

او افزود: در کشور ما کتابخوانی مورد توجه قرار نگرفته و اغلب مردم رغبتی به کتابخوانی نشان نمی‌دهند. از سوی دیگر پایین بودن شمارگان کتاب عاملی است که سد راه نویسندگی حرفه‌ای شده است. با این شمارگان کتاب هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند بدون دغدغه خاطر همه وقتش را صرف نویسندگی کند. نویسندگان ایرانی بازاری برای فروش کتابهایشان ندارند و اغلب آثارشان در بازار می‌ماند و فروش نمی‌رود و حق‌التالیف کتابهایشان را با تاخیر دریافت می‌کنند.

به گفته وی در ایران کتابهای مبتذل پرفروش می‌شود درحالی که کسی سراغ کتابهای جدی نمی‌رود. این نشان‌دهنده پایین بودن سطح سلیقه کتابخوانی در کشور است و نمی‌توان انتظار داشت در مدت زمان کوتاهی سطح سلیقه‌ها ارتقا پیدا کند. البته رواج مبتذل‌نویسی مختص ایران نیست و همه جای دنیا این قبیل آثار مخاطب دارد، اما در آنجا نویسندگان جدی مخاطبان گسترده‌ای دارند درحالی که در اینجا مبتذل‌نویسان بیش از نویسندگان جدی مخاطب دارند و این آفت بزرگ ادبیات ما است.

میرصادقی در پایان تصریح کرد: در غرب نویسنده در قبال هر داستانش که در مطبوعات منتشر می‌شود حق‌التالیف می‌گیرد، همچنین در قبال فیلمی که از روی آن ساخته می‌شود پول می‌گیرد. از راه نقد و ترجمه آثارش هم پول دریافت می‌کند. برای همین است که می‌بینیم نویسنده‌ای مثل سلینجر که تعداد آثارش به تعداد انگشتان دست نمی‌رسد و سالهاست نویسندگی را کنار گذاشته از راه فروش آثارش زندگی می‌کند.

نویسندگی به معنای یک حرفه جا نیفتاده است

به اعتقاد ابراهیم حسن بیگی در همه جای دنیا نویسندگی به عنوان حرفه قلمداد می‌شود و نویسنده از این راه معاش می‌کند، اما در ایران مردم با بدبینی به حرفه نویسندگی نگاه می‌کنند و نویسنده ناگزیر است در زمان فراغت خود به کار نویسندگی بپردازد.

این نویسنده در این‌باره گفت:‌ در ایران مثل همه کشورهای جهان سومی، نویسندگی به معنای یک حرفه جا نیفتاده است و مردم کمتر به آثار یک نویسنده مراجعه می‌کنند. متاسفانه هر کاری به جز نویسندگی مراجعه کننده و درآمد زیادی دارد. وضعیت نشر کتاب و پایین بودن فرهنگ کتابخوانی در کشور موجب شده نویسندگی حرفه‌ای در ایران پا نگیرد. با اینکه صاحب تمدن درخشانی هستیم اما آمار مطالعه کتابخوانی در کشور بسیار پایین است.

وی ادامه داد: نویسنده برای تالیف یک رمان حداقل یک یا دو سال عمر صرف می‌کند اما در قبال فعالیت خود حقوق ناچیزی دریافت می‌کند. همه این شرایط دست به دست هم داده تا نویسندگان مشهور و پیشکسوت ما نیز نتوانند به صورت حرفه‌ای به نویسندگی بپردازند.

حسن‌بیگی راهکار رفع مشکل را اینگونه بیان کرد:‌ برای بهبود وضعیت نشر کتابهای ادبی از یکسو باید شمارگان کتاب در کشور بالا برود و از سوی دیگر برای ارتقای فرهنگ مطالعه در کشور برنامه‌های بلند مدت پنجساله و یا ده ساله اجرا شود، اینجاست که پای نهادهای دولتی به میان می‌آید و این نهادها باید برای ترویج فرهنگ کتابخوانی برنامه‌ریزی کنند وگرنه من به هیچ عنوان معتقد نیستم که سازمان یا نهادی باید مستقیم وارد عمل شود و به نویسنده حقوقی پرداخت کند، نویسنده از نظر حقوقی نباید هیچ ارتباطی با حاکمیت داشته باشد.

او همچنین بیان کرد:‌ بخشی از بی‌اقبالی مخاطبان به ضعف نویسندگان بر‌می‌گردد، اما برای تشخیص سره از ناسره باید در ابتدا زمینه برای نویسندگی حرفه‌ای فراهم شود و در این صورت می‌توانیم انتظار داشته باشیم که نویسنده خوب از بد متمایز شود.

آنچه از کلیت صحبتهای این نویسندگان قابل برداشت است اینکه این مشکل باید به صورت ریشه‌ای و با فرهنگسازی در زمینه لزوم مطالعه و بالا رفتن آمار کتابخوانی رفع شود. اگر جامعه‌ای افراد کتابخوان حرفه‌ای داشته باشد به مرور آمار نویسندگان و کتابهای خوب بالا می‌رود و با رفع مشکل تیراژ پایین، مسائل اقتصادی حرفه نویسندگی رفع می‌شود.